گروه بورس، بانک و بیمه بازارنیوز : حسن سبحانی، دکترای علوم اقتصادی، استاد تمام اقتصاد دانشگاه تهران و نماینده دورههای پنجم، ششم و هفتم مجلس شورای اسلامی. وی به عنوان فعالترین نماینده مجالس پس از انقلاب شناخته میشود. وی ریاست کمیسیونهای برنامه و بودجه و محاسبات، تلفیق بودجه و تلفیق برنامه چهارم توسعه مجلس شورای اسلامی را در کارنامه خود دارد. این اقتصاددان در گفتگوی اینترنتی با برنامه خط قرمز به بیان نقطه نظرات خود در مورد سیاستهای اقتصادی جمهوری اسلامی پرداخته است که گزیده ای از آن را می خوانید.
در سیاست با آمریکا دشمنیم اما در اقتصاد به حرف آمریکا گوش می دهیم/دلسوزان انقلاب هم نمی توانند از سیاستهای اقتصادی موجود دفاع کنند
از نگاه سیستمی مشکلات ما بیشتر از اینکه جنبه اقتصادی داشته باشد جنبه سیاسی دارد، تولید کننده ای که میخواهد تولید کند و به امید صادرات برود گویا مجبور است هویت کالای ایرانی خود را عوض کند و برایش هزینه کند. باید درصدی کارمزد به شخص دیگری پرداخت کند تا او این کالا را برای او صادر کند. در سیاست های اقتصادی و مدیریتی تناقضی داریم، از طرفی میخواهیم با دنیا یک تعامل خوب برقرار کنیم اما در زمینه اقتصاد دچار کم و کاستی هایی هستیم، این موضوع دلیل نابسامانی اقتصادی نیست؟
واقعیتی وجود دارد که بعد از جنگ و این 30 سالی که بر ما گذشته، در عرصه سیاسی تلاش کردیم استقلال سیاسی کشور را که به دست آمده حفظ کنیم و تعمیق ببخشیم، این استقلال سیاسی نه اینکه بدون غلط و اشتباه پیش رفته، اما در مجموع به نظر من قابل دفاع است چون یک سیاست ضد ظلم است انصافا ما اگر در درون خطاهایی هم در این زمینه داشته باشیم مانع از این نمیشود که بگوییم ما دشمنان بی فرهنگی داریم. منتها نکته اینجاست که استقلال سیاسی از قانون اساسی ما گرفته شده است. استقلال سیاسی برای اینکه در گذر زمان بماند و به آن عمق بخشیده شود، باید با سیاست های اقتصادی پشتیبانی میشد.
ما به خاطر حقانیت ایدئولوژیکی که برای خودمان قائل هستیم در سیاست یک راهی را رفتیم؛ اما در اقتصاد به دلایل مختلف که میتوان در مورد آن بحث کرد یک سیاستی را گرفتیم، سیاست همان افرادی است که ما داریم با آن ها مقابله می کنیم. یعنی ما با آمریکایی ها از لحاظ سیاسی مشکل داریم اما راهکارهای اقتصادی که عنوان میکنیم همان هایی است که انها می گویند. این دو چیز متفاوت است.
راهکارهای اقتصادی که مثلا صندوق بین الملی پول و بانک جهانی در دهه 80 میلادی اعلام میکند، آن سیاست ها به گونه ای است که چرخ مبادلات اقتصادی جهان را که کشورهای ثروتمند سهم زیادی در آن دارند تسهیل میکند و به کشورهای عقب مانده می گوید به شرطی به شما وام میدهم که این کار را بکنید. حالا کارهایی که او می گوید در راستای سهولت فروش کالاهای خودش است. ما مقابله سیاسی میکنیم اما در اقتصاد راه اورا می رویم. من اسمش را میگذارم دوگانه ی سیاست اسلامی و اقتصاد سرمایه داری.
نتیجه این شده که مسئولین ما بسیار کار میکنند و بسیاری از این منابع را هزینه میکنند و مردمانی محروم با اعتماد به مسئولین کشور این مشکلات را به جان و دل خریدهاند، نتیجه این سیاست اقتصادی این شده است که همین مردم که حامیان این انقلاب هستند در عمل ضعیف و ضعیف تر شدند. یعنی اقتصاد قانون اساسی را کنار گذاشتیم، اقتصاد سرمایه داری را گذاشتیم کنار سیاست اسلامی و داریم با آن کار می کنیم.
عقل هم ایجاب میکند یک نظام سیاسی برای اینکه دوام پیدا کند باید حامیان منطقی و طبیعی خودش را حفظ کند. چطور میشود میلیون ها آدم با حقوق بخور و نمیر حمایت را ادامه دهند - که ان شاالله همین طور خواهد بود- نه به خاطر قابلیت ها و ظرفیت های ماست بلکه به خاطر ارفاق و بزرگ منشی آنهاست.
