bazarnews

کد خبر: ۵۱۵۸۸
تاریخ انتشار: ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۰۸:۵۰
در گفتگو با دانش آموخته دانشگاه استنفورد مطرح شد؛
کارگر ساختمانی مثلا 50 هزار تومان حقوق روزانه اش است، شما یک 4 لیتری بنزین قاچاق کنید بیشتر از او سود می‌کنید.

گروه نفت و انرژی بازارنیوز : بخش اول و دوم مصاحبه محمد مروتی در مورد تحریم های نفتی آمریکا علیه  ایران در دو هفته قبل در بازارنیوز منتشر شد.  بخش دوم این مصاحبه که در آن محمد مروتی در گفنگو با اقتصاد نگار به بررسی صنعت نفت ایران در مقایسه با سایر کشورهای منطقه پرداخته و آینده تحریم های نفتی را ترسیم می کند، در زیر می آید. مروتی دانش‌آموخته پسا دکترای اقتصاد انرژی دانشگاه استنفورد و دکترای اقتصاد از دانشگاه تگزاس آستین آمریکاست.

دولت برای هر لیتر بنزین 6500 تومان یارانه می دهد/با بین المللی شدن قیمت بنزین می توانیم 250 هزار تومان یارانه بدهیم

همه ما می دانیم که بودجه دولت ایران نفتی است.نفت فروخته می شود و در کشور هزینه می شود و چیزی که در زندگی مردم تاثیر می گذارد همین کاهش فروش و تولید نفت خواهد بود.از طرفی می‌دانیم در داخل بازار انرژی هم داریم که خیلی سر و سامان ندارد.سال‌ها هم درباره‌اش بحث شده، مثل همان ماجرای افزایش تولید که شما گفتید.سالهاست که میگوییم چرا باید بنزین 10 هزار تومانی را هزار تومان بدهیم به کسی که بیشتر دور دور می کند ولی هیچ جایی این مشکل حل نشد.حتی طرح هدفمندی یارانه‌ها هم که قرار بود یارانه های حامل‌های انرژی را اصلاح کند، این اتفاق نیفتاد.  فکر می کنید این کاهش وقت خوبی است برای این که بازار داخلی را اصلاح کنیم یا خیر؟اگر هست چه باید کنیم؟

بخش زیادی از این اصلاح، ملاحظات سیاسی و اجتماع و این گونه مسائل را دارد که این‌ها باید با دقت بررسی شود و راهکارهای جامعی برای آن دیده شود. ولی چیزی که نمیدانم خنده‌دار است یا گریه‌دار در وضع فعلی ممکلت ما این است که ابعاد تلفات انرژی ما سرسام آور است، یعنی غیر قابل تصور است. احتمالا اکثر مردم تصوری از آن ندارند.

فرض کنید ما نفت را 80 دلار می‌فروشیم، یا بنزین را از بیرون می‌خریم (فرض کنید با همان بشکه 80 دلار میخریم) یا بنزین را تولید می کنیم(فرض کنید هزینه تمام شده اش برای خودمان دو دلار است. آن چیزی هم که تولید کردیم می‌توانستیم با همان قیمت بالقوه بفروشیم. فرض کنید مثلا نفت همان 80 دلار است بنزین هم همان 80 دلار است (ارزش افزوده فرآوری را کنار بگذاریم) ما هر لیتری که اینجا می‌سوزانیم همان بنزینی است که می توانستیم بشکه ای 80 دلار بفروشیم. تقریبا هر لیتر بنزین نیم دلار برای ما در می‌آید، پولی است که می توانیم نقد کنیم و ما می‌سوزانیم. فرض کنید دلار 15 هزار تومان است، نیم دلار برابر 7هزار و 500 تومان است، هزار تومانش که از مردم گرفته می‌شود. بنابراین هر لیتر بنزینی که مصرف می‌شود 6500 تومان می توانستیم از آن عایدی داشته باشیم.

عملا دولت دارد 6500 تومان یارانه می دهد. ممکن است در بودجه اینگونه منعکس نشود چون واقعا ممکن است برایش انقدر خرج نکرده باشند تا به پالایشگاه داخلی بیاید اما می توانست این را به قیمت بفروشد. حالا ما 6500 تومان در هر لیتر یارانه می دهیم، بیش از 90 میلیون لیتر هم مصرفمان است.

تقریبا هر ایرانی روزی 7 هزار تومان یارانه بنزین مصرف می‌کند حالا یا واقعا در ماشینش می‌سوزاند یا اصلا ماشین ندارد و گیرش نمی‌آید. در قیمت‌های فعلی بیش از ماهی 200 هزار تومان سهم یارانه بنزین هر ایرانی است. حالا گازوئیل و باقی مخلفات هم حساب کنیم، با این حساب که وضع گازوئیل از بنزین خیلی فجیع‌تر است، چون قیمت گازوئیل خیلی کمتر از قیمت های جهانی است.قیمت جهانی گازوئیل و بنزین خیلی به هم نزدیک است.یعنی ما یارانه گازوئیلمان بیشتر هم هست.

اینها را با برق و سایر چیزها حساب کنید زیاد می شود. اگر فقط روی بنزین تمرکز کنیم که ساده است، حساب کنید ما در هدفمندی یارانه‌ها به هر نفر 50 هزار تومان می دادیم، اگر فردا قیمت بنزین را بین المللی کنیم می توانیم به هر نفر 250هزار تومان بدهیم. آنهایی که می‌خواهند با 200 هزار تومان اضافه که دارند بروند بنزین را قیمت بین المللی بخرند و مصرف کنند نوش جانشان، برایشان تفاوتی ایجاد نمی‌شود

(مجری:چه فرقی به حال دولت میکند اگر بخواهد اینگونه تولید کند فقط بحث توزیعش است؟)

حداقلش این است که مصرف کمتر می‌شود

(مجری:این هم یک داستانی دارد. میگویند که ما قیمت را بالا بردیم و مصرف کم نشد.)

این بحث مفصلی است ولی نکته این است که فرض کنید اصلا هیچ اثری برای دولت نداشته باشد حداقلش این است که مردم از آلودگی هوا نمی‌میرند. یک آزمایش ذهنی را مرور می‌کردیم واقعیت این است که دولت می‌تواند کارهای دیگری هم بکند تا در مجموع کار آمدی بالاتر برود. ما در بنزین تلفات خیلی خیلی بزرگی به بار می‌آوریم که دودش هم به چشم خودمان می‌رود.

 

 

مردم در اجرای هدفمندی یارانه ها به دولت اعتماد ندارند

شما چند ایراد گفتید. اولی این است که اگر پولش را هم بدهند، هم به من که ماشین دارم می‌دهند هم به شما که ماشین ندارید، دیگر اینگونه نیست که من از سهم شما ببرم.یعنی اثر توزیعی حل می‌شود.دوم این که وقتی قیمت جهانی می‌گیرید حاضر نیستید بنزین کم کیفیت استفاده کنید، بنزین خوب می خرید چون پولش را مردم می‌دهند.و مورد سوم مصرف است چون هر کسی حاضر نیست برای بنزین 7500 تومان ماشینش را بیرون بیاورد. این سه دلیل منطقی هستند، پس چرا اتفاقی نمی‌افتد؟مشکل بازار سیاسی و اجتماعی است؟ اجرای آن سخت است؟

فرض کنید من و شما در خیابان راه می‌رویم، من به شما می‌گویم تا سر کوچه برویم فلان کار را انجام می‌دهیم، وقتی شما قبول کنید انجام می‌شود. من رئیس جمهور و شما نماینده شهروندان، مشکل این است که شما می‌ترسید که تا سر کوچه برویم کار انجام شود، بنزین گران شود و من بروم و آن پول را به شما ندهم یا بازی در بیاورم. این است که من فکر می‌کنم مردم به ساختار دولت انقدر اعتماد ندارند که می‌تواند مسئله را به طور منصفانه‌ای حل بکند.

سر هدف‌مندی یارانه‌ها پول توزیع شد، بعد گفتند نصف این باید برود صرف یارانه مستقیم شود، نصف دیگر برود در تولید هزینه شود، عملا یارانه تولید انجام نشد. یعنی تولید کننده دید که مثلا آن کارخانه‌ای که مصرف انرژی‌اش زیاد است و نمی تواند رقابت بکند را قرار است بهش سوبسید و پول اضافه‌ای بدهند که این پول اضافه کمکش کند، اما آن اتفاق نیفتاد. دفعه بعد که گفتند بیا این کار را بکنیم خیلی خوب است، باور نمی‌کند. میگوید بیا اول پول را بده تا بعدش ببینیم چه می شود. بعد که اول پول را دادی، از آن طرف دولت نمی‌تواند اعتماد کند که بعد می تواند این را اجرا بکند.

