ترامپ با هدف قرار دادن افزایش اشتغال در آمریکا سعی بر این دارد تا در مقابل جهانیسازی قرار بگیرد و از این طریق قدرت اقتصادی آمریکا را افزایش و در مقابل قدرت کشورهای آسیایی و به خصوص چین را کاهش دهد. اما آیا میتواند این روند را متوقف کند؟
به گزارش خبرنگار بازار نیوز، ماه قبل تولیدکنندههای محصولات خنککننده بودند و این ماه خودروسازان. ترامپ در طول کمپینهای تبلیغاتی خود و بعد از انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهور آمریکا بارها وعده داده است تا شرکتهایی که شغل را از آمریکا خارج کردند هدف قرار دهد.
ترامپ گفته است که میخواهد با انجام مذاکرات جدید پیرامون قراردادهای "غیرمنصفانه" تجاری و فشار بر شرکتهای که کارخانههای خود را به آمریکا بردهاند برونسپاری را متوقف کند.
ترامپ جمهوری خواه است ولی صحبت کردن از قراردادهای تجاری آمریکا تنها مربوط به این حزب سیاسی نمیشود بلکه دموکراتهای هم بارها بدون توجه به مزایای تجارت آزاد درباره آن حرف زدند. با این وجود رویکرد تعداد کمی از آنها این بود که با اشاره مستقیم به شرکتهای آمریکایی بخواهند مقابل جهانی سازی قرار بگیرند.
در عصر برکزیت، رشد پوپولیسم اروپایی و انتخابات آمریکا بسیاری درباره تهدید پوپولیسم بر رشد تجارت جهانی و اقتصادی که بعد از جنگ جهانی شکل گرفت بود حرف زدهاند. بسیاری نیز رشد نابرابری در کشورهای پیرفته را هدف قرار دادند و برخی دیگر به سرزنش برونسپاری اقتصادی پرداختهاند.
علیرغم تمام بحثهایی که درباره افزایش پوپولیسم به دلیل رشد نابرابری می شود برخی از اقتصاددانها اعتقاد دارند که کاهش نابرابری عاملی است که سبب ظهور پوپولیسم شده است. دنی کواه استاد اقتصاد یکی از دانشگاههای سنگاپور میگوید علت افزایش پوپولیسم نبود برابری اقتصادی در بین ملتها نیست. در دهه 1990 شکاف 70 درصدی بین اقتصادهای نوظهور و G7 (پیشرفته) وجود داشت و این شکاف در سال 2016 به 14 درصد رسید و تا سال 2020 نیز به طور کامل از بین میرود. دنی کواه میگوید که انتقال قدرت همچون قدرت خرید به کشورهای نوظهور و آسیای شرقی، تفکری است که برای مردم کشورهای توسعه یافته نگرانکننده است.
دنی کواه میگوید: تنها آمریکاییهای هستند که میگویند خودشان یا رهبرانی که آنها انتخاب کردند باید قوانین بازی را بنویسند و بقیه مردم جهان نیز مجبورند به آنها پایبند باشند.
تنها زمان میتواند نشان دهد چه مقدار این انتقال انجام خواهد شد. با این حال این تفکر ضد جهانی سازی سوالات بسیاری را برای کشورهای آسیایی به وجود آورده است. کشورهایی که تا به حال از ثمره جهانیسازی بسیار استفاده کردهاند. اگر به دوران مرکاندالیسم برگردیم و تجارنی جهانی آرام شود آنگاه کشورهای آسیایی محوریت پیدا خواهند کرد؟ و اگر غربیها از یافتن راهحلهای جهانی کنارگیری کنند آیا کشورهای دیگری جایگزین آنها خواهند شد؟
این تفکر در حال شکل گرفتن است که آسیاییها به دلیل صادرات محصولاتشان به آمریکا پیشرفت کردهاند و مصرف در کشورهای آسیایی آنقدر ضعیف است که نمیتواند رشد پایدار را همراه داشته باشد. اما اقتصاددانها میگویند همانند هر اقتصاد دیگری، هنگامی که درآمد قابل تصرف در کشورها افزایش یابد آنگاه مصرف نیز افزایش مییابد.
چانگ یونگ ژی رئیس دپارتمان اقیانوس آرام و آسیا در IMF میگوید: "تقاضای داخلی به دلیل افزایش درآمد حقیق رشد داشته است." بعد از معلق شدن همکاری اقیانوس آرام (TPP) تقاضای خارجی دیگر به کمک آسیاییها نخواهد آمد اما نمیتوان منکر این شد که اقتصاد آسیا همچنان نقش بسیار عظیمی در اقتصاد جهانی بازی خواهد کرد.
پروفسور کواه میگوید اگر آمریکا به دلیل اینکه تجارت سبب پیروزی کشورهای دیگر و باخت آنها میشود بخواهد از تجارت آزاد کناره گیری کند آنگاه کشورهای نوظهور آسایایی به دنبال قراردادهای مطمئن دیگری خواهند بود. آیا چین از این تعادل جدید سود خواهد برد؟ دنی کواه میگوید به طور قطع چین ضربهای نخواهد خورد.
در واقع چین که از توافق TPP خارج شده بود حالا میتواند با وسعت بیشتری به همکاری منطقهای بپردازد. اگر طرحهایی همچون " جاده ابریشم" موفق باشد انگاه متوجه خواهیم شد کانال تجاری آسیا در حال عمق یافتن است.