مازنی تصریح کرد: بدون تعارف قانون اساسی ما در حقیقت آمیختهای از حقوق فقها و آخرین تجربه بشر در اداره امور اجتماعی است. در نتیجه بین اسلام به عنوان مکتب، ولایت فقیه به عنوان نظام رهبری جامعه و هدایت امت و اصول متعددی که درباره حقوق مشارکت و رای مردم است یک هماهنگی و انسجام را برقرار کرده است.
وی با بیان اینکه این موضوع، هنر بنیانگذار انقلاب و مردم بود که بین مردم سالاری و دیانت آشتی برقرار کردند و آن را به عنوان قانون اساسی و میثاق ملی مطرح کردند.
مازنی با بیان اینکه آن بخشی از قانون اساسی که به حزب، تفکیک قوا و انتخابات مربوط است، در عین اینکه در قرآن و سنت رسول الله و سیره ائمه اصل شورا و اصل مشورت و اصل اهمیت رای مردم تاکید شده است، گفت: از کشورهای غربی که در این زمینه تجربه داشتند نیز استفاده کردیم و همه رهبران کشور در سطوح کشور از عالیترین مقام تا دهیار یک روستا مستقیم یا غیرمستقیم باید منتخب مردم باشند.
این نماینده اصلاح طلبی افزود: اما کشورهایی که این تجربه را ۲۰۰ سال زودتر از ما شروع کردهاند تحزب را به عنوان یکی از مهم ترین حلقههای این زنجیره شروع کردهاند اما متاسفانه با شعارهایی که خیلی علمی و کارشناسی نبود و گاهی رنگ عوام فریبانه و پوپولیستی داشت این حلقه را از عرصه انتخابات دور و خارج کردیم.
وی ادامه داد: امروز بعد از چهل سال که تجربه ۱۰ دوره مجلس و دولت را داریم میگویم که حزب را در عرصه انتخابات مان پیشبینی کنیم برای اینکه نقش واقعی به حزب دهیم،
مازنی اضافه کرد: اول باید قانون انتخابات اصلاح، حزبی و تناسبی بشود. تا زمانی که حاکمیت و مجموعه ارکان نظام به ویژه مجلس، شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام به عنوان مجموعهای که تکلیف مردم را از لحاظ قانون گذاری روشن می کنند به این نتیجه برسید که حزب به عنوان رکن اصلی یا یکی از ارکان اصلی مشارکت مردم باشد.
عضو فراکسیون امید مجلس تصریح کرد: اگر این اتفاق نیفتد ما همچنان فساد و ناکارآمدی و ضعفهای مختلفی که در اداره امور کشور داریم را خواهیم داشت و حتی زیباییها و امور مثبت ما نیز دیده نخواهد شد.
وی ادامه داد: نقدی که من در این رابطه به احزاب دارم این است که آنها از نظر کمی و تعداد فراوان هستند اما کم نیستند احزابی که تعداد اعضای آنها زیاد نیست و نقش واقعی خودشان را نمی توانند ایفا بکنند.
مازنی با بیان اینکه خود احزاب باید در درجه اول جهت اصلاح در این حوزه بکوشند، گفت: ۱۱۰ حزب موجود میتواند به ۴ یا ۵ حزب بزرگ تبدیل شوند و از سویی اعتبار ائتلاف و جبهه را به رسمیت بشناسند و این گونه نباشد که اصلاحطلبان و اصولگرایان هر کدام یک شورای تشکیل بدهند و در هر دوره یک نامی برای خودشان بگذارند و حتی به نحوی به صورت ناقص لوئیجرگه افغانستان را شکل بدهند که البته در افغانستان کاملتر و با تأثیرگذاری بیشتری بوده است.