همان هدف مندی یارانه‌ها هم که آقای احمدی نژاد اجرا کرد،همان شب منجر به یک ناآرامی شد، پمپ بنزین آتش زدند، یک سری فروشگاه غارت شد، یعنی این اعتماد دولت ملت باید تقویت شده باشد.من از این لحاظ خودم هم نگرانم. احتمالا خیلی باید سخت باشد که مردم در چنین شرایطی به دولت که در این یک سال اخیر که التهابات زیادی داشتیم اعتماد بکنند که می تواند درست مدیریت کند.

 

 

با قاچاق 4 لیتری بنزین به ترکیه، 50 هزار تومان سود می کنید/سود حاصل از قاچاق یک بشکه بنزین در سیستان برابر یک ماه حقوق یک کارگر است

بحث بنزین خیلی مطرح شده و نمی‌خواهم بیشتر از این به آن بپردازیم. چون موضوع تکنیکی می‌شود و شاید برای مخاطبان هم جذابیتی نداشته باشد.چند ایراد واضح وجود دارد، لطف کنید به ما بگویید که قرار است چه بلایی سر حامل‌های انرژی بیاید؟ می‌گویند دولت این پول را به بنزین بدهد تا یارانه بدهد بهتر است، چون وقتی پول دست مردم می‌دهد نقدینگی می‌شود و مردم به سمت بازارها می‌روند و این ممکن است تورم زا باشد.آیا چنین چیزی از نظر اقتصادی معنی دارد؟

تبعاتش در حد تبعات وضع فجیع بنزین نیست. وضع فجیع که می‌گویم یعنی بنزین در ترکیه الان حدودا لیتری 18هزار تومان در می‌آید، الان شما یک چهار لیتری بنزین قاچاق کنی، 50 هزار تومان سود می‌کنید. یعنی عملا یارانه‌ای که قرار است دولت به مردم بدهد تا مصرف کنند،یک چهارمش می رود. ابعادش نامشخص است چون طبق تعریف، قاچاق است ولی شما فرض کنید یک کارگر ساختمانی در تهران یا هرجایی مثلا 50 هزار تومان حقوق روزانه اش است، شما یک 4 لیتری بنزین قاچاق کنید بیشتر از او سود می‌کنید، این که خرده ریز است یعنی هیچوقت هیچکس با 4 لیتری قاچاق نمی‌کند.

تازگی می‌خواندم لوله‌هایی به طول چندین کیلومتر از زیر مرز میکشند، از این طرف پمپاژ می‌کنند و از آن طرف جمع می‌کنند و می‌برند. یا مثلا در خلیج فارس خیلی اتفاق می‎افتد که قاچاقچی در عمق ساحل، بنزین ها را جمع می کند در تانکر می‌ریزد، از زیر با لوله می‌فرستد آن طرف و یک لنج برمی‌دارد و می‌برد.

یعنی شما در ساحل گواتر در سیستان بلوچستان یک بشکه بنزین قاچاق کنید، ماه و سالت را ساختی. این هزاران تبعات دیگر هم دارد. به علاوه این که آن تبعات نقدینگی را با یک تدابیر دیگری می‌شود جمعش کرد یعنی اگر این یکی نباشد هزار جای دیگر داریم که این مشکل تولید نقدینگی را رفع کنیم. درست است این طرح بدی‌هایی دارد ولی از آن طرف انقدر وضع فعلی بنزین فجیع و گریه آور است که اصلا قابل مقایسه نیست. یک چهارمش دارد قاچاق می شود. کافی است قاچاقچی ده درصد زیر قیمت بفروشد یکی بخواهد بنزین بزند سمت او می‌آید.(مجری: من بازارهای کشورهای اطراف را دیده ام می‌گویند بازار بنزین ایرانی وجود دارد،  می‌گویند کیفیت بنزین ایرانی خوب است و خیلی هم پر طرفدار است.)

 

 

اصلاح قیمت بنزین، الگوی مصرف را در جامعه اصلاح می کند

ایراد دوم این است که می‌گویند ما وقتی می‌خواهیم تا قیمت حامل‌های انرژی را اصلاح کنیم یا واقعی سازی کنیم باید مصرف را هم پایین بیاوریم. آیا مصرف و قیمت به هم ربط دارند یا خیر؟پس چرا مصرف کم نشد؟

صد درصد ربط دارند. ای کاش یک نمودار داشتم و الان به شما نشان می‌دادم، بعدا می‌توانم نشان دهم. یک تصور اشتباهی که وجود دارد ناشی از این است که فکر می‌کنند مصرف باید آنی عکس العمل نشان دهد. مصرف آنی قرار نیست عکس العمل نشان دهد. یک مفهومی در اقتصاد وجود دارد که به آن کشش مصرف نسبت به قیمت می‌گویند.

قیمت وقتی عوض می شود مصرف چگونه عوض می‌شود. برای چیزی مثل شکلات، اگر قیمت دو برابر شود، مردم وقتی ببینند دوبرابر شده می‌گویند امروز شکلات نخوریم. قیمت کم می شود.ولی وقتی نان بخواهند بخرند، وقتی قیمتش دو برابر شود، خیلی اذیت می‌شوند،  فشار می آید ،  زیر لب فحش می‌دهند و غر می‌زنند ولی نان را مجبورند بخرند و می‌خرند.

یک سری چیزها هست که قیمتش زیاد می‌شود، عکس العمل تقاضا به این قیمت خیلی سریع و شدید نیست. اشتباه این است که ما فکر کنیم این اصلا  عکس العملی نشان نمی‌دهد، اتفاقی که می‌افتد این است که در بلند مدت عکس العمل نشان می‌دهد. صبح مردم بلند شوند قیمت بنزین دو برابر شده باشد،کسی که پراید دارد و قرار است از بومهن تا میدان ونک بیاید به محل کارش برسد، خیلی ناراحت می شود و حساب می‌کند که مثلا یک دهم ماهیانه‌اش را باید صرف بنزین کند ولی نمی‌تواند کاری بکند.

اگر سرکار نرود دیگر نان ندارد که بخورد، بنابراین مجبور است سرکار برود. اتفاقی که در بلند مدت می افتد این است که الگوهای مصرف عوض می‌شود. یعنی کسی که جای دورتری خانه می‌گرفته به خاطر این که حیاط بزرگی داشته باشد، وقتی قیمت بنزین زیاد می‌شود می‌گوید من نمی توانم یک حیاط بزرگ داشته باشم.

در واقع این حیاط بزرگ یک توهمی است که برای مردم ایجاد شده به خاطر این که بنزین ارزان بوده، که من می‌توانم آن را مدیریت بکنم. واقعیت این است که این حیاط بزرگ از جیب هزاران نفر دیگر داده شده، من اگر بدانم که بنزین گران است می‌گویم بهتر است که به جای این که بروم بومهن زندگی کنم، در تهران یک خانه کوچکتری اجاره کنم، میصرفد که این کار را کنم، مصرف هم کم می شود. ولی این اتفاق در چند ماه می‌افتد نه در چند روز، فردا اگر بخواهم ماشین بخرم می‌گویم مثلا این ماشین الف در صدکیلومتر 10 لیتر بنزین می‌سوزاند، آن یکی در صد کیلومتر 8 لیتر بنزین می‌سوزاندکه 5میلیون گران تر است.می‌گوید نمی‌ارزد بنزین که مفت است چرا من به خاطر این‌که دو لیتر در 100 کیلومتر کمتر مصرف کنم 5 میلیون بیشتر بدهم؛ اما بنزین که گران ‌شود می‌گوید یادم باشد دفعه دیگر که خواستم ماشین بخرم اگر توانستم پولم را جمع کنم و یک ماشین کم مصرف تر بخرم، بعد از یک سال این ما به‌التفاوت جبران شده و بعدش هم دیگر ماشین کم مصرف‌تری دارم.

