ممکن است ایدههای بسیاری در طول روز به ذهن شما برسد اما از کجا میتوان فهمید که این ایده آیا سودده است یا نه؟
به گزارش بازار نیوز، ممکن است هنگامیکه در حال رفتن به دفتر کارتان هستید یا ساعت 2 نیمهشب سعی میکنید بخوابید فکری به ذهن شما برسد و حس کنید که این یک ایده عالی برای شروع کسبوکار خودتان است و در واقع میتواند بازی را برای دیگران تغییر دهد.
سؤال این است که از کجا مطمئن شوید این ایده به اندازهای که فکر میکنید خوب است. هنگامی که از ادوارد هسه و چارلز گتز دو نویسنده بزرگ حوزه کارآفرینی پرسیده شد از کجا میشود تفاوت بین یک فرصت کسبوکار خوب و ایده کسبوکار خوب را فهمید پاسخ داد: ایده خوب انسان را به هیجان میآورد اما فرصت خوب مقیاسپذیر است زیرا بر اساس مشتریهای موجود برنامه آن چیده شده و شما به راحتی میتوانید آن را بسازید و توسعه دهید.
در ادامه 5 نشانه برای اینکه بفهمید ایده شما حرف ندارد آمده است.
1- مشکلی را حل میکند
حل کردن مشکل یعنی راهحلی را به گروهی از مردم ارائه دهد تا زندگی برای آنها سادهتر شود. برای این کار احتیاجی نیست وارد بازاری شوید که تا به حال کسی با آن سر و کار نداشته است. ریچارد برنسون مدیرعامل ویرجین میگوید: حقیقت این است که تعداد کمی از کسبوکارها بازار جدیدی را برای محصولات و خدمات خود به وجود میآورند و بیشتر آنها با پیشنهادات برجستهای که میدهند سعی دارند بازار را بازتولید کنند و شکافهای موجود در آن را بپوشانند.
اوبر را در نظر بگیرید، خدمات تاکسی که بر اساس برنامه موبایل کار میکند و شما را از یک مسیر به مسیر دیگر میبرد (دقیقاً همانند اسنپ در ایران). چیزی که تراویس کلانیک و گرت کمپ در سال 2008 به آن دست یافتند راه راحتتری برای حملونقل مسافران بود. حملونقل مشکلی بود که مسافران هر روز با آن مواجه میشدند و بعد از آمدن اوبر یکی از دغدغههای روزانه مردم از بین رفت. اوبر در حال حاضر در 524 شهر دنیا فعالیت دارد و بیش از یک میلیارد نفر از آن استفاده می کنند.
2- مقیاسپذیر است.
بنگاههای کوچک و متوسط در ایالات متحده از اهمیت بسیار زیادی برخوردارند و بر اساس آمارهای دولت، 93 درصد کسبوکارهای این کشور را تشکیل میدهند. اما اگر میخواهند در آینده پیشرفت کنند باید مطمئن شوند مقیاسپذیر هستند.
مقیاسپذیری پتانسیل کسبوکار شما برای رشد و توسعه و ورود به بازارهای جدید است. باید مقیاسهای کسبوکار خود را در طرح اولیه وارد کنید زیرا سرمایهگذاران تمایل دارند آمادگی شما و پتانسیل رشد آن در آینده را مشاهده کنند. آیا میتوانید ایده تجاری خود را رشد و توسعه دهید؟ و آیا به اندازه کافی منعطف است؟
مقیاسپذیری یک مفهوم ذهنی است. درباره این است که شما به طور مستمر تصمیماتی بگیرید تا برای رشد پل درست کند نه مانع.
نمونه بارز مقیاسپذیری فیسبوک است، برنامهای که توسط 1.89 میلیارد نفر در دنیا استفاده میشود. مارک زاکربرگ در ابتدا سایتی به نام فیسمچ را فقط برای دانشجویان هاروارد به وجود آورد. وقتی موفقیت سایت خود را دید آن را به دانشگاههای کلمبیا، استنفورد و یل برد و در آنجا توسعه داد. تا سال 2006 هیچ شبکه اجتماعی به نام فیسبوک وجود نداشت و بعد از 2012 بود که شروع به گرفتن تبلیغات برای فیسبوک کردند. در حال حاضر ارزش کسبوکار آنها در حدود 321 میلیارد دلار است.
