bazarnews

کد خبر: ۵۱۵۸۴
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ - ۰۸:۴۲
در گفتگو با دانش آموخته دانشگاه استنفورد مطرح شد؛
در فاصله دوساله امضای برجام تا سرکارآمدن ترامپ ما می‌توانستیم کارهای بسیار بزرگی انجام دهیم.کاری که می توانستیم انجام دهیم این بود که به جز شرکت توتال با چند شرکت دیگر هم قرارداد ببندیم.

گروه نفت و انرژی بازارنیوز : تحریم های آمریکا علیه صنعت نفت ایران از اواسط دهه 1370 و در حوزه سرمایه گذاری آغاز شد و اکنون نیز گسترش یافته و مانع از صادرات نفت ایران شده است. از سوی دیگر شرایط داخلی از جمله یارانه بنزین و گازوئیل، فشار قابل توجهی را به این صنعت وارد می کند. محمد مروتی در این گفنگو با اقتصاد نگار به بررسی صنعت نفت ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه پرداخته و آینده تحریم های نفتی را ترسیم می کند. 

مروتی دانش‌آموخته پسا دکترای اقتصاد انرژی دانشگاه استنفورد و دکترای اقتصاد از دانشگاه تگزاس آستین آمریکاست.

هنوز نمی دانیم یک ایرانی باید نفت را استخراج کند یا یک خارجی/درآمریکا وزارت نفت وجود ندارد/هر کس هرجا نفت پیدا کند می تواند استخراج کند و مالیات بپردازد

بعد از انقلاب اسلامی، صنعت نفت ما به نوعی تحت تاثیر تحریم های آمریکا و زمانی هم تحت تاثیر تحریم های سازمان ملل و اروپا بوده، وضعیت صنعت نفت ما از نظر اقتصادی در مقایسه با کشورهای اطراف و سایر صادرکنندگان چگونه است؟

اجازه دهید ادعای شما را به چالش بکشم، تحریم‌ها به جز این چند سال اخیر مثلا تا سال‌های 88 یا 89 نمی‌توانستند ضربه شدیدی به صنعت ما بزنند. از این جهت که اگر شرکت اکسان Exxon آمریکا نمی توانست به ایران بیاید در عوض بریتیش پترولیوم و توتال میتوانستند بیایند. بخش زیادی از مشکلات ما ناکارآمدی ساختاری بوده که فرصت استفاده به ما در صنعت نفت و فضای بین المللی را نداده .

 هدف ما تقریبا از زمان برنامه سوم توسعه این بوده که تولید نفت خود را به یک میلیون بشکه افزایش دهیم، در این چندساله تحریم‌ها جدی شده و ما قبل از آن نتوانستیم این کار را بکنیم. دلیل آن هم این است که دچار یک سردرگمی هستیم که به چه شکل باید صنعت نفت را توسعه داد. این مسئله مهم است که آیا کسی که از زمین نفت استخراج می‌کند باید یک مهندس ایرانی باشد یا یک مهندس خارجی؟ این مسئله هنوز برای ما حل نشده است و هر چند وقت یک بار می‌گوییم چرا خارجی‌ها نفت استخراج کنند ما خودمان انجام دهیم، برای این که این کار را به خارجی‌ها بسپاریم یک نگاه منفی وجود دارد.

اینکه چه کسی این کار را انجام دهد خیلی اهمیت ندارد. مسئله بهینه‌سازی استخراج مخزن ایده آل است، یک نکته مهم این قرارداد این بود که حتما باید به استخراج برسد،  اما 21 روز بعد از استخراج، شرکت توسعه دهنده می‌تواند برود و دیگر به اینکه مخرن چه می شود، کاری ندارد.

 اما اگر به شرکت بگویید قرار است تا 20 سال دیگر شما این مخزن را مدیریت کنید، بررسی می‌کند که چاهی که برای تقویت این مخزن باید بزنم در کجا باید باشد؟ بعضا در قانون اساسی ساختار هایی تبیین شده که اجازه نمی دهد دارایی‌های زیر زمینی را با کسی شریک بشویم و این متعلق به دولت است و با کسی چه داخلی و چه خارجی نمیتواند شریک باشد. همین می شود که دولت به کسی میگوید بیا و استخراج کن و برو که این کار خوب نیست.

 نتیجه این می شود که اولا قراردادهای ما قراردادهای نا کارآمدی هستند که نسل اول اصلاح آن دهه هفتاد است که بحث بای بک بوده، ipc هم نسخه ای از بای بک است . نسخه ساده آن production sharing است که به عنوان مثال توتال می‌گوید من توسعه میدهم و تا آخرش هم هستم و 10 درصد کل نفتی که بیرون بیاید برای خودش است و این کار را کشورهای روسیه و قطر و عراق هم انجام می‌دهند.

 به عنوان مثال در دولت آمریکا که چیزی به نام وزارت نفت نداریم و هرکس در هر نقطه ای از زمین نفت پیدا کرد میتواند استخراج کند و مالیات آن را پرداخت کند. دولت آمریکا می تواند مجوزهای حفاری را دستکاری کند و یا مالیات‌ها را کم و زیاد کند. مثلا اگر تصمیم بگیرد تولید نفت را افزایش دهد یکی از همان تمهیدات را همراه با تشویق در نظر می گیرد. مثلا در عربستان شیر نفت در دست حاکم است و هر وقت که بخواهد میتواند آن را باز یا بسته کند.

