گروه اقتصاد کلان بازارنیوز : امام خمینی در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۵۸ در جمع مدیران وزارت امور اقتصاد و دارایی به بیان نکات مهمی در مورد سیاست مالیاتی کشور می پردازند. ایشان در این دیدار، علل فرار مالیاتی مردم را برشمرده و راهکارهای جلوگیری از آن را به مسئولین وقت، گوشزد می کنند. بازخوانی بندهای مهم این سخنرانی، خالی از لطف نیست:
*شکاف بین مردم و دولت، عامل اصلی نپرداختن مالیات
اگر یک کشور بخواهد یک کشور سالمی باشد، باید بین دستگاه حاکمه با ملت تفاهم باشد و مع الاسف در رژیمهای شاهنشاهی، و بخصوص در رژیم اخیر، آن معنا عکس بود. یعنی دستگاه حاکمه، همه دستگاه حاکمه، در یک قطب واقع شده بود، و ملت هم در یک قطب. آن دستگاه حاکمه کوشش میکرد که با ارعاب و با فشار و با آزار و شکنجه و حبس و امثال اینها با ملت رفتار کند. و ملت هم اگر زور نداشت کوشش میکرد که مالیات نپردازد؛ از زیر بار همه چیز در برود؛ هر چه بتواند کارشکنی کند برای دولت، و از این جهت هی شکاف بین مردم و دولت حاصل میشد و دولت هم هیچ پشتیبان نداشت و دستگاه حاکمه یک امر به خیال خودش مستقلی بود که هیچ ارتباطی با ملت نداشت.
*مردم برای فرار از مالیات، دو دفتر داشتند!
اسباب این میشود که مردم از آن جدا بشوند؛ مردم مالیات ندهند، فرار کنند از مالیات. دو دفتر داشته باشند! الآن کراراً از من سوال شده است که ما در زمان طاغوت دو تا دفتر داشتیم- خوب حالا آنی که به ما گفتند، دو تا دفتر- یک دفتر بود که به دسترس مامورین میگذاشتیم. این غیر آن بود که ما داشتیم. حالا چه بکنیم؟ ما گفتیم نه، حالا دیگر شما از خودتان میدانید دیگر. اینها برای این است که از آن طرف زور و ارعاب و فشار؛ از آن طرف هم ملت نمیتواند این قدر بپذیرد، از این جهت، آن هم هر قدر بتواند تخلف میکند، بتواند علناً تخلف میکند، چنانکه اخیراً کرد. اگر نتواند- این طورند خوب- در خفا تخلف میکند. هر چه بتواند از مال دولت برمیدارد. این باید یک سرمشقی باشد برای دولتها، برای ادارات، برای همه جا، که مردم را از خودشان جدا نکنند. مردم از خودشان بدانند. مردم هم آنها را از خود بدانند. اینها را هم مردم از خود بدانند. اگر یک همچو تفاهمی بین دولت و ملت پیدا شد، این دولت متکی به ملت است و سقوط ندارد؛ این دیگر قابل سقوط نیست.
*مامورین مالیات، مردم را عذاب ندهند!
مقصود عرضم این است که حتی روسای مالیه- وقتی که در آن وقت که من بچه بودم و در آن طرفها بودم- رئیس مالیهاش هم حرّاص بود نسبت به مردم آنها را چه میکرد، و از ژاندارمری مثلًا چه میکرد، از مردم به زور چیز میگرفت. به زور! و آنجا هم باید برود، وقتی که وارد میشود باید آن کسی که به او وارد شد، کدخدای ده، چه بکند برایش؛ و چی برایش بیاورد. چه مصیبتهایی مردم داشتند از دست همین کسانی که به عنوان ماموریت چه، مامور مالیه بود؛ چه، مامور حکومت بود؛ هر چی بود. مامورین هم وقتی میرفتند مردم را عذاب میکردند.
*روش مالیات ستانی در حکومت امیرالمومنین
آن طور نبود که حضرت امیر دستور میدهد که بروید صدا کنید آن آدمهایی که هستند، برای زکات صدا کنید، بگویید که زکاتتان را دادهاید یا ندادهاید؟ اگر گفتند دادهایم، برگردید بیایید. و آنها هم تخلف نمیکردند. وقتی یک حکومت آن طور شد و مردم در مقابل خدا مسئول شدند و خداوند را شاهد دیدند، آنها هم تخلف نمیکردند و آنها هم مالیاتی را که باید بدهند میدادند؛ زکات را میدادند؛ خمس را میدادند.
*پاسبان که عقرب باشد، مردم از مالیات فرار می کنند
وقتی که بگویند پاسبان عقرب است و میزند آدم را، مردم را میچاپد، خوب، این دیگر معلوم است که مردم با او بدبین میشوند. اگر دیدند که روسای مالیه، مثلًا، اینها یک قدری مالیات میگیرند یک قدری هم زیادتر از مالیات برای خودشان، یک قدری هم مامورشان میرود چه میکند، مردم حتی الامکان مالیات نمیدهند؛ حتی الامکان بتوانند از زیر بارش فرار میکنند. اما وقتی دیدند آنکه آمده است برای حفظ خودشان و برای حفظ مملکتشان برای حفظ داراییشان، برای حفظ جانشان اینها دارند زحمت میکشند، خوب، قهراً آدم وقتی دید یک کسی به او محبت میکند، به او محبت میکند؛ آن وقت مالیاتها را با رضا و رغبت و با صورت گشاده به آنها میدهد. جدیت بکنید که با مردم رفتارتان خوب باشد. اینها بندگان خدا هستند. با اینها رفتارتان خوب باشد. همه جا، همه کس، همه مردم با هم، جدیت بکنند که همه با هم خوب باشند؛ یک محیط برادری ایجاد بشود [در] یک مملکت اگر یک محیط برادری ایجاد شد، یک محیطی که قرآن کریم میفرماید که مومنین اخوه هستند، برادر هستند، همه مومنها با هم برادر هستند، وقتی یک محیط برادری پیدا شد، صلح و صفا پیدا شد، دیگر این طور ناراحتیها و این طور چیزها که باید بشود، نمیشود.
صوت کامل این سخنرانی را می توانید از اینجا دانلود کنید.