به گزارش خبرنگار بازار نیوز سیاستهای خارجی آمریکا و مسئله جهانی سازی بحثهای بسیاری در اقتصاد بینالملل به وجود آورده است.آیا قرار است پایانی بر تفکری باشیم که بعد از جنگ جهانی دوم در اقتصاد سیطره داشت؟ در ادبیات اقتصادی و بر اساس نظریه مزیت نسبی گفته میشود اگر کشورها بر اساس کالایی که در آن مزیت دارند با یکدیگر تجارت انجام دهند آنگاه رفاه مردم تمام کشورها افزایش خواهد یافت. بر اساس این تفکر بود که سازمان تجارت جهانی راهاندازی شد و بر این اساس کشورها دنیا و آمریکا سعی بر این داشتند تا با برداشتن تعرفهها از روی واردات جهانی سازی را به جلو ببرند.
با تمام این وجود و با روی کار آمدن ترامپ به ظاهر باید شاهد انتقال از دوران تجارت آزاد و لیبرالیسم اقتصادی به سمت سیاستهای درونسپاری و حفاظت از تولید ملی با اهرمهای اقتصادی باشیم. ترامپ در دوران انتخاباتی خود بارها بر ضد تراز تجاری منفی آمریکا حرف زده بود. ترازی که بر اساس آمارهای فصل سوم سال 2016 برابر منفی 476 میلیارد دلار است. ترامپ یکی از مسببهای تراز تجاری منفی را کشور چین میداند و اعتقاد دارد آنها با پایین نگهداشتن ارزش پول خود به دنبال ضربه به اقتصادهای دیگر هستند. رئیسجمهور آمریکا در تلاش است تا با گذاشتن تعرفههای سنگین مقداری تراز تجاری را بهبود ببخشد.
رضا گلرخ کارشناس تجارت بینالملل و عضو اتاق فکر صادرات ایران درباره ترامپ و
سیاستهای وی میگوید: آقای ترامپ سیاست آمریکا محوری دارد و در تمام شعارهای خود
گفته است که میخواهم آمریکا را به قدرت برسانم. ترامپ بسیار زیرکانه علیه مکزیک
صحبت کرده و تعرفه وارداتی 35 درصدی را بر روی کالاهای آنها وضع کرده است اما
جالب اینجاست که تعرفه وارداتی چین را 45 درصد تعیین کرده یعنی 10 درصد بالاتر از
مکزیکی که بسیار در رسانهها بر ضد آن تاخته بود.
وی ادامه میدهد: در حال حاضر صحبت پیرامون این است که تمام تولیدکنندههای موجود در آسیا را به کشور خودش برگرداند. برای این قضیه هم تدبیرهایی دیده شده است. برای رسیدن به این هدف تعرفههای مالیاتی را کم کرده و هزینههای آب، برق، گاز و هزینههای جانبی را کاهش داده است. بهمرورزمان این تغییرات سبب خواهد شد تراز منفی کشور آمریکا بهبود یابد. اما این تحلیلها فقط روی کاغذ و یک بخش مسئله است.
رضا گلرخ به بررسی این میپردازد که چرا شرکتهای آمریکایی تمایل داشتند در آسیا به تولید بپردازند و میگوید: موضوع مهمتر این است که چرا شرکتهای آمریکا درگذشته تمایل داشتند تا تولیدات خود را در کشورهای آسیایی و چین انجام دهند؟ به علت اینکه در آنجا نیروی کار هزینه بسیار پایینی دارد. آیا بر اساس هزینههای گزاف در آمریکا و اگر تولیدکنندهها به این کشور برگردند آیا ترامپ میتواند پاسخگوی هزینههای بالای نیروی کار باشد؟ بهعنوانمثال اگر پوشاکی که در تایلند در حدود 2000 تومان تولید شده است آیا آمریکا با آن هزینههای زیرساختی که شعار داده است تغییرش خواهد داد میتواند کاری کند تا تولیدکنندگان پوشاک را در همان 2000 تومان تولید کنند؟ به نظر من در بلندمدت این موضوع آمریکا را دچار مشکل خواهد کرد.
وی ادامه میدهد: بر اساس همین تغییرات، چین و ترکیه روابط تجاری خود را گسترش دادند و در مبادلات خود بخش دلاری را حذف کردهاند و با ارز مشترک خودشان تجارت میکنند. این اتفاقات نشان میدهد شاید در کوتاهمدت به نفع آمریکا باشد اما در بلندمدت آنها را دچار مشکل خواهد کرد. زیرا ترامپ کشورها را به سرمایهگذاری دعوت میکند ولی همه درها را بسته است.
این کارشناس تجارت بینالملل سپس پیشبینی میکند: تا اتمام 2018 فکر میکنم آمریکا بتواند تراز تجاری منفی خود را بهبود ببخشد ولی در بلندمدت امکان افول آن وجود دارد. زیرا در تجارت باید امتیاز بدهید تا امتیاز بگیرید. در بخش سیاستهای جهانی ترامپ از همهچیز مهمتر این است که وی اتحادیه اروپا را در مقابل خودش قرار داده است. وزیر اقتصاد آلمان هم گفته است که اگر سیاستهای تجاری ترامپ عملیاتی شود تأثیرات منفی روی تجارت جهانی خواهد گذاشت.
رضا گلرخ در انتها اعتقاد دارد دلیل توجه بیش از حد آمریکا به تراز تجاری مسئله رفاه اجتماعی است و تصریح میکند: اینکه چرا یکدفعه در آمریکا به تراز تجاری منفی این کشور تا این حد توجه میشود به نظر من به دلیل رفاه اجتماعی است. وقتی رئیسجمهوری صحبت از اشتغال میکند میداند که رشد آن تأثیرات چندجانبهای بر روی رفاه اجتماعی دارد. زمانی که پول نداشته باشید نمیتوانید به پزشک مراجعه کنید و مایحتاج خود را تأمین کنید و در نهایت رفاه اجتماعی کاهش مییابد. تراز منفی نشاندهنده این است که رفاه اجتماعی کاهش یافته است. ترامپ گفته است که من میخواهم با برگرداندن این پول به اقتصاد رفاه اجتماعی را افزایش دهم.