گروه اقتصاد کلان بازارنیوز : دولت یازدهم در شرایطی مستقر شد که اقتصاد ایران گرفتار تورم ۳۵ درصدی، رشد منفی و تحت فشار سنگین تحریم بود. اما دولت اول روحانی برجام را به ثمر رساند، تحریم ها لغو شد و تورم نیز کاهش پیدا کرد اما به محض پیروزی روحانی در دوم انتخابات و در مدت کمتر از یک سال شرایط به کلی دگرگون شد. اعتراضات دی ماه ۹۶، جهش قیمت ارز، خروج آمریکا از برجام و افزایش تورم دولت را در گوشه رینگ سیاست قرار داد. براستی چه شد و چرا شرایط به این سرعت تغییر پیدا کرد؟ محسن صفایی فراهانی در گفتگو با اقتصادنگار به بررسی اقتصاد سیاسی دولت روحانی پرداخته است.
محسن صفایی فراهانی (زاده ۱۳۲۷در تهران) عضو شورای مرکزی و رئیس هیئت اجرایی جبهه مشارکت ایران اسلامی، او از معدود چهرههایی است که در چند حوزه مختلف سیاست، اقتصاد و ورزش فعالیت داشتهاست. اعم فعالیتهای وزارتخانهای او به دولت اصلاحات بازمیگردد؛ از قائم مقامی در وزارت صنایع گرفته تا مشاوره در وزارت نیرو مشمول همین دوران میشود. او همچنین سابقه عضویت در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران و فعالیت در جمعیت دفاع از حقوق آزادیبشر را دارد که از این حیث میتوان او را در زمره افراد برجسته اقتصادی کشور برشمرد. صفاییفراهانی در مجلس ششم نیز به نمایندگی از مردم تهران و با فهرست حزب مشارکت به مجلس راه پیدا کرد تا عضویت در کمیسیون برنامه و بودجه را نیز تجربه کند. او عضویت در هیئت عامل سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران، معاونت طرح و برنامه و قائم مقامی وزراتخانه های صنایع سنگین و اقتصاد را در کارنامه خود دارد. بخش اول این مصاحبه هفته گذشته منتشر شد.
موسسات مالی 35 هزار میلیارد تومان خرج سر دست دولت گذاشت/کسی در دولت زورش به صاحبان موسسات غیرمجاز نمی رسد
شما میگویید اقتصاد ما رشد نکرده است چون اصلاحات سیاسی رخ نمیدهد، چون تضاد هست، این تضاد هم بین دو دسته است، دسته اول کسانی که قصد اصلاح واقعی دارند و دسته دوم کسانی که پول دارند، قاچاق می کنند و موسسات غیر مجاز می زنند و خیلی اتفاقات دیگر، مثلا همین موسسات غیرمجاز که مشخص بود یه عده کارهای عجیب میکنند.
کسی زورش به آنها نمیرسید. شما فکر کنید من وقتی وزارت اقتصاد بودم ما نمی دانستیم که این موسسات مالی و اعتباری چه کاری میکنند؟ فکر میکنید بانک مرکزی نمیدانست؟ اصلا نمیتوانستیم کنترلشان کنیم. چه کسی باید دستور میداد جلوی اینها را بگیرند؟ خودمان باید میرفتیم کرکره شان را پایین میکشیدیم؟یک نیرویی باید باشد که حرف گوش بدهد و برود جلوی اینها را بگیرد، این نیرو وجود ندارد.اگر هم وجود داشت حرف شما را گوش نمی داد، واقعا حرف شما را گوش نمیداد.
بارها در جلسات وزارت اقتصاد بودم که رئیس بانک مرکزی هم بود من به ضرس قاطع میگویم که وزیر اقتصاد بود، بحث این موسسات مالی و اعتباری شد ولی زورشان نمی رسید. من یک سوال از شما میپرسم مگر همین موسسه ثامن رو نشد؟ مگر حسابرسی نشد؟ مگر معلوم نشد که بیش از 12 هزار میلیارد تومان پول را بالا کشیدند، چه اتفاقی برایشان افتاد. چه کردند؟
میخواهم بگویم مجموع پولهایی را که به این موسسات دادند می دانید چقدر است؟ 35هزارمیلیارد تومان، فقط یکی نبود، یکی خیلی علنی شد، من می خواهم از شما به عنوان یک رسانه سوال کنم، امروز اگر بروند در مجلس شورای اسلامی، مگر آموزگاران نرفتند در مجلس شورای اسلامی ایستادند شعار دادند.مگر قبلش هم اعلام نکرده بودند که ما می آییم، توطئه نکرده بودنداز قبل هم شورای صنفی اعلام کرده بود که ما میخواهیم برای احقاق حقمان در مجلس بیاییم.