و بعد این سیاست های اقتصادی جیب کسانی را پر بکند که این ها احتمالا با همان سیاست هایی هم که انتخاب کردیم بعضا مخالفت دارند. یا بخشی از مذهبی های مدعی یا انقلابیون دیروز را به صورت میلیاردرهای امروزی در بیاورد. میشود میلیاردرهای ریش دار و تسبیح به دست، با همان خلق و خوی طاغوتی. این ها با یکدیگر نمیخواند.
کشور بایستی در این زمینه تصمیم بگیرد که این دوگان را تبدیل به یگان بکند. یعنی اقتصادش را از مبانی سرمایه داری که محصولش آمار و ارقامی است که وجود دارد جدا کند، تا این دو یک پارچه شود. طبق آماری که در مهر 96 سازمان برنامه و بودجه منتشر کرده در 12 سال منتهی به سال 95 در هر سال 179 هزار شغل ایجاد شده است. تورم هر سال 18/3 بوده است.
یعنی هرسال یک پنجم قدرت خرید مردم مدام کم شده است. یعنی نمیشود از آن دفاع کرد. دلسوزترین آدم ها نسبت به انقلاب اسلامی از این انقلاب نمی توانند دفاع کنند. و ما میدانیم که ریشه آن اتخاذ سیاست های اقتصادی سرمایه داری است، زمانی یک نهال بود که میشد به آن معترض شد اما الان به درخت تبدیل شده است، اشاره بکنم به نظام بانکی. نظامی که براساس ربا کار کند و مسئولینی که عمدتا در کشور اصلا کارکرد خلق پول در بانک را ملتفت نمی شوند که از هیچ وام و پول میدهد. و بهره بالای 20 درصد هست و در نظام ایدئولوژیکش این کار اعلان جنگ با خدا و پیغمبر است، نمیتواند از این سیستم ربوی دفاع کند.
نظام آموزشی در رشته های مدیریت بزرگترین لطمه را به اقتصاد کشور زده/ سیاستهای اقتصادی غربی کشور را گرفتار کرده
ایا مقامات بلند پایه کشور متوجه و ملتفت این موضوع نمی شوند و اگر میل براندازانه مخالفان انقلاب اسلامی تشدید شده باشد روی همین ضعف اقتصادی سرمایه گذاری کردند و می گویند نظامی که به عدم تولید، رباخواری، رشوه گیری، سفته بازی،فساد سیستمی آلوده است. آیا مقامات امنیتی نمی توانند این سیستم را درک بکنند؟
نظام آموزشی در رشته های مدیریت کشور مثل اقتصاد، جامعه شناسی، روان شناسی، علوم تربیتی وعلوم سیاسی به ما لطمات منجر به نفوذ زده و ما وقتی متوجه شدیم که شاید دیر شده باشد، شاید هم در مواردی هنوز باور نکردیم که این لطمات را خوردیم به خاطر اینکه میگویند آدم مؤمن نباید از یک سوراخ بیش از یک بار گزیده شود. ما تجربه 30 ساله در سیاست های اتخاذی داریم و عجیب است که این را باز هم تکرار کنیم، حالا یا باور نکردیم که از ناحیه این سیاست هاست یا مثلا مسائل را ساده گرفتیم و گرنه زمانی میشد گفت که سیاستها متناسب با شرایط این کشور نیست، آن موقع هنوز از نظر زمانی اجرا کم شده بود، آمار نبود و میشد گفت که شاید یک حدس و گمان است، ولی الان وقتی آمارها داد می زنند که این سیاست ها اقتصاد را گرفتار کرده ، سوال ایجاد میشود که چرا توقف یا بازنگری راه گذشته به نیت حل مشکلات صورت نمیگیرد.
حقیقتا کمی محل سوال است، استمرار این قضیه آن دوگام را به نفع اقتصاد سرمایه داری تمام خواهد کرد. روزگار یا سیاست برای این که به ثمر برسد، حوصله زیاد دارد. لازم نیست در عمر من و دیگران حتما به نتیجه برسد، صبرش زیاد است. 50 سال صبر میکند ولی به نتیجه میرسد. ممکن است خیلی از مجلسیها و دولتی ها که امروز هستند آن موقع نباشند ولی کم کم به آن مرحله میرسند که مردم احساس کنند مسائل اقتصادی شان گره می خورد و لذا خسته می شوند.
از این که اگر اسلام این است و اگر اسلام دینی است و کار آمد است چرا این کارآمدی در حل مشکلات ما دیده نمیشود و به این دلیل مشروعیت برایشان زیر سوال برود. این خطر وجود دارد. البته امیدواریم هرگز رخ ندهد و ان شاءالله هم رخ نمیدهد ولی اگر بگوییم وجود ندارد یک مقدار ساده اندیشی است. لذا تامل در سیاست ها و تجدید نظر در آنها و صادقانه پذیرفتن اشتباهات حتما قابل توصیه است. این که از یک طرف بگوییم که انتقاد کنیم و از طرف دیگر هم بگوییم آن ها حرف های خودشان را می زنند و ما کار خودمان را می کنیم، نتیجه اش همین وضع موجود میشود.