گروه اقتصادکلان بازارنیوز: نشریه آمریکایی لوبلاگ در گزارشی با اشاره به اقدام دولت آمریکا در اضافه کردن نام سپاه به لیست سازمانهای تروریستی در گزارش خود در تاریخ 19 فروردین می نویسد:
"تصمیم دولت ترامپ برای واردکردن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران بهعنوان یک سازمان تروریستی خارجی گام خطرناک دیگری از اقدامات خطرناک مایک پومپئو وزیر امور خارجه و جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا را نشان میدهد که باهدف تحریک برای ایجاد درگیری نظامی بین ایران و آمریکا به راه افتاده است. موفقیت این دو نفر به توانشان برای کنترل رفتار ترامپ بهعنوان یک رئیسجمهور آشفته، بیاطلاع، بدون فکر، و نامنظم بستگی دارد. بهطورکلی این اقدام میتواند ایالاتمتحده را به درون یک درگیری نامنظم[1] و البته بیپایان بکشاند. این دو نفر که در اکثر موارد توانسته اند ترامپ را به آهنگ خود برقصانند، آیا این بار هم میتوانند این کار انجام دهند؟ بههرحال، این بار یک تفاوت اساسی با سایر موضوعات برای ایالاتمتحده دارد و آنهم پیامدهای بسیار خطرناک این اقدام برای ایالاتمتحده است.
اضافه کردن نام سپاه به لیست سازمانهای تروریستی یک تصمیم سیاسی و نمادین بدون سود است که پیامدهای بالقوه بسیار خطرناکی برای منافع آمریکا در خاورمیانه خواهد داشت. ممکن است ترامپ منتظر حمایت حامیان سیاسی خود باشد، اما این اقدام آسیب اقتصادی زیادی به ایران تحمیل نخواهد کرد و یا امکان حصول به تحریمهای شدیدتر که پیش از این باعث ایجاد مشکلاتی برای مردم ایران شده را تسهیل نخواهد کرد. دولت ایالاتمتحده قبلاً هم میتوانست افراد خارجی و شرکتهایی که با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یا شرکتهای وابسته به آنها کار میکنند را در سیستم مالی خود بلوکه نموده، داراییهایشان را مسدود کرده و یا تحت پیگرد قانونی قرار دهد.
از طرف دیگر، بعید است ایران این تصمیم را بپذیرد. بعلاوه، اکثریت نمایندگان مجلس ایران در حال حاضر خواستار تلافی از سوی دولت ایران هستند. پیشبینی اینکه ایران چه زمانی و چگونه ممکن است مقابلهبهمثل کند دشوار است، اما تهران گزینههای متعددی در سوریه، عراق، یمن، افغانستان و بهطورکلی در منطقه خلیجفارس دارد. هزاران سرباز آمریکایی در این منطقه، بهخصوص در عراق و سوریه در نزدیکی شبهنظامیان متشکل از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی فعالیت میکنند، که اگر تهران تصمیم بگیرد ازنظر نظامی به این طرح پاسخ دهد، هدف حمله قرار خواهند گرفت. اگر این اتفاق بیفتد، کنترل درگیریها بین نیروهای نظامی دو کشور بهسختی ممکن است چراکه دو کشور هیچ کانال ارتباطی دیپلماتیک یا نظامی باهم ندارند تا بتوان از بروز یک درگیری نظامی جدی جلوگیری کرد.
مهمتر اینکه پنتاگون و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نیز این خطرات را درک کردند و به همین دلیل هر دو با این طرح مخالفت کردند. واضح است که مقامات نظامی آمریکا بهطور حتم نگران این هستند که این طرح سربازان آمریکایی بیشتری را در معرض خطر قرار دهد و ایران را برای شروع درگیری تحریک کند که این کار از طرف دیگر میتواند فعالیتهای ضد داعش این کشور در عراق و سوریه و همچنین روابط دیپلماتیک واشنگتن در منطقه را نیز تضعیف کند.
این تحریم هم مانند همه تحریمهای قبلی، تعهدی برای اجرا در قبال تهران ندارد. درواقع، فشار مالی بیشتر نتیجه معکوس خواهد داشت. به این صورت که این سیاست مقامات ایران را متقاعد میکند که واشنگتن هدفی جز تسلیم کردن کامل و بیقید و شرط تهران ندارد. البته فهم این واکنش مقامات ایران معمای پیچیدهای نیست. چرا باید ایران بر سر میز مذاکرهای حاضر شود که طرف دیگر (ایالاتمتحده) روی باز برای سازش ندارد؟
این طرح تنها به برگ برنده ای در دست تندروهای نظام سیاسی ایران تبدیل میشود که بیشتر معتقد به رفتار تهاجمی بوده و به دنبال خروج ایران از برجام هستند. علاوه بر این، این طرح پتانسیل ایجاد درگیری و بیثباتی بیشتر در منطقهای را دارد که هماکنون نیز درگیر هر دو مورد (درگیری و بیثباتی) است. این اقدام باعث پیچیده شدن بیشتر روابط بین آمریکا و عراق خواهد شد و نخستوزیر عادل عبد المهدی را در موقعیت پیچیدهای برای برقراری تعادل بین تهران و واشنگتن قرار میدهد. بغداد به شبهنظامیان شیعه حامی ایران برای حفظ امنیت و عقب راندن داعش وابسته است و یک رویارویی نظامی بین نیروهای آمریکایی و شبهنظامیان شیعه، نخستوزیر را وادار به انتخاب بین دو رقیب میکند. از طرف دیگر، با توجه به وابستگی عراق به ایران برای تأمین انرژی این کشور، تجارت و کمکهای امنیتی این کشور، نخستوزیر عراق احتمالاً همسایه شرقی اش (ایران) را انتخاب خواهد کرد.
درواقع طرح اضافه کردن سپاه به لیست تروریستی، بخشی از یک طرح بزرگ و پیچیده تر است که بولتون و پومپئو سالهاست در ذهن پرورش داده اند: اعمال فشار اقتصادی، دیپلماتیک و نظامی کافی برای وادار کردن نظام ج.ا.ا به پیروی یا تسلیم شدن کامل در برابر همه خواستههای آمریکا. پیش از این که بولتون و پومپئو به دولت ترامپ بپیوندند، هر دو طرفدار خروج آمریکا از برجام و تغییر نظام در ایران و استفاده از زور علیه این کشور بودند. از آن زمان، پومپئو خواستار تسلیم بیقیدوشرط ایران در برجام شده بود. در اقدامی دیگر هم، هر دو مشاور موفق شدند ترامپ را وادار کنند تا از تصمیم خود مبنی بر خروج تمام نیروهای آمریکایی از سوریه عقبنشینی کند و اعلام کند که سربازان آمریکایی تا خروج کامل ایران از سوریه در این کشور باقی خواهند ماند.
هدف پومپئو و بولتون روشن است: تحریک ایران به خروج از برجام، راهاندازی مجدد برنامه هستهای خود در کنار تداوم رفتارهای منطقهای و درنتیجه این اقدامات، داشتن بهانه لازم برای استفاده از نیروی نظامی علیه نظام ج.ا.ا توسط ایالاتمتحده یا شرکای منطقهایاش. پومپئو و بولتون می دانند که زمان برای دولت ترامپ بهسرعت در حال سپری شدن است و اگر ترامپ مجددا برای ریاست جمهوری انتخاب نشود، شانس سرنگونی نظام ج.ا.ا در عرض ۱۸ ماه از بین خواهد رفت. البته این دو مشاور سرسخت و ایدئولوژیک هستند. حتی نگرانکنندهتر، آنها میدانند چطور ترامپ را برای منافع خود بازی دهند، همانطور که در قضیه عقبنشینی سربازان آمریکایی از سوریه و تحتفشار قرار دادن ترامپ برای پیشنهاد معامله غیرهسته ای سازی کره شمالی در اجلاس هانوی که بسیار فراتر از توان کیم جونگ اون برای پذیرش بود، عمل کردند.
مجهول معلوم این است که آیا ترامپ، که قول داده آمریکا را از جنگ در خاورمیانه خارج کند، به دو مشاور خود یادآوری میکند که او رئیسجمهور و تصمیمگیرنده است نه آنها؟ آیا او برای مشاورانش روشن میکند که نمیخواهد کشور را وارد یک جنگ مبهم استراتژیک با ایران کند که میتواند جنگی خونین، غیرقابلپیشبینی، و مصیبتبار برای منافع آمریکا در منطقه باشد؟"
نکاتی در خصوص این یادداشت:
این گزارش که توسط نشریه آمریکایی لوبلاگ (یکی از پرطرفدارترین نشریات بینالمللی سیاسی ـ اقتصادی) تدوینشده، نشان می دهد که؛
________________________
[1] جنگهای نامنظم از سه بخش مربوط به هم شامل جنگ چریکی، گریز و فرار و عملیات براندازی تشکیلشده است.