3- میتوانید در قیمت مناسبی بفروشید و سود خوبی بدست آورید.
تعیین قیمت مناسب برای کالا و خدماتی که ارائه میدهید بسیار ضروری است زیرا مهم نیست چقدر کالا یا خدمات شما جذاب است و مشکلات مردم را حل میکنید، اگر قیمت آن مناسب نباشد کسی از آن استفاده نخواهد کرد.
جیمز دیسون کسی بود که با نوآوریهایی شروع به تولید جاروبرقی در دنیا کرد. در سال 1995 آنها پرفروشترین برند جاروبرقی در سراسر بریتانیا بودند. در حال حاضرارزش شرکت دیسون در حدود 4.2 میلیارد دلار است. اما همیشه مسیر درست را نرفتند. در سال 2000، ماشین لباسشویی وارد بازار کردند به نام کونتراتور، اگرچه بسیاری از مشکلات مصرفکننده را رفع میکرد اما به دلیل قیمت بالای آن هیچگاه مورد توجه قرار نگرفت.
به دلیل همین قیمت بالا شرکت ضررهای بسیاری کرد و سپس در سال 2005 تولید آن را متوقف نمود. جیمز دیسون در آن سالها به بلومبرگ گفت: به عنوان یک ماشین لباسشویی بسیار عالی بود اما از لحاظ کسبوکار خوب نبود. هزینههای تولید بالای آن سبب شد مصرفکننده با قیمت زیادی ماشین را بخرد و همین امر سبب شکست خوردن ما شد.
4- کپی کردنش راحت نیست
رسیدن به یک ایده کاملاً منحصربهفرد بسیار سخت است و اگر شما به آن رسیدید هنگامی که باقی افراد از آن مطلع میشود کار شما سختتر خواهد شد. شرکتهای بزرگ در دنیا برای انواع نوآوریهایی همچون گوشی موبایل و لب تاپ مراحل قانونی را طی میکنند تا کپی کردن آن برای دیگران کار دشواری شود. اگر به ایدهای رسیدید که فکر میکنید بسیار منحصر به فرد است مراحلی وجود دارد که میتوانید انجام دهید و کپی کردن آن را سخت کنید.
5- به جرئت خود اعتماد کنید اما نه به قیمت از دست دادن سرتان
در آخر یکی از مهمترین مسئلهها این است که با خودتان رو راست باشید. اگر چیزی به شما الهام شد و در کنارش شبهات بسیاری وجود داشت بهتر است آن را کنار بگذارید. باید با خودتان رو راست باشید. اعتقاد بسیار اهمیت دارد اما اعتقاد کورکورانه خطرناک است.
اگر به خودتان اعتماد ندارید ایده را با دیگران در میان بگذارید. در یک جمله به دیگران بگویید و ببینید چگونه آنها عکسالعمل نشان خواهند داد. نقل و قولی از انیشتین وجود دارد که میگوید "اگر نتوانید آن را به بچه 6 ساله توضیح دهید آنگاه خودتان آن را نفهمیدهاید." اگر دیگران گیج شدند آنوقت باید دوباره فکر کنید.
استیو جابز در سخنرانی سال 2005 دانشگاه استنفورد گفت: "کاری که خواهید کرد قرار است بیشترین قسمت زندگی شما را تشکیل دهد و اگر میخواهید راضی باشید باید مطمئن باشید که کار بزرگی انجام میدهید." بهترین راه برای راضی شدن این است که حتی اگر عکسالعمل منفی میگیرید آن را با دیگران در میان بگذارید. گرفتن بازخورد منفی لزوماً به معنی این نیست که ایده شما موفق نمیشود، بلکه به معنی این است که باید بر روی آن کار کنید تا تمام اشکالات برطرف شود.