الگوی مصرف خودرو عوض نمی شود مگر این که قیمت اصلاح شود.یک چیزی از آن طرف هست که می‌گویند اول الگوی مصرف درست شود بعد سوئیچ کنیم، اینطور هیچ وقت اتفاقی نمی افتد چون انگیزه اش وجود ندارد ولی اگر قیمت سیگنال درست دهد. هم ماشین‌های مردم کم مصرف‌تر می‌شود، هم به حمل و نقل عمومی عادت می‌کنیم.

تعارف نداریم همه جای دنیا حمل و نقل عمومی سخت‌تر از حمل و نقل خصوصی است، شما در ماشین خودتان که می‌شینید آهنگ هم بلند می‌‌کنید،هر کاری دلتان می‌خواهد می‌کنید،  ولی وقتی در مترو می‌نشینید باید خیلی مرتب بنشینید، به جای این که از بلند گو بشنوید هدفون بگذارید.کاری که بقیه دنیا می کنند این است که جذاب‌ترش می کنند. این جذاب کردن‌ها  مثل این است که حمل و نقل عمومی خیلی گسترده شود، ترافیک را کم کند، خط ویژه و.. . خیلی از این‌ها هزینه دارد و هزینه‌هایش باید تامین شود و بالانس قیمت طوری باشد که بیارزد. وقتی شما با پراید می‌روید صفر است، با مترو هم می‌روید صفر است، هیچ وقت حساب نمی‌کنید. من یادم است وقتی آمریکا بودیم می‌خواستیم دانشگاه برویم به این فکر میکردیم که الان که می خواهیم برویم دانشگاه 2 دلار پول بنزینمان می شود.2 دلار را من می‌توانم قهوه بخورم یا این که بروم دانشگاه و بیایم. پس وقتی نمی‌توانم با ماشین بروم با اتوبوس می‌روم. این جمله‌ی پس با اتوبوس میروم در ایران وجود ندارد. یعنی آنهایی که ماشین ندارند مجبورند با اتوبوس بروند ولی آنهایی که ماشین دارند با اتوبوس نمی‌روند. وقتی که قیمت تنظیم شود  شما حساب می‌کنی، همان طور که برای 4لیتری قاچاق حساب میکنی مثلا من از این جا بروم سر کار برگردم می شود 15 هزار تومان، مثلا با همکارم که خانه‌اش نزدیک است قرار بگذاریم که اگر یک روز من ماشین بیاورم و یک روز او، در ماه 200 هزار تومان صرفه جویی کردیم.

وقتی که قیمت کم باشد نمی ارزد چون 5دقیقه من باید بایستم 5 دقیقه او، وقتی قیمت اصلاح می شود این دینامیک اتفاق می‌افتد. نکته مهم دیگر این است که فرض کنید به شما بگویند الان قیمت مثلا چای 2000 تومان است، فکر می‌کنید که این چایی را بخرم یا نخرم. بعد بگویند چایی شد 4000 تومان می‌گویید نمی ارزد، ولی اگر بگویند قیمت چایی 25تک تومنی است، بشود 50 تومان، شما می‌گویید این اصلا هیچ عدد و رقمی نیست تا 500 تومان برای من فرقی نمی‌کند. چون این 500 تومان توی جیبم پول خورد است بقیه اش را هم اصلا نمی‌خواهم بگیرم. بنزین هم همین است. الان انقدر ارزان است ، احتمالا وقتی از 1000 تومان بشود 1500 تومان انقدر فشار نمی‌آورد. واقعیت این است که یک سوتفاهم بین مردم و سیاستمداران وجود دارد که یک جوری عوض شود،فشاری به کسی نیاید.اگر فشاری به کسی نیاید رویه‌ها عوض نمی‌شود. بخشی  این است که باید یک فشاری بیاید. اما فشار باید منطقی باشد و مردم فرصت و امکان عکس العمل روش داشته باشند.

 

 

متروی تهران در مقایسه با متروهای آمریکا، متروی خوبی ست/باید ذهنیت غلط مردم در مورد نفتِ مُفت را اصلاح کرد

یک بخش دیگر بحث حمل و نقل عمومی است مثلا ما در تهران شبکه مترو داریم.شبکه مترو که فکر کنم نزدیک 20 سال است که شروع شده و هنوز هم تمام نشده ولی در بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا یک پروژه 3،4 ساله بوده و سریع جمعش می‌کنند و همه به آن دسترسی دارند. مردم ممکن است پول را نخواهند، بگویند شما بنزین را گران می‌کنید ولی من ماشین را که به قیمت جهانی نمی‌گیرم که شما بنزین را به قیمت جهانی به من می‌دهید. یعنی مردم دنبال یک پکیج اند. مردم می‌گویند من ماشین هیبریدی می‌گیرم، پس باید با تعرفه صفر بگیرم چرا باید صد درصد تعرفه بدهم. شبکه حمل و نقل عمومی هم ندارم.اصلا پول برای خودتان، بنزین را به من بدهید تا من زندگیم را بکنم. قبول دارید پکیجی باید باشد که همه این‌ها در آن دیده شود؟

درست است قبول دارم، ولی نکته این است از آن طرف هم مسئله این است که درباره‌ی این پکیج مدت‌هاست که این بحث بود زمان الان را یادم نیست ولی زمانی که احمدی نژاد رییس جمهور بود و قالیباف شهردار بود و این بحث مکررا وجود داشت که بودجه واردات واگن داده نمی شد به مترو تهران، وگرنه مترو وجود می‌داشت. اتفاقا  مترو تهران خیلی متروی بدی نیست، به نظر من به نسبت متروی خوبی هم است.به نسبت اکثر شهرهای امریکا که مترو ندارند آنهایی هم که دارند به جز نیویورک مترو تهران از بقیه بدتر نیست.

این که چرا بیشتر توسعه پیدا نمیکند به این خاطر است که منابع می‌خواهد. منابع وقتی مثل بنزین دود هوا می‌شود میرود که حساب سر انگشتی اش این است که در حد چند صدهزار میلیارد تومان ما سر قضیه بنزین تلفات داریم. منابعی نمی‌ماند که بخواهیم چیز دیگری درست کنیم. مترو تهران واگن کم دارد وگرنه خطوطش هم خیلی بد نیست. واگن گران است برای خریدش باید پول داشته باشیم، توسعه مترو خرج دارد.

منابع این‌ها باید تامین شود، حمل و نقل عمومی هم توسعه پیدا می‌کند، بخشی از منابع خیلی از جاها اینگونه است که از مالیات روی بنزین منابع را تامین می‌کنند. اسمش را نمی گذاریم گران کردن بنزین، اسمش واقعی کردن قیمت بنزین است. مفهومی به اسم هزینه فرصت در اقتصاد جهان وجود دارد، این مسئله بسیار مهمی است. اولا این که مردم همیشه حق دارند.

مردم ایران اگر اعتراضی دارند ناشی از رویه‌هایی است که به آن‌ها تحمیل شده، ولی مردم این تصور غلط را دارند، حالا چرایی‌اش بماند که این نفت خودمان است پول نفت خودمان که برایمان مفت تمام ‌می‌شود چرا باید برایش پول بدهیم، مثل این میماند که شما در حیاط خانه خود یک حوض دارید. در این حوض ماهی خاویار پرورش می دهید، بعد پدر خانواده بگوید بچه ها من برای اینکه شما را سیر کنم باید شکم این ماهی را پاره کنم، امشب می خواهیم خاویار بخوریم.از فردا تا یک سال دیگر هم نان نداریم. اکنون مسئله ما اینگونه است. می‌گوییم الان این خاویار که در حیاط خانه مان است و مجانی است، این را بخوریم تمام شود برود.نمی‌گویند که این خاویار را می توان در بازار فروخت اندازه یک سال نان و گوشت بخری بیاوری بخوری، بنزین ما هم همینطور است.

فرض کنید بنزین ما مفت در می آید،حالا مفت در می آید معنی‌اش این نیست که ارزشش صفر است.این را می توانید بروید لب مرز به قیمت معقول بفروشید.این را می شود گذاشت پشت کامیون، تانکر، نفتکش و فروخت و از درآمدی که حاصل می شود بهداشت عمومی ایجاد کرد، آموزش ایجاد کرد، زیر ساخت ایجاد کرد، حمل و نقل عمومی ایجاد کرد و هزار چیز دیگر، این‌ها را انجام نمی‌دهیم و میخواهیم حتما امشب خاویار را بخوریم فردا هم دیگر گرسنه ایم.

 

 

باید از فرصت تحریم نفتی استفاده کرد

به عنوان جمع بندی و نکته آخر، ما از بازارهای خارجی شروع کردیم به بازار داخلی انرژی هم پرداختیم و یک موضوع خیلی جدی مانند تحریم هم داریم.اگر نکته ای دارید به عنوان مطلب پایانی بفرمایید.

ببینید وضع صنعت نفت ما مشکلاتی دارد که مفصل صحبت کردیم. مسئله تحریم هم که بر آن سوار شده، معنی‌اش این نیست که ما هیچ کار نمی‌توانیم بکنیم، هم در بعد کلیت قرارداد های نفتیمان می‌توانیم تلاش کنیم،که اصلاحاتی انجام دهیم. در شرایط تحریم می توانیم برای دور زدن تحریم و فروش نفت تلاش کنیم و برای همکاری با بعضی شرکت های بزرگ نفتی، هر کدام از مسئولین به تناسب حوزه فعالیتشان می توانند تلاش‌هایی انجام دهند، در این تردیدی نیست ولی به نظر من با آن حال که این‌ها همه تلاششان را می‌کنند، خیلی نمی‌شود امیدوار بود که آن طرف تحول تعیین کننده ای اتفاق بیفتد. یعنی ما در یک شرایط سختی قرار خواهیم گرفت.در خوش بینانه‌ترین حالت درآمد هایمان کم و بیش نسبت به سال‌های قبل نصف خواهد شد و در یک شرایط تحریمی که نمی‌دانم چقدر طول می کشد باید زنده بمانیم.

شاید این را باید به فال نیک گرفت به این معنی که یک فرصتی است که برخی از این مسائلی را که دست خودمان است، مدیریت و اصلاح کنیم. یکی همین مسائل بازار انرژی است، یعنی این که بنزینی که ما داریم مصرف می‌کنیم اگر در بازار بین المللی می‌فروختیم چقدر گیرمان می‌آمد. وقتی حساب می‌کنیم برای هر نفر بنزین حدود 200 هزار تومان  می‌شود، گازوئیل هم چیزی حدود همین ارقام می‌شود. باقی حامل‌های انرژی هم حساب کنیم حدود 10 برابر یارانه‌ای می‌شود که الان در حال پرداخت است. این در واقع ابعاد تلفاتی است که ما با بازارهای ناکارآمد انرژیمان ایجاد می‌کنیم. اگر این را بتوانیم به یک نحوی مدیریت و اصلاح کنیم ممکن است یک تحول بلند مدت خیلی خوبی اتفاق بیفتد. بخشی این است که بنیه بسیار ضعیف دولت در شرایط تحریم که در آمدها هم کم شده را مقداری تقویت کند، بعد داخلی خارجی را که نمی توانیم کاری بکنیم، مقداری از این ریخت و پاش‌ها دست برداریم. این که چه باید کرد، نکته ای هست که باید به آن تاکید شود. این که ما بگوییم قیمت بنزین از این به بعد 7هزار تومان اشتباه است. قیمت بنزین باید برود به سمتی که نه مستقیما ولی به نحوی با قیمت‌های بین المللی در ارتباط باشد. نه این که دوباره یک عددی بگذاریم که به واقعیت های بازار خیلی بی ربط باشد.اگر می‌شد قیمت‌ها را به بازارهای جهانی متصل کرد، در روزنامه‌ها و مجلات تخصصی خیلی از اقتصاددانان ایرانی نوشتند که می‌شود و مکانیزم‌هایی پیشنهاد کرده‌اند که مکانیسم‌ها خوداصلاح گر باشند. یعنی وقتی مصرف بالا می‌رود قیمت‌ها به تناسب بالا برود و اگر مصرف پایین رفت قیمت‌ها ملایم‌تر بشود و فشارش برای مردم کم بشود. ولی گریزی نیست که این مسئله را تقریبا همه جای دنیا حل کرده‌اند و این که ما هنوز درگیرش هستیم، خنده دار و راستش بیشتر گریه دار است.چون ما بخش زیادی از منابعمان که می‌توانستیم صرف آموزش بچه هایمان، بهداشت و زیر ساخت هایمان کنیم را هدر می‌دهیم.

 

نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: