bazarnews

کد خبر: ۲۰۵۱۸
تاریخ انتشار: ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۶
دکتر راغفر استاد دانشگاه و کارشناس مسائل توسعه می‌گوید: ما نیاز داریم جهت‌گیری‌ اقتصاد از نخبه‌گرا به جهت مردمی تغییر کند و این نیازمند اصلاح این نظام مدیریت نفتی است. باید نهادهای ضد توسعه و فسادی را منحل کنیم و درنتیجه مبارزه با فساد در رأس این مطالبات قرار می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار بازارنیوز دکتر راغفر در همایش یادبود از استاد عظیمی که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد به بحث پیرامون "دولت، فساد و توسعه ملی" پرداختند.
 
وی درباره معضل نفت در اقتصاد ایران می‌گوید: تولید نفت نه‌تنها در یک صد سال گذشته تاریخ ما را رقم زده بلکه آینده‌های متصور کشور را نیز مشروط کرده است. تولید نفت به استقرار نهادهای استخراجی در ایران انجامیده و تولید را شدیداً به خود مقید کرده است. تولید در بخش‌های مختلف کشاورزی، صنعت و خدمات شدیداً به درآمدهای نفتی و مدیریت‌های این منابع وابسته است. ساختار قدرت در ایران همواره در یک تعامل دائمی با نظام تولید نفت در کشور بوده، آن را حمایت می‌کند و از سوی آن نیز حمایت می‌شود. ساختار دولت، بخش خصوصی و دیوان‌سالاری را باید در پرتو اقتصاد نفتی ایران شناخت. درآمدهای نفتی همه تاروپود اقتصاد ایران را متأثر کرده و به شکل‌گیری طبقات اجتماعی موجود کمک کرده است. انحصار درآمدهای نفتی و استفاده از این منابع برای تأمین مخارج جاری دولت مناسبات بین گروه‌های اجتماعی و دولت را شکل داده، به‌نحوی‌که شکل‌گیری فعالیت‌های انگلی از تجلیات بارز چنین مناسباتی است. فعالیت‌های نامولدی که از فعالیت‌های مولد تغذیه می‌کنند. 

راغفر ادامه می‌دهد: این فعالیت‌های انگلی موجب انحراف منابع می‌شوند و به‌تدریج خودشان را تبدیل به یکی از هنجارهای حاکم بر جامعه می‌کنند. علت خیلی از ناکارآمدی‌های بزرگ در اقتصاد کشور همین حاکمیت اقتصاد انگلی است که گروه‌های خاصی را شکل داده که منافع خود را از درآمدهای نفتی کسب می‌کنند. تا زمانی که این شیوه تصمیم‌گیری در کشور وجود دارد فساد به‌عنوان بخشی از فساد ساختاری باید در نظر گرفته شود. 

وی درباره تخصیص منابع در اقتصادی رانتی گفت: تخصیص منابع عمومی بیش از آنکه قانون‌مندی‌های منافع ملی و بین نسلی را دنبال کند، پاسخگوی بلندپروازی‌های دولت‌ها بوده است. تمرکز قدرت مالی در دست دولت و تخصیص آن بر اساس سلایق دولتمردان و نه منافع ملی، بخشی از گروه‌های اجتماعی را وسوسه کرده تا خودشان را به حاکمیت نزدیک کنند و از مواهب درآمدهای نفتی نصیب بیشتری داشته باشند. سهم این تلاش‌ها عمدتاً توسط طبقه تحصیل‌کرده و غیر متوسط در سهم‌خواهی از این منابع غیرعمومی مناسبات طبقه متوسط را با طبقات فوقانی تغییر داده و به ضرر طبقات محروم تمام شده است. بنابراین سهمی اصلاً برای گروه‌های محروم در جامعه وجود ندارد و به عبارتی سهم بسیار ناچیز بوده است. منابع عمومی و بین نسلی بدون نیم‌نگاهی به آینده توزیع می‌شود. یکی از مشکلات سیستم تصمیم‌گیری این است که اصلاً آینده‌نگری در آن غایب است.

رشد واسطه‌گری
راغفر یکی از نتایج این نظام را رشد فعالیت‌های واسطه‌گری می‌داند و ادامه می‌دهد: این نظام تصمیم‌گیری منجر به شکل‌گیری اقتصادی  به نام اقتصاد رفاقتی می‌شود که ویژگی‌های اصلی آن در توزیع منابع عمومی به نفع دوستان و رفقا  و دست‌کاری در نظام قیمت‌گذاری است. در چنین اقتصادی تولید بسیار فعالیت پرمخاطره‌ای خواهد شد. تولید در ایران به‌خصوص تولید صنعتی فعالیتی پرهزینه و پر ریسک است. در مقابل فعالان دادوستد و خریدوفروش زمین بیشترین سود را می‌توانند بدون هزینه کسب کنند. از سال 1372 تا پایان 1392 قیمت زمین در تهران به‌تنهایی 107 برابر شده درحالی‌که در همین دوره تورم 39 برابر شده است. در این فضا سود فعالیت‌های صنعتی به نسبت واسطه‌گری‌های مالی بسیار کمتر است. طی 1368 تا پایان 1391 نرخ تورم در بخش فعالیت‌های مالی در کشور 20 هزار درصد است. درحالی‌که فعالیت‌های صنعتی 6500 درصد تورم داشته‌اند. معنی آن این است که اگر مردم پول خود را وارد فعالیت‌های خرید فروش زمین کنند به‌طورقطع سود بیشتری را به دست خواهند آورد. در دوره‌ای که در تهران، خریدوفروش زمین طی سال 72 تا 92 ، 107 برابر شده، قیمت مسکن 76 برابر می‌شود. معنی آن این است که فعالیت‌های نامولد بسیار پرسودتر از فعالیت‌هایی است که تا حدودی کار تولیدی دارد. 

وی ادامه می‌دهد: 25 درصد تولید ناخالص داخلی کشور در بخش مسکن سرمایه‌گذاری شده است. عمده این مسکن خانه‌های لوکس هستند که مسکن برای مصرف نیست بلکه مسکن برای سرمایه‌گذاری است. در چنین فعالیت‌هایی که آنچه به خطر می‌افتد تولید صنعتی است. 

نمایش‌های خالی چشم‌اندازهای نظام
وی درباره تأثیرات این ساختار بر روی کل اقتصاد می‌گوید: ناکارآمدی یکی از نتایج این نظام حاکم است. ناکارآمدی اشکال مختلفش به‌صورت تورم و رکود خودش را نشان می‌دهد. اصلی‌ترین متهم در این شکل‌گیری این فرایند تاریخی در ایران، نظام تصمیم‌گیری‌های اساسی است. زیرا منافع را به نفع گروه‌های خاصی سوق می‌دهد و ریسک و هزینه‌های آن متوجه گروه‌ توده‌ای مردم می‌شود. یکی  دیگر از نتایج دیگر این نظام اقتصادی نابرابری‌های فاحش و فقر است. 

این نظام تصمیم‌گیری باعث چالش‌های گوناگونی برای اقتصاد شده است راغفر دراین‌باره می‌گوید: این نظام تصمیم‌گیری‌ اساسی‌ترین و ابر چالش توسعه ملی در ایران است. خود این نظام تدبیر مسئول شکل‌گیری سه ابر چالش دیگر هم می‌باشد. ابر چالش جمعیت و اشتغال، ابر چالش انرژی و محیط‌زیست و ابر چالش نوآوری و فناوری. این نظام عمدتاً بی‌توجه به نیازهای زیست‌بوم کشور به‌ویژه در دنیای پرتلاطم کنونی است. این درماندگی موجب عوامل متعدد دیگری می‌شود. در نظام تصمیم‌گیری ما هیچ نگاهی به 20 سال آینده نیست. چشم‌اندازی که برای نظام تصویر شده تنها یک نمایش خالی است. این چشم‌اندازها هیچ‌گاه تبدیل به برنامه نشده، تبدیل به سیاست‌هایی که باید برای بیست سال آینده تصویر کنیم نشده است. امنیت ملی در این نظام تصمیم‌گیری موضوع فرعی است و آن چیزی که اهمیت دارد منافع فردی و احزاب سیاسی است. دعواها فقط به دلیل منافع گروه‌های خاصی از جامعه است بدون اینکه درباره امنیت ملی بحثی شود. 

مردم غایب در نظام تصمیم‌گیری
دکتر راغفر درباره نقش مردم در نظام تصمیم‌گیری کشور می‌گوید: مردم غایب این نظام تصمیم‌گیری هستند.  برنامه‌ها و سیاست‌ها برای گروه‌های مسلط و منافع آن‌ها است. در بخش اقتصاد حداقل 5 صنعت وجود دارد که اغلب سیاست‌هایی که تنظیم می‌شود حافظ منافع آن‌ها است. فولاد، پتروشیمی، سیمان و بانک‌ها ازجمله آن‌ها هستند. تمام سیاست‌ها و چشم‌اندازهایی که ترسیم می‌شود حافظ منافع آن‌ها است. آنچه وجود ندارد و اهمیتی به آن‌ها داده نمی‌شود  مردم هستند. این را در صحنه شهر تهران به وضوح می‌توانیم ببینیم. شهر تهران برای مردم ساخته نشده بلکه برای خودرو ساخته شده است. نیازهای خودروسازان باعث شده ما هر روز پیاده‌روها را کوچک‌تر می‌کنیم و در برخی مناطق شهری اصلاً پیاده‌رویی وجود ندارد. 
وی با بیان مثالی دیگر بحث پیرامون نقش مردم در سیاست‌گذاری روشن‌تر می‌کند و می‌گوید: یکی از سیاست‌های دوران رکود تورمی پرداخت وام به مردم برای خرید خودروسازان بود. این برنامه به خاطر این بود که خودروسازان بتوانند محصولات خود را به فروش برسانند نه اینکه مردم صاحب خودرو شوند. 

این استاد دانشگاه ادامه می‌دهد: نمونه دیگر پروژه لوله‌کشی گاز به سیستان و بلوچستان به ارزش 2 میلیارد دلار است. 2 میلیارد دلار رقم بسیار بزرگی است و برای اینکه صنعتی شکل می‌گیرد می‌تواند مورداستفاده قرار گیرد. اما این نظام کارآمد ما که بلد نیست از منابع استفاده کند لوله‌کشی گاز را برای سیستان و بلوچستان می‌گذارد که سرمایه‌گذاری کاملاً باطلی است. اما چه کسانی به دنبال این طرح هستند؟ لوله‌کش‌ها. آن‌ها هستند که منافعشان ایجاب می‌کند که لوله‌کشی کنند. سیستان بلوچستان یکی از بهترین مناطق دنیا برای انرژی خورشیدی است. 360 روز از 365 روز سال خورشید دارند. در مناطق مشابه، آلمان‌ها در الجزایر برای تولید انرژی خورشیدی سرمایه‌گذاری کردند تا از آنجا انرژی را به آلمان ببرند، عربستان هم بسیار در این قسمت سرمایه‌گذاری کرده است. اما اینجا ما جشن می‌گیریم که توانستیم لوله‌کشی کنیم. همه‌چیز نمایش است. 

وی درباره برنامه‌های توسعه و عملکرد دولت‌ها در این بخش می‌گوید: چون در این کشور استراتژی توسعه وجود ندارد دولت‌های گوناگون، سیاست‌های متفاوتی را می‌گذارند. درآمدهای باد آورده عمدتاً بزرگ‌ترین منبع تغذیه برنامه‌های توسعه در ایران هستند و این‌ها سبب شکل‌گیری این سرمایه‌داری رفاقتی شده‌اند که اقتصاد انگلی بخشی از این سرمایه‌داری است. اقتصاد انگلی در سطح خورد و کلان منجر به شکل‌گیری اقتصاد مافیایی نیز شده است.


نهادهای بین‌المللی مقابل ندای استقلال‌طلبانه
دکتر راغفر درباره نقش کشورهای قدرتمند و سنگ‌اندازی‌های آنگاه می‌گوید: وابستگی بخش‌هایی از حاکمیت به قدرت‌های خارجی محصول این اقتصاد است. اقتصادی که تحت سلطه نهادهای استخراجی و نفتی است به‌طور طبیعی باید حاکمیت با نهادهای بین‌المللی ارتباط داشته باشد. به همین دلیل ما هرجایی که می‌بینیم یک نهضت ملی در ایران شکل می‌گیرد مخالفت‌های دولت‌های غربی برای ادامه سلطه بر منافع ما به وجود می‌آید. تلاش برای ملی شدن نفت منجر به کودتا می‌شود. انقلاب اسلامی خصومت‌های جهانی را شکل می‌دهد و تحمیل جنگ به کشور ناشی از یک ندای استقلال‌طلبانه است. 

وی درباره برنامه‌های توسعه ایران می‌گوید: برنامه‌های توسعه قبل از انقلاب عمدتاً پیرامون برنامه‌های عمرانی بود. به‌طورکلی ما توسعه را با عمران اشتباه گرفتیم. فکر کردیم اگر ساختمان بسازیم سد و پل بزنیم توسعه شکل می‌گیرد. درحالی‌که توسعه معنای فراتری دارد که عمده آن حضور مردم در عرصه اقتصاد است. 

بازتولید فقر در اقتصاد رانتی
استاد دانشگاه علامه درباره سهم نیروی کار در ساختار اقتصادی کنونی می‌گوید: این اقتصاد نفتی سهم نیروی کار در تولید را به‌شدت کاهش داده است و در سال‌های اخیر از 15 درصد هم کمتر شده است. بنابراین کسی در ایران اگر سرمایه داشته باشد نیازی به کار کردن ندارد.

وی ادامه می‌دهد: یکی دیگر از محصولات این اقتصاد رفاقتی نابرابری‌های شدید است که سبب بروز عدم توازن‌های منطقه‌ای، دوگانگی بین شهر روستا، فقر و فقر پایدار می‌شود. همه این‌ها درنهایت منجر به بازتولید فقر خواهد شد. اگر کسی در خانواده‌ای فقر به دنیا بیاید به‌احتمال‌زیاد باید انقلابی شود تا پست‌های ریاستی را در اختیار بگیرند و در آن‌ها به‌مرور فقر تجدید می‌شود. 

راغفر درباره دو شغلِ بودن سیاستمداران می‌گوید: حضور سیاستمدار به طور هم‌زمان در دو بخش عمومی و خصوصی در همه کشورهای صنعتی مظهر مشخصی از فساد است. متأسفانه این ویژگی دولت کنونی است و انتظار داریم این شرایط تغییر کند. یک نفر وزیر صنعت و پتروشیمی باشد ولی خودش شرکت پتروشیمی داشته باشد، یک نفر وزیر مسکن باشد ولی صاحب شرکت راه‌سازی باشد. در متون فساد از آن با عنوان تعارض منافع اسم برده می‌شود. 

وی در انتها می‌گوید: ما نیاز داریم جهت‌گیری‌  اقتصاد از نخبه‌گرا به جهت مردمی تغییر کند و این نیازمند اصلاح این نظام مدیریت نفتی است. باید نهادهای ضد توسعه و فسادی را منحل کنیم و درنتیجه مبارزه با فساد در رأس این مطالبات قرار می‌گیرد. بدون  مبارزه جدی با فساد مسائل حل نمی‌شود. امکان ندارد بخش خصوصی بتواند در اقتصاد ایران فعال شود بدون اینکه ماشین پرقدرت نظامی‌ها، انتظامی‌ها  و بیوت و علما از اقتصاد خارج شود. اگر این اتفاق نیافتد اقتصاد مقاومتی و تولید شکل نخواهد گرفت.  

خبرهای مرتبط
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: