مسعود نیلی با رد نئو لیبرال بودنش در شماره 40 اندیشه پویا پاسخ منتقدان را می دهد.
بازار نیوز - گزیدهای از گفتوگوی مسعود نیلی در اندیشه پویا به این شرح است:
✖️گمان نمیکنم که تاکنون پاسخی از من به این ادعاها خوانده یا شنیده باشید. هر چند بسیاری از دوستان از من انتقاد میکنند که چرا پاسخی به این بحثها که بعضاً خیلی هم تند و رادیکالاند نمیدهم. انگار تقدیر این بوده که گفتوگو با شما بهانهای باشد برای طرح این موضوع؛ و شاید فرصت خوبی باشد که من یکبار هم که شده برخی نکات را مطرح کنم.
✖️کار من در کسوت دانشگاهی، حرف زدن و نوشتن است. من اگر از این قلمی که در دست دارم به عنوان ابزاری برای مقابله با افرادی که با آنها اختلاف نظر داریم استفاده کنم، تفاوتی بین من با آن کسی که محکومش میکنم که چرا در مواجهۀ فیزیکی خشونتبار رفتار میکند وجود ندارد. واقعیت آن است که من راهی برای مواجهه با کسانی که در مقابل من خشونت گفتاری و نوشتاری به کار میبرند ندارم.
✖️نئولیبرال نیستم چون اصلاً اطلاق آن در چارچوب شرایط اقتصادی ایران بیمعنی است. منتقدانی که این برچسبها را میزنند در یک ویژگی مشترک هستند و آن عدم حضور در عرصۀ تصمیمگیری است. این ویژگی مشترک همۀ آنهاست. یکبار به یکی از دوستان منتقد میگفتم آنقدر در این کشور محدودیتها زیاد است که جایی برای مکتبگرایی باقی نمیماند.
✖️اصلاً ما در ایران ایدئولوژی اقتصادی نمیتوانیم داشته باشیم. تقسیمبندیای که ما اینجا در ایران داریم، در دنیا وجود ندارد. موقعیت ما هنوز خیلی مقدماتیتر از این حرفهاست. اگر در ایران یک اقتصاددانی بگوید دولت مسئول قیمتگذاری ترشی و مربا و آبلیمو و اینها نیست، میشود لیبرال و نئولیبرال. اصلاً چنین چیزی در دنیا نداریم. به این معنی، همۀ اقتصاددانان جهان، لیبرال و نئولیبرالاند.
✖️نمیفهمم چرا هم روزنامههایی که از جناح مخالف دولت را با ادبیاتی خشن نقد میکنند و هم این منتقدان باید از ادبیات مشترکی استفاده کنند؟
✖️اطلاق واژۀ نئولیبرالیسم به «مکتب نیاوران» و سیاستگذاریهای اقتصادی دولت دکتر روحانی بیمعنی است.
✖️اینکه گفته میشود اقتصادِ شریف نحلۀ خاصی از اقتصاد است که اساسش بر ریاضیات و آمار و کمیگرایی است اینطور نیست، باور کنید که خود علم اقتصاد اینطور است و ربطی به ما ندارد... متأسفم که این را میگویم ولی باور کنید که من شخصاً امیدی به نسل خودمان ندارم و فکر میکنم باید به نسل شما امیدوار باشیم. یک نسل جوانی از اقتصاددانان ساخته شدهاند که خوشبختانه هم مؤثر هستند و هم خیلی باسوادند. در حوزههای دیگر هم همینطور است. به نظرم آنها میآیند و مسائل را حل میکنند. کمی باید صبر کنیم.
✖️در وضعیت ما، سیاستگذاری اقتصادی learning by doing است؛ یعنی حتا اگر علم اقتصاد هم نباشد در حین کار یاد میگیرید که باید چه کار کنید. دوستانی که در زمان آقای هاشمی رفسنجانی مخالف سیاستهای اقتصادی بودند، بعداً که در دولت اصلاحات در جایگاه عمل قرار گرفتند، ناچار شدند همان راه را بروند. جالب است که بگویم، زمانی که دوستان منتقد من، به جای من به سازمان برنامه و بودجه آمدند، چندباری مجبور شدم پیغام بدهم که کمی ملایمتر قیمتها را افزایش دهید. البته آنها هم چارهای نداشتند و مجبور بودند تصمیمات تلخی بگیرند چون منابع نداشتند. این فرایند یک فرایند طبیعی است و ربطی به دولت اصلاحطلب و اصولگرا ندارد.
✖️دوستانی که نقد میکنند فکر میکنند که ما یک چراغ جادو داریم که هر سیاستمداری را متقاعد میکند و به راه میآورد. چطور است که سیاستمداران ما در حوزههای دیگر اینقدر خشک و غیرمنعطف هستند اما در حوزۀ اقتصاد اینقدر سربهراه و حرفگوشکن؟ آن چیزی که سیاستمداران را به راه میآورد البته متأسفانه به صورت انفعالی و همیشه دیرهنگام، «چوب ادب بودجه» است. «چوب ادب بودجه» به هر کسی که میخورد واقعاً ادب میشود. محدودیت منابع خودش را تحمیل میکند.