bazarnews

کد خبر: ۲۹۸۶۷
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۶
در سال‌های رونق اقتصادی در دهه‌های هشتاد و نود افرادی مانند جک ولش، پیشگامان برپایی شرکت‌هایی برای رسیدن به حداکثر ارزش سهامداران بودند.
بازارنیوز -   ولش موفق به ساخت شرکتی قدرتمند شد که سود بسیاری برای سهامداران داشت، بسیاری از شرکت‌ها نیز از روش ولش برای کسب سود بالا استفاده کردند، در زمانی که او اداره امور را بر عهده داشت فروش شرکت از ۲۶/۸ میلیارد دلار به ۱۳۰ میلیارد دلار افزایش یافت، دستاوردهای ولش انکار کردنی نیست و شکی نیست که عده کمی توانستند چنین موفقیت‌هایی کسب کنند، اما اگر در دوره مشابه عملکرد جنرال الکتریک را با شرکت‌های مندرج در فهرست ۵۰۰ تایی شاخص بازار سهام مقایسه کنیم، می‌بینیم دستاورد‌های او کمتر تحسین برانگیز است.
 
اگر درباره‌ی ولش طبق روشی از رهبری قضاوت کنیم که اساس آن کسب موفقیت با تمرکز بر سود و اولویت آن به افراد است، او قهرمان وال‌استریت خواهد بود، اما رهبران برجسته آنهایی هستند که بتوانند موفقیتی فرای توان رهبر کسب کنند و در دوره سختی نیز قادر به اداره امور باشند. هدف از تاسیس شرکت جنرال‌الکتریک حداکثر کردن تعداد فرصت‌های روز بود و زمانی که ارقام مالی اهمیت بیشتری نسبت به افراد داشتند این فرصت تا ابد ماندگار نبود و دوامی نداشت.
 تیم‌هایی که تحت رهبری کسی هستند که به آنها اجازه تصمیم‌گیری می‌دهد، ارتقای عملکرد بیشتری می‌یابند که این موضوع به خاطر سطوح بالای یادگیری گروهی، توانمند‌سازی و رشد فکری است. به عبارت دیگر مزایای تیم‌های پربازده نتیجه احساس امنیت میان اعضای تیم است.

در دهه هشتاد بر اساس اولویت ولش و دیگران کارکنان منابع مصرفی بودند که منافع سرمایه‌گذاران را تامین می‌کردند، از آن زمان روش تعدیل نیرو درشرکت‌ها رواج یافته و امروزه اخراج کارکنان به دلیل تراز دفاتر مالی و افزایش درآمد، روشی پذیرفتنی است. اما از روی تجربه پیامدهای چنین وضعیتی برای شرکت زیان‌بار است و بر خلاف ادعاهای موجود به حداکثر رساندن ارزش سهام برای سهامداران عایدی کمی داشته یا در کل هیچ منفعتی نداشته است.
 
جاستین فاکس و جی لورش در مجله هاروارد اینگونه نوشتند: شواهدی بر این حقیقت وجود دارد که شرکت‌هایی که موفقیت خود را در به حداکثر رساندن ارزش سهام کسب کرده‌اند شرکت‌هایی هستند که برای رسیدن به اهدافی غیر از بیشینه ارزش سهام تلاش کردند.
 
 برداشت نادرست از ایده‌ اولویت ‌دهی به سهامدار فرهنگی را به وجود آورد که افراد شاغل به ندرت حمایت رهبران خود را احساس می‌کردند، مدیران اجرایی با تمرکز بر اهداف کوتاه‌مدت نمی‌توانند در کارکنان خود انگیزه کار ایجاد کنند، حتی خود ولش هم در نهایت تمرکز بر ارزش سهامدار را احمقانه می‌خواند و بر این موضوع پا فشاری کرده‌است که همیشه حداکثر ارزش سهامدار را به عنوان بازده در نظر گرفته‌است نه استراتژی. و به گفته خود او تاکید کسب و کار بر افزایش ارزش سهامدار اشتباه بود. اما نمی‌توان مقصر اصلی را افرادی مانند جک ولش دانست، آن هم در زمانی که خود نیز دقیقا به اندازه آنها برای رسیدن سریع به درآمد و سود عمل می‌کنیم.


 کانال «مدیریت خلاقانه»


برچسب ها: بورس ، فرهنگی ، بورس کالا
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: