در زمان معرفی کابینه و سبک–سنگین کردن گزینههای آموزش و پرورش، یکی از روزنامهنگاران آموزشی تلاشگر و انگیزهمند، در برابر مخالفتهای بادلیل و بیدلیل و باعلت و بیعلت کنشگران صنفی یا صنفی-رسانهای معلمان با گزینههای مطرح، یادداشتی نوشت و از این مخالفتها به «وزیرکشی» یاد کرد.
بازار نیوز - این که برگزیدن این عنوان تا چه اندازه درخور این مخالفتها بود و موضعگیری این روزنامهنگار محترم تا چه اندازه بر بنیاد شناخت از گرفتاریهای ریشهای و چنددههای آموزش و پرورش بنا شده بود، اندیشهبرانگیز است. اما عنوان «وزیرکشی» بیگمان انتخاب خوبی برای وزیران برگزیده آموزش و پرورش است؛ وزیرانی که با هزاران امید و آرزو و طرح و نقشه میآیند و پس از اندک زمانی قربانی گرفتاریهای پرشمار ساختار آموزشی و خواستههای چندین دههای و متراکمشدهی فرهنگیان از سویی و ناتوانی در پرورش نسلهایی با شاخصههای موردنظر حاکمیت و مناسبات قدرت و سیاست از دیگر سو، میشوند. همه میدانند که آموزش و پرورش کشور با نیمنگاهی به هدفهای نوین آموزشی، شرایط درخوری نداشته و بیش از هر زمانی ناکارآمد است؛ و از این رو نیاز به نگاهی ویژه و سیاستگذاریهای ویژهتر و بسیج نیروهای اجتماعی-حاکمیتی برای بهسازی دارد. وزیر و حتی تیم وزارت، بهتنهایی از پسِ دشواریهای هراسآور، فراگیر و بنیادین نهاد آموزش برنمیآیند و اندک زمانی نمیگذرد که سرنوشتشان آن میشود که بر دیگران رفت؛ از چنبره قدرت و سیاست مانده و از گردآیهی مطالبهگر فرهنگیان رانده!
اما ریشه این وزیرکشان چیست؟ دستمزدهای اندک و مورد اعتراض فرهنگیان و حس آسیبزای فقر و فرقِ میان آنان، کیفیت پایین آموزشی، سختافزارهای آموزشی ناکافی و کهنه، محیطهای آموزشی ناکارآمد و بهدور از آموزشی بهروز و بهینه، ساختاری بهشدت بروکراتیک، گسترده و لخت، کمبود آسیبزای نیرو و بهکارگیری گسترده نیروهای حقالتدریس و بازنشسته و... نه از سر اهمیت، که از سر ضرورت، بودجه را اولویت نخست آموزش کشور کرده است. درخواست بودجه افزونتر و پاسخ سربالای نهادهای فرادست، پاشنه آشیل وزیران آموزش و پرورش شده است و شوربختانه محل اختلاف دستاندرکاران آموزشی و فرادستان اقتصادی دولت، ازجمله سازمان برنامه و بودجه. امروز ریشهی سستشدگی جایگاه فردی وزیر و خاستگاه سیاستگذاریهایش نه میان فرهنگیان، که در چنبره پیچیده و سخت سیاست است. چه دلمان بخواهد و چه نه، وزیری که نتواند حداقل خواستهها و نیازهای مالی را فراهم کند، بهسرعت آسیب میبیند و ناکارآمد و ناتوان جلوه میکند. وزیرکشی به دست کسانی انجام میشود که بهخاطر درخواستهای پیدرپی، بهجا و بهحق یک وزیرِ توانمند، او را کنار میگذارند و از ترفندش برای گرفتن حقِ کارمندانش به گروگانگیری یاد میکنند. کسانی که قولهای چندینباره وزیر کنونی برای پرداخت مطالبات فرهنگیان را زیر پا گذشته و با بیتوجهی به جایگاه و اقتدار سیاسی-اجتماعی او در میان یک میلیون کارمندش، خرابش میکنند. وزیرکشی هنگامی رخ میدهد که جایگاه ارزشمند مادی و معنوی آموزش بر زبان ارشدترین کارگزاران نظام جاریست اما امکانات داده شده به وزیرش بسیار ناچیزتر از نیازهای اولیه وزارتخانهاش است. وزیرکشان، امروز است که دست و پای وزیر را میبندیم و او را در دریای پرخطرِ نیازها و خواستههای چندین دههای ساختار آموزشی رها میکنیم. وزیرکشان، رها کردن وزیر زیر ضربههای سهمگین بدنه از سویی و نهادهای بالادستی و نظارتی از دیگر سوست. اما پرسش اینجاست که آیا رسمِ وزیرکشی میتواند به پرورش نسلی موردنظر جامعه یا دستکم حاکمیت بینجامد!؟
محمدرضا نیکنژاد
روزنامه همدلی
بیشتر بخوانید:
ابلح - ملعون استعفا
تمام گندگاری های تو و معاونان و روسای سازمانها و ادارات به مجلس ارائه شده بزودی استیضاخ می شوی
اخه دروغگوها شما که همش برای رشد اقتصادیتون به به چه چه میکنید مثل خر
پس چرا ندارید چندر غاز حق معلم بدبخت رو بدین
اگر واقعا ندارید قبول کنید مرد سیاست نیستید بزنید کنار تا ی کاردان بیاد سر کار
شایدم ته خزانه به جیب برادر یکی دیگتون وصله شده