سیاست تجارت آزاد بعد از جنگ دوم شاکله اصلی بسیاری از اقتصادهای دنیا بوده ولی بعد از انتخاب ترامپ و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا این سیاست با چالشهای جدیدی مواجه شده است.
به گزارش خبرنگار بازار نیوز، تجارت آزاد گاو مقدسی است که بیشتر کارشناسان اقتصادی آن را میپرستند. کموبیش این موضوع یکی از شاخصههای اقتصادی بعد از جنگ جهانی دوم بوده، ولی امروزه بر اساس شرایط جهانی، کشورهای دنیا تغییر موضع دادهاند و این نظریه را بسیار به چالش کشیدهاند.
بریتانیا در حال ترک اتحادیه اروپا است و بعدازآن تجارت آزاد این کشور با اتحادیه اروپا با مشکلات بسیاری بر خواهد خورد. "ترزا می" نخستوزیر بریتانیا در سخنرانی آخر خودش به این موضوع اشاره کرده که به دنبال نگه داشتن تجارت آزاد با کشورهای دنیا است و به همین دلیل اگرچه قصد دارد از اتحادیه اروپا خارج شود ولی میخواهد قراردادی و مذاکراتی با کشورهای عضو داشته باشد تا منافع اقتصادی بریتانیا به خطر نیافتد.
دونالد ترامپ رئیسجمهور جدید آمریکا نیز امکان دارد بسیاری از قراردادهای آزاد تجاری این کشور همانند نفتا را لغو کند. معاهده نفتا بین کشورهای آمریکای شمالی یعنی مکزیک، کانادا و ایالت متحده در زمینه تجارت آزاد امضا شده است.
در اروپا، مذاکرات تجاری با کشورهای کانادا و آمریکا با افزایش نگرانی بابت تأثیر آنها بر اشتغال و حمایت از مصرفکننده با مشکل مواجه شده است. موضوع تجارت بدون دخالت و موانع دولت در تاریخ اقتصاد سابقه طولانی مدتی دارد.
مزیت نسبی
آدام اسمیت، اقتصاددان اسکاتلندی قرن هجدهم که بسیاری وی را پدر علم اقتصاد میدانند یکی از طرفداران آن بود. اما این دیوید ریکاردو در قرن نوزدهم بود که نظریه مزیت نسبی را وارد علم اقتصاد کرد و موجب شد بحثهای زیادی پیرامون تجارت آزاد شکل بگیرد.
این نظریه درباره این نیست که کشورها بتوانند نسبت به یکدیگر کالای ارزانتر و کاراتر تولید کنند. شما ممکن است در کالایی اگرچه نسبت به شریک تجاری خود کارآمدی پایینتری دارید اما مزیت نسبی داشته باشید.
وقتی کشوری اقدام به تولید بیش از حد کالا میکنند، در اینجا اقتصاددانها به آن هزینه فرصت میگویند. هزینه فرصت عبارت است از هزینهای که میتوانید با آن کالای دیگری تولید کنید. شما در تولید یک کالا مزیت نسبی دارید اگر که هزینه آن به نسبت یک کشور دیگر پایینتر باشد.
اگر دو کشور بر پایه این موضوع به تجارت بپردازند آنگاه گفته میشود هر دو آنها شرایط بهتری خواهند داشت.
یکی دیگر از دلایلی که اقتصاددانها به موانع تجاری به دید حقارت نگاه میکنند بر اساس تحقیقات انجام شده بر روی دولتهایی است که موانعی ازجمله مالیات و تعرفه بر روی واردات اعمال میکنند.
البته ایجاد موانع مزایایی هم دارد. تولیدکنندگان و کارگران میتوانند بیشتر کالاهای خود را در بازار داخلی بفروشند. اما در همین مورد هم مصرفکنندگان اگر کالای حمایتشده بخرند آنگاه مجبور خواهند بود که قیمت بالاتری برای آن پرداخت کنند و مطلوبیتشان کاهش یابد.
اجتناب از سیاستهای حمایتی
آنالیز کتابهای اقتصادی میگوید این کاهش مطلوبیت، بیشتر از سودی است که مصرفکنندگان به دست میآورند. نکته مهم این است که نتیجهگیری بیان شده صرفنظر از این است که کشورهای دیگر چه کار میکنند. اقتصاددان قرن نوزدهم فرانسوی فردریک باستیات درباره آن میگوید:
اصلاً منطقی نیست به این دلیل که کشور ما لنگرگاههای بسیاری دارد و کشورهای دیگر نیز موانع تعرفهای بر روی کالاها بستهاند، ما هم اقدام به اعمال سیاستهای حمایتی بکنیم.
تئوری جدیدی که تجارت بینالملل به آن نگاه میاندازد نظریه صرفههای اقتصادی است که بر اساس آن اگر تولیدکننده کالای بیشتری تولید کند آنگاه هزینه واحد آخر تولیدی آنها کاهش خواهد یافت. تجارت آزاد سبب خواهد شد که تقاضا برای کالایی که مزیت نسبی در آن وجود دارد افزایش یابد و در نتیجه تولیدکنندگان داخلی بتوانند از مزایای صرفههای اقتصادی استفاده کنند.
تجارت پس از جنگ
نظریه تجارت آزاد دهههای زیادی است که بعد از جنگ جهانی دوم در سیاستهای همکاریهای بینالمللی دنیا مدنظر قرار گرفته است.
از سال 1945 به بعد به عنوان دوره کاهش تدریجی موانع تجاری شناخته میشود. این موضوع بر اساس توافق بینالمللی بر روی تعرفه و تجارت شکل گرفته و کشورهای دنیا تصمیم بر این گرفتند که تعرفههای تجاری خود را کاهش دهند.
اعضای آن در ابتدا بسیار کم بودند بعد از اینکه در سال 1995 به سازمان تجارت جهانی (WTO) تغییر نام داد بسیاری از کشورهای در آن ثبتنام کردند.
انگیزه پیرامون تشکیل سازمان تجارت جهانی، کاهش تعرفه و موانعی بود که بعد از دهه 1930 شدت یافت. برخی از اقتصاددانها فکر میکنند که آن موانع، موجب ایجاد رکود عظیم آن دوران شد و برخی دیگر اعتقاددارند این موضع رکود را طولانیمدت و تشدید کرد.
فرایندهای آزادسازی تجاری با این انگیزه شکل گرفت که با دسترسی به بازارهای کشورهای دیگر و باز کردن بازار کشور میتوان امتیاز متقابل به دست آورد.
پس چرا در مقابل تجارت آزاد قرار میگیرند؟
اولین و مهمترین دلیل، تصور رایج ایجاد برنده و بازنده در بین کشورهای جهان است.
تئوری ریکاردو پیشنهاد میدهد که تمام کشورهایی که در تجارت آزاد شرکت میکنند وضعیتشان بهتر میشود. اما این توضیح نمیتواند بر بازنده و برنده بودن کشورها در تجارت آزاد پاسخ دهد.
دو برنده جایزه نوبل الی هکشر و برتیل اوهلین بر اساس تحقیقاتی که بر روی نظریه توسعهیافته ساموئلسن بر روی مزیت نسبی انجام دادهاند متوجه شدند که تجارت آزاد میتواند باعث بدتر شدن وضعیت گروهی از کشورها شود.
به طور خلاصه، اگر کشوری مازاد عرضه داشته باشد برای مثال در کارگر غیر ماهر آنگاه سود به دست میآورد و کشورهایی که کارگر غیر ماهر کمتری دارند شرایطشان بدتر خواهد شد.
بحثهای بسیار زیادی وجود دارد که آیا این رویکرد با واقعیت همخوانی دارد یا نه. بسیاری از کارشناسان این را توضیح مناسبی برای اینکه کارگران صنعتی آمریکا با افزایش رقابت در کشورهای دیگر همچون چین شرایط بدتری را تجربه میکنند، میبینند.
گروهی از اقتصاددانها همانند دیوید آرتور از دانشگاه MIT بر روی تأثیر کشور چین که به آن شوک چینی میگویند بر صنعت داخلی آمریکا مطالعه کردهاند.
وی میگوید: تعدیل در بازار نیروی کار بسیار پایین است، نرخ دستمزد و مشارکت نیروی کار کاهش یافته و نرخ بیکاری طی یک دهه اخیر بعد از شوک تجاری چین تغییر خاصی نکرده است.
جبران خسارت بازندهها
هنوز اگر قبول داشته باشیم که بیشتر کشورها سود خواهند بود آنگاه برندهها میتوانند خسارت بازندهها را جبران کنند و همچنان سود ببرند.
این چنین برنامههایی واقعاً وجود دارد. برخی از کشورهایی که نرخ بیکاری پایینی دارند به کمک افرادی که به دلیل رقابت و تجارت آزاد شغلهایشان را ازدستدادهاند میآیند.
آمریکا برنامهای دارد به نام کمک به تنظیم تجارت. این برنامه افرادی را هدف قرار میدهد که شغلهای خود را به دلیل واردات از دست دادهاند.
اما آیا این کافی است؟ لارنس میشل از انستیتو سیاست اقتصادی میگوید: برندهها هیچگاه بهطور کامل به جبران خسارت بازندهها نمیپردازند. پس بهتر از ادعای اینکه تجارت آزاد به همه سود میرساند دست نگه داریم.
درهرصورت، کاملاً واضح نیست جبران خسارت بتواند بهطور کامل مفید باشد. مارک کارنی رئیس بانک مرکزی انگلستان میگوید آنها ممکن است شغل و "منزلت کاری" خود را از دست دهند.
وی یکی از طرفداران نگهداشتن تجارت آزاد است اما میگوید باید فکری به حالت مسئلهای که به آن اثرات جانبی میگویند بکنیم.
اگر برگردیم به تغییرات سیاسی اخیر خواهیم دید بسیاری از کسانی که در چند سال اخیر صنعتشان با نزول مواجه شده از دونالد ترامپ حمایت کردهاند.
ما هنوز کاملاً نمیدانیم که وی بعد از ریاست جمهوری با این موضوع چطور برخورد خواهد کرد. شاید تهدید وی برای تنظیم تعرفههای جدید تنها یک تهدید توخالی است. اما روند بعد از جنگ جهانی که کشورهای دنیا به سمت تجارت آزاد رفتهاند در سالهای اخیر بسیار نامطمئن شده است.