گروه اقتصاد کلان بازارنیوز: عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در یادداشتی به بررسی موانع تولید پرداخت که در سه قسمت در بازارنیوز منتشر خواهد شد. بخش اول این یادداشت را می توانید از اینجا مطالعه کنید .
بخش دوم/
قدرت خرید مردم
در هر سطحی از نقدینگی، هرچه تولید باکیفیتتر و با بهرهوری بیشتر صورت گیرد، قدرت خرید پول ملی بیشتر است. البته با رکود و ناتوانی در دستیابی به نرخ رشد متناسب و بهرهوری، اگر بهطور همزمان نقدینگی نیز افزایش یابد، قدرت خرید مردم بازهم کمتر میشود. بهعبارتدیگر نرخ تورم افزون میگردد.
در آغاز کار دولت آقای روحانی، حجم نقدینگی در پایان خرداد 1392، مبلغ 473 تریلیون (هزار میلیارد) تومان بود؛ اما به دلیل ضعفها و سوء عملکرد، بهویژه در سیستم بانکی کشور، ظرف کمتر از 6 سال به 2000 تریلیون تومان افزایش یافت؛ یعنی بیش از 4 برابر! بهعبارتدیگر، رکود با افزایش شدید نقدینگی همزمان شد. در چنین وضعیتی مستعد تورم، شوک ارزی سال 96 پدید میآید؛ و ضمن تشدید رکود، دوره تورم بالا آغاز میشود.
تلاطم صعودی قیمت ارز، از سه طریق به تورم دامن میزند: 1) افزایش قیمت تمامشده تولید به دلیل افزایش قیمت ماشینآلات و مواد اولیه یا واسطه وارداتی و داخلی (با وقفه)، 2) کاهش عرضه ناشی از افزایش هزینه تولید (1 و 2 تورم ناشی از فشار هزینه است) و 3) تورم ناشی از انتظارات منفی. در بحران فعلی، برخلاف معمول، دوره بیثباتی، بسیار طولانی شده است. معمولاً دوره بحران ارزی کوتاه است. وقتی نرخ ارز با تلاطم و صعودی حرکت میکند، انتظارات خود را با بالاترین قیمت بازار ارز (در اینجا هر دلار 19000 تومان) تنظیم میکند و قیمتها را بالا میکشند. اگر بازار ارز بهسرعت مهار گردد و نقطه تعادل جدیدِ قابلتحمل اعمال شود، قیمتها نیز تعدیل میشوند. ولی اگر دوره طولانی گردد، ولو بعداً نرخ ارز پائین بیاید، چسبندگی قیمتها پیش میآید و مصرفکنندگان حس میکنند قیمتها فقط رو به بالا حق حرکت دارند! چنانکه در این بحران به وقوع پیوسته است.
به دو شکل زیر دقت بفرمایید. نمودار شکل 3 نشان میدهد که چگونه دلار از زیر 5000 تومان در اوایل اردیبهشت 97 با سرعت به 19000 تومان در 4 مهر، میرسد. پسازآن، در سیر نزول، به 10250 تومان نیز تنزل میکند و در ادامه در دالان 10000 تا 14000 در نوسان است. ولی شکل 4 نشان میدهد که در تمام این مدت، نرخ تورم در حال افزایش است.
در شکل 2 ملاحظه کردید که نرخ تورم دوازدهماهه منتهی به 10 آذر 9/39 درصد بوده است. این نرخ را سایت معتبر TradingEconomics با استفاده از اطلاعات بانک مرکزی ارائه میکند. وقتی به اجزاء این نرخ میانگین دقت کنیم تورم در غذا و نوشیدنیها 9/59 درصد بوده است. چون مستضعفان سهم بیشتری از درآمد خود را صرف غذا میکنند، با نرخ بالاتر از متوسط تقریباً 40 درصدی روبرو هستند و تا آخر سال میتوان آنان را در برابر تورم 50 درصدی ببینیم. این بدان معنی است که حداقل دستمزد که اول سال 97 مبلغ 1،114،000 تومان بود، قدرت خرید کارگران در پایان سال به 557 هزار تومان سقوط کرده است. بنده در نامهای به سران قوا، از آنها پرسیدم:«کثیری از نیروی کار شاغل و بازنشستگان و مستمریبگیران در بخش دولتی و بخش خصوصی حداقل حقوق را میگیرند، شما میدانید آنها چگونه زندگی میکنند؟ حالا با این مدیریت، قرار است قدرت خرید این دریافتی نصف بشود، شما بزرگواران میتوانید تصور بکنید که چگونه میشود با این قدرت خرید، دخلوخرج را برای یک خانواده مثلاً 5 نفره مدیریت کرد؟ و اگر نتوانست تحمل کند چه میشود؟»
برای تقویت قدرت خرید مردم، چاره کار، تولید بیشتر، با هزینه نسبی کمتر و کیفیت بهتر، یعنی بهبود بهرهوری و افزایش سرمایهگذاری، یا بهطور خلاصه رونق تولید، از یکسو و مهار نقدینگی از سوی دیگر است.