از آن طرف شما نگاه کنید برای ثامن، کسانی از میدان ولیعصر تا دم بانک مرکزی در میرداماد راهپیمایی میکردند. چند نفرشان را گرفتند؟ با آنها چه کردند؟ مگر اینها همه به رئیس جمهور و رئیس بانک مرکزی فحش نمیدادند؟ چه اتفاقی افتاد؟ پس می خواهم به شما بگویم آن قضیه ای که شما گفتید چهکاری میکنند، خب هیچ کاری نمی توانند بکنند. آخر سر مجبور می شوند 35هزارمیلیارد تومان از پول مملکت را میدهند.
چرا قیمت یک موبایل باید با 15 بشکه نفت برابر باشد/برای خروج نهادهای نظامی از اقتصاد،باید مکانیزم خاص تعریف می شد
این راهکار و این نوع برخورد با این افراد و نهادهای ذی نفع با این موسسات و قاچاقچیها جواب گو نیست؟
من به کرات گفتم اگر دقت کنید، سال گذشته هم وزیر دفاع اعلام کرد که رهبری دستور دادند، نهادهایی که در ارتش و سپاه و نهادهای نظامی هستند از اقتصاد خارج شوند. من همان موقع هم گفتم چنین مکانیزمی یا یک چنین دستوری، مکانیزمهای خودش را میطلبد وگرنه از این طرف بخواهید خارج شوید از راه دیگر وارد شوید فایده ندارد.
(مجری: اقتصاد هم انقدر جذاب است از در بیرونشان کنی از پنجره وارد میشوند)
این بدیهی است، به خصوص این اقتصادی که الان در ایران است، اقتصادی که توام با قاچاق و فساد شده، یک اقتصاد هست، اقتصاد رقابتی سالم، چه کسی گفته در یک اقتصاد رقابتی سالم مشکلی ایجاد می کنند. مگر بیش از 60 درصد اقتصاد سوئد از دولت سوئد نیست؟ ولی چه اتفاقی میافتد؟ آیا واقعا فسادی آنجا وجود دارد؟ شما در کشورهایی که برای فساد ارزیابی میشوند، ببینید 7 ،8 کشور اول عموما 4، 5 کشورهای اول اسکاندیناوی هستند. چرا آنجا این فساد به وجود نمیآید؟ مگر نروژ نفت ندارد؟ مگر نفتش را صادر نمی کند؟ چرا این فسادها به وجود نمیآید؟ چرا باید وزیر نفت آقای روحانی بگوید که واحدهای جنوب را وقتی دادند به نهادهای دولتی که اجرا کنند، دو برابر قیمت قبلیها پول گرفتند و هیچ کدام هم تمام نکردند، چه اتفاقی افتاد؟ سراغ چه کسی رفتند؟ چرا وقتی آنجایی که فکر کنند باید بروند باید طرف را بگیرند اعدامش هم کنند، اعدامی که به نظر من بینتیجه است.
شما اگر ساختار کشور را بر اساس تواناییهای علمی با روش های تهدید و ارعاب جلو ببری، نمیتوانید یک جامعه را اصلاح کنید. وقتی شما 15 میلیارد قاچاق را در کشور مطرح می کنید، هزار میلیارد تومان مگر چقدر پول است. شما به من بگویید چرا ما بهره وریمان در ایران نزدیک به صفر شده، بروید گزارشهایی را که خود مسئولین به دولت می دهند نگاه کنید، میگویند با توجه به بهره وری صفر، سرمایهگذاری در کشور ما رشد حتی 5 درصد نخواهد شد.
(مجری: گزارشهایی وجود دارد که میگوید رشد از محل بهرهوری منفی است.)
چرا بهره وری منفی است؟ وقتی شما امید را در یک جامعه از بین میبرید، چه کسی باید بهرهوری به وجود بیاورد؟ بهرهوری یعنی خلاقیت، بهرهوری یعنی مهارت، بهرهوری یعنی ارزش افزوده بالا، چرا یک موبایل بیش از 150 گرم است؟ مگر غیر از این است که یک مقدار آهن و پلاستیک است؟ چرا یک موبایل نزدیک 1100 دلار قیمت دارد. نزدیک 15 بشکه نفت، این پشتش فکر و عقل است آن یکی را داربد غارت می کنید. شما فکر میکنید چه کسانی از این ها بهره میبرند؟ مردم عادی؟ چرا الان بحث FATF میشود این همه با آن مخالفت می شود؟ همه جا دارند سنگ میاندازند. چون اگر در سیستم مملکت حساب کتاب بیاید شما بیشتر از 5هزار دلار نمیتوانی بگذاری و معادل ریالی اش را بگیری.
از سال 57 بحث بر سر این است که چرا نفت را خام می فروشیم
یک بخش از کارهای قانونی ما در همین راستا است. بخشی مثل صادرات مواد خام، به ظاهر قانونی است اما منافع عجیب غریبی دارد.
به ظاهر قانونی است، در رقابت ایجاد شده یا یک گروه خاص از این امکانات می توانند استفاده کنند. شما اگر بستر اقتصاد را اقتصاد باز بکنید، یعنی امکان ورود فعال اقتصادی را در جامعه به وجود بیاورید که او رشد کند و بتواند در یک تعامل سازنده حضور داشته باشد. بتواند با دنیا مراوده درست داشته باشد، وقتی که شما این را میبندید، هرکسی نمیتواند به آن ورود پیدا کند، فقط عده خاصی میتوانند ورود پیدا کنند. بعد هم شما یک رشد فزاینده غیر قابل تصور میبینید، ممکن است سن شما اقتضا نکند، بروید تمام بحث های سال 56-57 که داخل ایران می شد را ببینید چه بود، فقط بحثهای نفت خام بود که ما چرا اصلا نفت خام صادر میکنیم، چرا این را فرآورده نمیکنیم تا ارزش افزوده بیشتری داشته باشد، ما نه تنها نتوانستیم جلوی این را بگیریم که شروع کردیم بقیه ذخایر را هم خام فروشی کردیم.چرا؟ چون یک عده خاصی آنجا بودند.
الان مشکلات اقتصادی و نزاع های سیاسی فراوانی هست که مردم را کلافه کرده و شما هم به عنوان فعال سیاسی مشاهداتی از این دست دارید.خیلیها هم نظرشان این است که ما در 40 سال گذشته همه اش هول دادهایم، الان این انبوه و پشت انقدر بزرگ شده دیگر نمی شود آن را هل داد یا باید حلش کرد یا پشتش ماند.شما فکر می کنید این اتفاق در اقتصاد ایران میافتد یا نه؟ می شود مثل همین 40 سال، 40 سال دیگر هم جلو رفت؟
سوال مشکلی است. می شود 40 سال دیگر هم جلو رفت. من یک سوال از شما دارم .شما هیچ وقت راجع به کنگو مطالعه کردید؟1960 پاتریس لومومبا در کنگو یک چیزی شبیه آلنده در شیلی بود که وقتی پاتریس لومومبا روی کار آمده بود، چگوارا از کوبا آمد گفت ما حاضریم اینجا به شما کمک کنیم. گفت من اصلا نمی خواهم جنگ کنم. من می خواهم (به نوعی بگوییم با روش مصدق) با دیپلماسی کشورم را اداره کنم. فکر میکنید چه اتفاقی افتاد؟ بلژیکیها، فرانسویها و رئیس سازمان ملل وقت به کمک امریکاییها پاتریس را سرنگون کردند. همان کاری که سر ایران در سال 32 افتاد، از آن روز تا امروز حدود 60 سال می گذرد.کنگو در چه وضعیتی است؟ امروز درآمد سرانه زیر 300 دلار شد،کشوری که به لحاظ ذخایر زیر زمینی بعد از افریقای جنوبی حرف اول را می زند.
مشکل مردم دو کیلو برنج و یک مرغ و یک روغن نیست/سالیانه بالغ بر 85 میلیارد دلار سوبسید می دهیم/مردم محروم و حاشیه نشین از یارانه پرداختی دولت سودی نمی برند/سالی 35 میلیارد دلار یارانه سوخت می دهیم که عمدتا قشر مرفه از آن سود می برند
می گویند مردم ایران مثل مردم ونزوئلا و کنگو نیستند این که درآمد سرانهشان زیر 30 دلار بیاید، تحمل نمی کنند یا این که تورمشان بشود هزار درصد...
ممکن است درآمد سرانه ما هیچوقت به زیر 300 دلار نرسد ولی به هر حال شرایط را می شود به گونه ای به مردم تحمیل کرد، البته الان کمی مشکل تر شده و عاملش فضای مجازی است. محرومین جامعه مادامی که نمیدانند محروم هستند، خیلی فشار نمیآورند اما امروز اکثر محرومین به این دلیل که به اطلاعات دسترسی ندارند، محرومند و عامل محرومیتشان را هم می دانند.
از دلایلی که در اتفاقات دی ماه سال 96 افتاد همین بود، درست است که یک جرقه دیگر با هدف دیگری در مشهد زده شد، ولی یک فرصت ایجاد کرد که آن کسانی که این شرایط را داشتند، منتهی حاکمیت در آن مقطع قبول کرد که اعتراض اینها را گوش دهد ولی در عمل چه اتفاقی افتاد، آیا بعدا این فرصت را به وجود آوردند؟ آیا به آن عقلانیت رسیدیم که از این درس بگیریم و برویم سراغ این که این فضا را به وجود بیاوریم.
همان موقع چقدر این بحث در رسانهها مطرح شد که یک فضایی به وجود آوریم که مردم بتوانند حرفشان را بزنند، ولی وقتی شما فضا را دائما میبندید و شرایط را به این سمت میبرید که با سوبسیدهای کور مسئله را حل کنید. این که الان ما میآییم یارانه غیرمستقیم به مردم میدهیم اینها مشکل مردم را حل نمیکند، مشکل مردم دو کیلو برنج و یک مرغ و یک روغن نیست، علتش را من به شما بگویم، شما همین الان میدانید که سوبسید انرژی قرار بود که از ابتدای دولت احمدی نژاد کاهش پیدا کند و از بین برود، همین الان که من رو به روی شما نشستم، ما بالغ بر 85 میلیارد دلار در سال سوبسید می دهیم، ما فقط سالیانه روی گازوئیل و بنزین نزدیک به 35 میلیارد دلار سوبسید میدهیم.
مردم از این نفع نمی برند. غیر از مردم مرفه شهرهای بزرگ، مردم حاشیه نشین چه نفعی می برند.چه منافعی نصیب آنها می شود. این 85 میلیارد دلار برای چه هزینه می شود. فقط سو مدیریت، شما امروز کمتر کشوری را پیدا میکنید که در آن به این صورت تبعیض وجود داشته باشد. این عدد، در اقتصاد ما عدد کوچکی نیست. در اقتصاد امریکا ممکن است بگویید این عدد، عددی نیست.کشوری که سالی 700 میلیارد دلار هزینه بودجه نظامیاش می کند، برای انها عددی نیستند ولی در کشوری که کل درآمد سالیانهاش، کل صادرات نفتی و غیر نفتیاش به 90 میلیارد دلار نمیرسد، 85 میلیارد سوبسید دادن در انرژی عدد وحشتناکی است، ما نزدیک به 6 برابر ترکیه گازوئیل و بنزین مصرف می کنیم، دو کشوری با جمعیت برابر.
پس ببینید که اگر قرار است ما نظمی پیدا کنیم و این مشکلات حل شود، باید به مدیریت توجه کنیم، به سازمان عقلانی توجه کنیم، به فرصت دادن به ایجاد نهادهای اجتماعی توجه کنیم، بدون نهادهای مدنی امکان ندارد که ما بتوانیم این مشکلات را حل کنیم. اگر امروز شما میبینید که مجلس موجود، شورای شهرها، همه ظاهرا اصلاح طلب هستند، اصلاح طلب ها اکثریت هستند.در مجلس حداقل 120 نفر را میگویید که اصلاح طلبند، چرا اتفاقی نمی افتد؟چرا در شورای شهر تهران اتفاقی نمی افتد؟ چرا در شورای شهرهای بزرگ که اکثریت اینطورند اتفاقی نمی افتد؟ چون آن نهاد مدنی که باید پشت این باشد وجود ندارد.
اگر شما میبینید یک حزب موفق است و می تواند پاسخگو باشد، من در عرایض قبلیم هم گفتم موقعی که ما وزیر نیرو را داشتیم و وزیر کشاورزی را داشتیم اگر قرار بود احزاب در ایران کار کند ما باید در مجلس ششم اکثریتمان به کمیسیونها میرفتیم تا بتوانیم آنها را ساپورت کنیم.