کارآفرینهای موفقی در ایران داریم که میتوانیم نام آنها را در میان گروههای سلبریتی قرار دهیم؛ آنها هم معروف هستند و هم در میان طرفداران اقتصاد ملی و تولید ایرانی محبوباند. شاید خیلیها اسامی آنها را شنیده باشند و دل در وصف نام و کارشان داده باشند. خیلیها آقایان حاج محمدتقی برخوردار، محمدرحیم متقی ایروانی و لاجوردیها را میشناسند یا خاطراتی از برند کفش ملی، کفش بلا، کارخانه مینو و ارج دارند. اینها قدیمیهای کسبوکارهای ایران هستند. این تلاش برای ماندگاری در میان نسل جوان هم دیده میشود. آقایان حسام آرمندهی (مؤسس اپلیکیشن کافه بازار)، و خیلی از فعالان حوزه استارتآپهای موفق و هایتک هستند که جزو موفقترینهای حوزه کارآفرینی در ایران هستند. اما خیلی از فعالان اقتصادی علاقهای به سلبریتی شدن و دیده شدن زیاد در حوزه عمومی و در میان افکار عمومی ندارند. این عدم اقبال دلایل متعددی دارد. سلبریتی شدن در ایران در کنار وجوه مثبت، وجوه منفی زیادی هم دارد. در بافت و ساخت جامعهای که نگاه منفی به سرمایهداری وجود دارد، خیلی از فعالان اقتصادی از حاشیه زندگی در زمان معروفیت هراس دارند. در دنیا میزان درآمد افراد میتواند سبب رضایت شهروندان آن جامعه را در پی داشته باشد. یعنی هرقدر میزان درآمد فردی بالا باشد، باید میزان مالیات بیشتری بپردازد؛ مثلاً بیل گیتس در آمریکا حدود 51 میلیارد دلار دارایی دارد و یک سلبریتی جهانی است یا در کشورهای اروپایی که سلبریتیهای اقتصادی بالا دارند، کسی از ثروت آنها دلآزرده نیست. اما در ایران اگرچه این رقم داراییها خیلی بالاست ولی حاشیه امن برای سرمایه و فرد کارآفرین و فعال اقتصادی وجود ندارد. این حاشیهها هم بعد اجتماعی و هم سیاسی دارد.
گاهی من فکر میکنم اگر بابک زنجانی خیلی علاقهای به سلبریتی شدن نداشت، کمتر درگیر چنین مشکلاتی بود که امروز هست. رفتار سلبریتیوار او سبب شد که افکار عمومی موقع گرفتاری فشار بیشتری به او آورد. وقتی فرد سلبریتی میشود در جامعه با سختگیری بیشتری مواجهه دارد. لزوماً مورد قانون در مورد سلبریتی بودن رعایت نمیشود و گاهی بهجای کارگشا بودن، مشکلآفرین میشود؛ اگرچه سلبریتی بودن گاهی کارگشا است. گاهی کارآفرین نمونه کشوری بودن و جایزه گرفتن خود بهذاته نوعی امتیاز است برای گرفتن امتیازهای بیشتر. من سلبریتی بودن را به شمشیر دولبهای تشبیه میکنم که فرد باید آن را انتخاب کند. البته به دلیل حجم اقتصاد ایران و نبود زمینههای رشد بالا، فرد در محله و اقتصاد داخلی میتواند مشهور شود. رشد اقتصادی و بزرگ شدن حجم اقتصاد به زمینهها و ساختارها، قواعد و قوانینی نیاز دارد که زمینههای آن در کشور مهیا نیست. ما در اقتصاد خود سلبریتی جهانی نداریم و اگر فردی سلبریتی شود، شهرت او وابسته به خاندانی است که از سالها قبل برندی را تولید کرده و میکند. شاید این قائمبهذات بودن موفقیت یک برند و یک کسبوکار، نتیجه اثربخشی در درازمدت نداشته باشد و درنهایت مسیر آن برند به واگذاریها و یا شکست برسد.
مسیرهای زیادی برای کارآفرینها وجود دارد که بتوانند به سوی سلبریتی شدن قدم گذارند. یکی از این راهها مسئولیت اجتماعی است اگرچه توجه به مسئولیت اجتماعی در مقایسه با نمونه کشورهای توسعهیافته در میان کارآفرینهای ایرانی کمتر است. عدم توجه کافی به مسئولیت اجتماعی شرکتها اگر به دلیل ضعف فرهنگ استفاده از این فرصت باشد که درنهایت هم سود کارآفرین در آن دیده میشود و هم به نفع جامعه است، نبود سرمایه کافی و انباشت سرمایه هم در این مسیر بیتأثیر نیست. البته ساختارهای سیاسی و اجتماعی هم سبب شده که مسئولیتهای اجتماعی به سمت کارهای خیریه پیش رود. در کشورهای توسعهیافته با مطالعه جدی مسئولیتی را قبول میکنند. آنها از مسیر مدرسهسازی عبور کردهاند و ممکن است روی واکسن برای بیماری خاصی سرمایهگذاری کنند تا آن مشکل به صورت ریشهای برطرف شود. در آن کشورها کمتر به فکر ساختن بیمارستانی در شهر خود هستند بلکه بیشتر سرمایهگذاریها ساختاری و عامالمنفعه است.
توجه به مسئولیت اجتماعی روی محبوبیت و مشهور بودن کارآفرینها تاثیرگذار است ولی باید مسیر توجه به مسئولیت اجتماعی ریشهایتر و عمیقتر باشد. اما در کنار همین مسئله خیلی هم هستند که میخواهند موقع انجام مسئولیت اجتماعی نامی از خود در میان نگذارند و خیلی به گمنام شدن فکر میکنند. خیلی از کسانی که در ایران مدرسه و بیمارستان یا کتابخانه میسازند، چنین هستند.
در دوره جدید سلبریتیها از حوزه سیاسی به حوزه عمومی، فرهنگی، ورزش و هنر گرایش پیدا کردهاند و گاهی به اینستاگرام که توجه به آن در میان جوانها و نوجوانها بیشتر است. برای همین باید سلبریتیها را در حوزه عمومی و تخصصی تقسیمبندی کرد. کارآفرینهای سلبریتی در حوزه تخصصی سلبریتیگری قرار دارند. نام اینها با برند تولید خود، با اخلاق حرفهای و سختکوشی آنها گره خورده است و با سلبریتی حوزه عمومی تفاوت دارد. سلبریتی عمومی اگرچه مشکلاتی دارد ولی سلبریتیهای تخصصی با موانع زیادی روبهرو هستند. در حوزه اقتصاد اینها از سویی با موانع و مشکلات ساختاری مثل مالیات، دارایی، مقررات و قوانین بوروکراتیک و فضا و محیط نامناسب کسبوکار و از سویی دیگر با افکاری که ضد تولید و سرمایهداری است روبهرویند. در چنین گیرودار موانع وقتی کسی موفق میشود شاید نام و نشانش ماندگارتر است و سلبریتی تخصصی بودن تاریخ انقضا و مرگ ندارد. برای همین ماندگاری نام اینها از زمان زایش نام تا به تاریخ گره میخورد؛ این در حوزه کسبوکارهای نوین هم دیده میشود. هنوز ما فعالان اقتصادی جوان را میبینیم که هویت و حال خوب خود را به کارشان گره میزنند و اینها با امید گام برمیدارند. شاید روزی همن افراد، همان گروه مرجع جوانان همسن و سال خود باشند.
اتاق بازرگانی تهران/