 

 

از سال 2007، تولید نفت آمریکا 6 میلیون بشکه افزایش یافته که معادل کل تولید ما در ده سال است

صنعت نفت ما در چه مرحله ای است؟ آیا با کشورهایی مثل امارات و عربستان سعودی قابل مقایسه است ؟

قابل مقایسه بودن تعبیر جالبی نیست. بالاخره ما یک سری چاه‌های نفت داریم حتی اکر تحریم هم نباشیم چهار و نیم بشکه تولید میکنیم، در مقایسه با صنعت نفت ونزوئلا که شکست ساختاری در صنعت نفت خود احساس می کند، ما منابع نفت زیادی داریم و توان افزایش بنزین هم داریم. ساختارهای داخلی ما خیلی هماهنگ نیستند. در طی این سالیان قصد داشتیم تولید نفت خود را به یک میلیون بشکه افزایش دهیم، از سال 2007 تا الان تولید نفت آمریکا 6 میلیون بشکه افزایش پیدا کرده است که این رقم در این ده سال بیشتر از تولید کل نفت ماست.

 

 

 

ممکن است تا چند سال دیگر نیازی به نفت نداشته باشیم/همان بلایی که سر زغال سنگ آمد، سر نفت هم می آید

شما صنعت نفت ایران و آمریکا را باهم مقایسه کردید، آیا افزایش تولید نفت سیاست درستی است یا خیر؟

نگاه اول به این موضوع که می‌گویند به اندازه نفت استخراج کنیم تا برای نسل های بعدی هم باقی بماند درست است، چند نکته نهفته در این موضوع بسیار حائز اهمیت است: اولا باید ببینیم در آینده کسی خریدار و طالب نفت هست یا خیر، ممکن است روزی اصلا کسی نفت نخواهد این مسئله ای است که برای ذغال سنگ بوجود آمد. ذغال سنگ تا سال 1930 سوخت غالب بود اما زمانی که تکنولوژی استفاده از نفت به یک بلوغ رسید استفاده ذغال سنگ از بین رفت.

 نکته دوم این است که برای این بشکه نفت دو اتفاق رخ می‌دهد، یکی اینکه اصلا بشکه‌ای در کار نیست و استخراج کردن هر بخش از آن زحمت مضاعفی دارد، دوم اینکه سالیان بعد با پیشرفت تکنولوژی ممکن است رقابت برای استخراج نفت بیشتر شود. خیلی از معادن نفت شیل در چین و اروپا وجود دارد که به دلیل نبود تکنولوژی و شرایط محیط زیستی استخراج نشده است.

یک داستان غیر صحیح و متداولی وجود دارد که آمریکا مقدار زیادی چاه نفت دارد و درهای آن را بسته و هر زمان که نفت تمام شد آن‌ها را درمی‌آورد و با قیمت بالایی می‌فروشد. اصل ماجرا این است که آمریکا درحال حاضر بزرگترین تولیدکننده نفت دنیاست، از عربستان و روسیه هم بیشتر تولید میکند. اما نکته اینجاست که او تابع  بازار است. به عنوان مثال لازمه بقای اوپک این است که اعضای اوپک به توافقی که در آنجا صورت می گیرد پایبند باشند، اما اگر کسی خلاف تعهد عمل کرد نمیتواند با او کاری داشته باشد.

 در سال 1979 که انقلاب اسلامی پیروز شد با توجه به اینکه میزان تولیدات نفت ما کاهش پیدا کرد قیمت نفت خیلی بالا رفت،  اوپک در آن زمان گفت توافق کنیم که تولید را کم نگه داریم تا قیمت نفت بالا برود اما بعد از پایان جلسه و توافق اوپک همه اوپک زیر حرف خود می زنند. عربستان قصد داشت قیمت‌ها را بالا نگه دارد. مثلا تولید قرار بوده است 25 میلیون باشد اما 26 میلیون شده است در این حالت عربستان تولید خود را یک میلیون کاهش میداد. عربستان از سال 1980 که بیش از 10 میلیون تولید می کرد تا 1985 مدام تولید خود را کم کرده است . عربستان برای نگه داشتن اوپک این مقدار را به زیر 3 میلیون رساند  و 70 درصد تولید خودرا کم کرد. اما در ژانویه 1987 این روند کاهشی را متوقف کرد که قیمت نفت به شدت افت کرد. و از سالهای 1986 تا 2005 به طور متوسط قیمت نفت زیر 20 دلار بوده است. در این شرایط اصلا معنی نمی دهد که درباره نفتی که 200دلار درمی آید تحقیق کنیم .

 اما از سال 2005 که قیمت نفت شروع به افزایش کرد آن موقع تحقیق کردن درباره منابع دست نیافتنی معنی دار شد. نکته اولی که در این رابطه وجود دارد این است که منابع نفتی عربستان دست دولت است و برخلاف آمریکا می تواند هرچه قدر که بخواهد آن را کم یا زیاد کند.

نکته دوم این است که وقتی قیمت نفت پایین است، اکتشافات جدید و سخت خیلی معنی نمیدهد. نکته بعد که خیلی مهم است درباره این است که آیا ما باید نفت را برای آیندگان نگه داریم یا خیر،  این مثال اختراع خودرو است و کسانی که  قبلا گاری داشتند . یعنی با بوجود آمدن موتور بنزینی نوع حرکت کردن در دنیا عوض شد و دیگر کسی سراغ گاری و درشکه نمیرفت. همین اتفاق ممکن است برای نفت بیفتد و تا چند سال بعد میل و تقاضای بازار نسبت به نفت کاهش یابد. در حال حاضر کاملا مشهود است که تحولات تکنولوژی در حال رشد است و اگر این رشد به حدی برسد که بتوانند بخش زیادی از تقاضای حمل و نقل را برآورده کنند ممکن است روند تقاضا برای خودروهای بنزینی و عموما بنزین صعودی نباشد.

 

 

 

 

عراق با وجود امکانات و زیرساخت ضعیف تر از ما، تولید خود را 30 درصد افزایش داده/در شرایط تحریم، شرکتهای بزرگ وارد نمی شوند

به نظر شما در حال حاضر با داشتن قراردادهایی مثل IPC ما بازهم نمی‌توانیم تولید نفت خود را افزایش دهیم؟این قرارداد این قدر حیاتی هست که ما به خاطر آن قانون اساسی را تغییر دهیم یا خیر؟

ما یک قوانین بلند مدت داریم که قانون اساسی ما این اجازه را  نمیدهد که یک نفر خصوصی را در منابع خودمان شریک بکنیم. به خاطر همین ما به شرکت ها و افراد می‌گوییم چاه را حفر کن و تجهیزات را هم فراهم کن.

بنده صلاحیت پاسخ به سوال دوم را ندارم ، اما به نظر می رسد تلاش های متمادی برای این کار در این چند ساله عمل نکرده است، مثلا در کشوری مثل عراق که از نظر جمعیتی شبیه ماست و از نظر سابقه و تجهیزات و شرکت‌های نفتی خیلی از ما پیشرفته تر نیست؛ اما شما نگاه کنید در همین چندسال اخیر 30-40 درصد تولید خود را افزایش داده است. دلیلش هم این است که توانسته با کشورهایی که تکنولوژی بالایی دارند کارکند. مشکل الان به غیر از مشکلی که گفتم این است که در شرایط تحریم شما هر نوع قراردادی هم بگذارید شرکت های بزرگ وارد بازی نمی شوند.

 

 

 

 

از فاصله زمانی امضای برجام تا ریاست جمهوری ترامپ، استفاده نکردیم/به جز توتال، باید با چند شرکت دیگر هم قرارداد می بستیم

اگر فرضا ما قبل از تحریم این کار را انجام می‌دادیم، آیا این قراردادها این قدر قوی بودند که شرکتی بعد از عقد قرارداد و تحریم زیر قرارداد نزند؟

یک سوء تفاهم وجود دارد، آن هم اینکه در فاصله دوساله امضای برجام تا سرکارآمدن ترامپ ما می‌توانستیم کارهای بسیار بزرگی انجام دهیم. این موضوع هم جواب بله دارد و هم خیر، در صورتی بله که ما آمادگی کامل داشتیم و زیرساخت‌های مناسبی داشتیم، خود تصمیم IPC یکی دوسال زمان می برد و این هم خیلی تکلیفش معلوم نبود که چه کسی باید انجام دهد، اما اگر آماده هم بودیم کاری که میتوانستیم انجام دهیم این بود که به جز شرکت توتال با چند شرکت دیگر هم قرارداد ببندیم.

اگر ترامپ از برجام خارج می شد این کار خوب بود، برای اینکه یک قدرت چانه زنی وجود داشت که آن چند شرکت دیگر به خاطر منافع خودشان با آمریکا چانه زنی کنند.  خیلی ساده لوحانه است اگر فکر کنیم شرکت توتال این پیش بینی‌هایی که امریکا زیر برجام بزند را در ذهن خود نمی پروراند.

در سال 1395 که ابتدای تصویب برجام بود بحث سرمایه گذاری یکی از شرکت‌های پتروشیمی داغ بود، در آن زمان که اواخر دولت اوباما در آمریکا بود من بررسی کردم و پس از تاییدیه اولیه این قرارداد قرار شد یک مشاور بین المللی برای تایید نهایی قرارداد و بازبینی 18 ماه این موضوع را بررسی کند که اگر زمان را نگاه کنیم می‌بینیم که این تاریخ با برگزاری انتخابات ایران به پایان می‌رسد. اما اگر ما در ابتدای برجام فاز 11 را با توتال قرارداد بسته بودیم توتال اکثر کار را انجام میداد و می‌رفت. این شرکت‌ها تمامی حالات ممکن در یک قرارداد را مورد بررسی قرار می‌دهند.

 

نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: