گروه اقتصاد کلان بازارنیوز : ابراهیم رزاقی، استاد بازنشسته دانشگاه تهران، از اساتید برجسته اقتصادی کشورمان است که در سال های اخیر در رسانه ها حضور پر رنگی داشته است. او در مصاحبه با برنامه اینترنتی از نو به بیان نقطه نظرات خود پرداخته است که گزیده ای از آن را می خوانید:
30 میلیون نفر زیر خط فقر هستند
*تا وقتی امام زنده بودند اتفاقاتی در اقتصاد ایران رخ داد که نمیتوانیم بگوییم سرمایهداری لیبرال بوده، صنایع آذرآب به وجود میآید، ماشین سازی به وجود میآید، صنایع سنگین به وجود میآید، وزارت صنایع سنگین به وجود میآید، به فقرا توجه میشود. به آدمها کارت غذا میدهند، یعنی در ذهن اداره کنندگان کشور، مردم فقیر هستند ولی الان نه؛ 12میلیون بیکار و 30 میلیون زیر خط فقر داریم، 70 ، 80 درصد حقوق بگیران زیر خط فقر هستند.
بعد از فوت امام سیاستهای لیبرالی صندوق بین المللی پول پیاده شد
*بعد از فوت امام سیاستهایی پیاده شد که سیاستهای لیبرالی صندوق بین المللی پول بود، این سیاست شرایطی برای خودش دارد که میگوید خصوصیسازی کنید، همه اموال بخش دولتی را به بخش خصوصی بدهید، در صورتی که در قانون اساسی همه آنهایی که خصوصیاند را داخل نظام اقتصادی دولت میدانند چون 3 بخشی است، در صورتی که سرمایهداری یک بخشی است، سرمایهداری خصوصی علاوه بر تثبیت مزد و حقوق یک نکته دیگر هم دارد، وقتی مرتب تورم هست، شما حقوق را بالا میبرید ولی کمتر از تورم، حالا تورم را گاهی ساختگی حساب میکنند، یعنی آدمها به سمت فقر میروند، کار می کنند، کسی که شانس آورده کار میکند ولی زیر خط فقر است.
اکثر خصوصی سازی ها با مذاکره بوده نه مناقصه/خصوصی سازی ها عده ای را صاحب امکانات عظیم ثروتی کرد
*آنهایی که اموال دولتی را خصوصی کردند، ثروتمند شدند. نوع خصوصی سازیها هم به گونه ای بوده که اکثرا با مذاکره بوده نه مناقصه، در نتیجه انگار میخواهند عدهای را ثروتمند کنند، طبقه ای به وجود آمده که این طبقه در اثر خصوصی سازی و واردات صاحب امکانات عظیم ثروتی است، وارداتی که هیچ وقت در این 27 سال متناسب با تنزل ارزش ریال نبوده، همیشه ارزان تر از ارزش ریال بوده، یعنی تورم شرایطی به وجود آورده که هرکسی از خارج کالا وارد کند سودش خیلی بالاست، این عامل همراه خصوصی سازیهایی که انجام شده و یک نکته دیگری که پیش آمده آرام آرام حداکثر سود را دنبال کردند که در تولید نیست، در فعالیت های غیر تولیدی است.
از صد هزار مدیر، حداقل ده هزار نفرشان، کار طبقات اشرافی را تسهیل می کنند
*با دلالی خرید و فروش های کاذب، احتکار زمین، خانه، مسکن، مبارزه نکردند تا مالیات بگیرند. یک طبقه قدرتمند به وجود آمد که این طبقه قدرتمند منافع خودش را همه جا حاکم میکند و بانکها که باید در خدمت تولید کنندگان باشند (مخصوصا تولید کنندگان کوچک) حالا در خدمت سودبری هستند. سودبری کجا؟ فعالیتهایی که به طرف غیرتولید برود و میشود گفت آن طبقه اشرافی که به وجود آمده با این مدیران فاسد معنی دار میشود.لااقل ده هزار مدیر از صدهزار مدیر هستند که کار طبقات اشرافی را تسهیل میکنند و آنچه که میخواهند را انجام میدهند، شرایط را ببینید ما به اینجا رسیدیم، نتیجه اجرای این سیاستها که سیاستهای تولیدی نیست، سیاست های وارداتی و مصرفی است، سیاستهایی که عملا با تولید داخل مخالفت میکند. تولید داخلی هم اگر هست با دلار ارزان، قطعات ماشینآلات و مواد اولیه وارد میشود، و به این تولید میگویند، این که تولید نیست، 12 میلیون بیکار، 30 میلیون فقیر، معاون وزیر بهداشت میگوید 5 میلیون نفر غذا ندارند بخورند. 30 یا 35 هزار روستا از جمعیت خالی شده، هر مدیر دیگری اگر بود و شیفته سیاستهای لیرالی سرمایه داری نبود، تجدید نظر میکرد.
اجرای سیاستهای صندوق بین المللی پول، مقصر رکود موجود است، نه برجام
*رکود اقتصادی به وجود آمده، ما میگوییم همه چیز تقصیر برجام بوده در صورتی که ربطی به برجام ندارد. برجام یک تخیلی بود که مسئولین میخواستند دست آوردی داشته باشد، این هم نگاه بیرون بوده، کسی از بیرون بیاید به ما کمک کند که صنعتی شویم. یکی میگفت آقای فلان فکر میکرده ما مالزی میشویم، آمریکاییها میآیند مثل مالزی به ما کمک میکنند و صنعتی می شویم، مالزی هم که صنعتی نیست، ساده اندیشی تا کجا، الان رکود به وجود آمده و بحث این است که این رکود به دلیل این بوده که برجام نتیجه لازم نداده، اینها به هم ربطی ندارد. رکود یک داستان دیگری دارد که در سیاستهای لیبرالی اقتصاد نئولیبرالی صندوق بین المللی پول با نگاه بیرونی اجرا شده، آن نگاه سرمایهداری جایی که موفق بوده به تولید کننده توجه کرده، اینجا به تولید کننده توجه نمیکند، نتیجه واردات ارزان قیمت و مالیات نگرفتن از فعالیتهایی با تولید بالا همین است.
قانون اساسی اقتصاد را وسیله می داند نه هدف/اگر اقتصاد هدف باشد دیگر خدا را نمی پرستیم
*متاسفانه من فکر میکنم یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که به قانون اساسی توجه نکردند. قانون اساسی از لحاظ اقتصادی چه میگوید؟ اصلا اقتصاد را چه میداند بر خلاف سرمایهداری و سوسیالیسم که اقتصاد را هدف میدانند. همان ابتدای قانون اساسی میگوید اقتصاد وسیله است نه هدف، چرا؟چون اگر اقتصاد هدف باشد انسان دیگر خدا را نمیپرستد، همان حداکثر سود را میپرستد. وقتی فضا این است به نظر میآید دولتهای خودمان آگاهانه یا غیرآگاهانه شرایطی را در ایران به وجود آوردند که تولید حذف شود. ما فقط خام فروش باشیم، نفت و پتروشیمی، پتروشیمی همهاش نیمه خام است، در صورتی که اگر مااینها را تبدیل میکردیم الان اینطور ذلیل نبودیم که کشور نتواند فعالیتی داشته باشد.
وقتی سود، حداکثر شد، به جای تولید به سمت دلالی می رویم/از سال 68 باید 150 میلیون شغل ایجاد می شد، نه 12 میلیون
*وقتی سود، حداکثر شد؛ به جای تولید که سودش 20 درصد است سمت دلالی میرود که سودش 10 درصد است. یک اتفاق دیگر اینجا میافتد که خیلی خطرناک است، فقیر سازی،80 درصد مزد بگیران زیر خط فقر، 12 میلیون بیکار، خالی شدن روستاها از جمعیت، مردم محروم دیگر نمیتوانند نان بخورند. میگویند ظرفیت جمهوری اسلامی ایران این بوده خیانت بزرگ اینجا شروع می شود. ظرفیت جمهوری اسلامی در قانون اساسی این نیست، من اصل 44 و 43 را گفتم. همه باید کار داشته باشند، مسکن، خوراک، پوشاک، بیمه درمان، بهداشت، برای همه ملت ایران با پولی که خرج شده تا الان ما 1500میلیارد دلار واردات داشتیم، از سال 1368 و بعد از فوت امام150 میلیون شغل باید ایجاد میشد اما حدود 12 میلیون شغل ایجاد شده که نصفش هم دلالی است.
لیبرالهای داخلی به فکر فقر و خالی شدن روستاها نبودند
*کسانی که سیاستهای لیبرالی، نئولیبرالی، آمریکایی صندوق بین المللی پول را پیاده کردند و به این فقر و خالی شدن روستاها و.. توجه نکردند اگر بیسواد هم بودند ولی فکر وطن و نظام و فقرا بودند میگفتند این که نمیشود، برگردیم. دیگر مثل زمان شاه نیست و ما یک کشور اسلامی انقلابی هستیم. حتی زمان شاه کارهایی میکردند که به این مرحله نرسد. مسئولین ما خیلی راحت ادامه میدهند.حتی رئیس جمهور میگوید اشتغال وظیفه دولت نیست. وظیفه چه کسی است؟ خریدن هواپیما برای طبقه مرفه وظیفه دولت است؟مسئولینی که آمدند اصلا به این وضع ایراد نگرفتند، چون ایراد نگرفتند بنیان گذار این داستان به صندوق بین المللی پول مراجعه کرد و این را پیاده کرد. میبیند دارد فقر بیشتر میشود، اختلاف طبقاتی بیشتر میشود، پولدارها از طریق این خصوصی سازیها رشد پیدا میکنند، تغییری باید ایجاد شود، حالا چه کسی مسئولش است؟ آن روشن فکرها یا کسی که اداره میکند.
*یکی از نمایندگان مجلس گفته بود که ما برای پاکسازی مدیران نیاز به یک انقلاب در مدیریت داریم. این دولتها؟ کجا؟ شما همین الان دزدها را میگیرید. مثلا میگویند فلانی فساد کرد، بعد تهاجم به سمتی میرود که چرا افشا میکنی این مدیر اینقدر میگیرد، سعی میکنند او را بی آبرو کنند تا ساکت شود، این بحث خیلی پیچیده شده، مردم نمیدانند از کجا میخورند. آن چه که رهبری به عنوان مطالبه گفته، یعنی باید مردم را مثل اول انقلاب اعتراض کنند، الان جنس فاسد هم به کسی میدهند چیزی نمیگوید.