گروه بین الملل بازارنیوز: پس از سقوط قابل توجه شاخصهای بازارهای سهام در ماه مارس به علت پاندمی کرونا در سرتاسر دنیا از جمله بورس آمریکا، اروپا و شرق آسیا و بعد از تنشهای فراوان جنگ تجاری میان آمریکا و دیگر قدرتهای اقتصادی بزرگترین سوالی که ذهن سرمایه گذاران و فعالان اقتصادی را به خود مشغول کرده نتیجه این بحرانهای پیاپی بر پیکره اقتصاد بین المللی است.
شاید باور این موضوع که یک همه گیری جدید پس از تجربه آنفلونزا اسپانیایی در سال ۱۹۱۸ پس از صد سال همچنان حتی با وجود هزینههای بسیار کشورهای عضو سازمان بهداشت جهانی WHO برای بهبود شاخصهای عمومی بهداشت بتواند هزینه سنگینی برای جوامع بشری داشته باشد و به عنوان یک نگرانی همگانی موجب هراس و تاثیر گذاری روی شاخصهای اقتصادی شود بدور از انتظار بود، اما پس از اعلام وضعیت اضطراری در عرصه بین المللی ورق به گونه دیگری برگشته و همهی شواهد نشان از ناتوانی تمامی ساختارهای بشری برای مقابله با یک بیماری شبیه به سرماخوردگی با اثرات و همه گیری بیشتر شده است.
سقوط شاخصهای بورسی و نگرانی سرمایه گذاران از آینده اقتصاد شاید در بازارهای بزرگ مالی مثل بازار آمریکا تاثیر خود را در بخش فناوری کمتر نشان داده و حتی در حال حاضر شاخص صد شرکت برتر فناوری نزدک به علت انتقال جریان نقدینگی به سمت این شرکتها در اوج قیمت تاریخی خود قرار دارد، اما با یک نگاه ساده به شاخصهای صنعتی، خدماتی و خرده فروشی متوجه یک شکست اقتصادی در بازار خواهیم شد، بهترین روشی که میتوان بر اساس آن نسبت به تاثیر کرونا و دیگر بحرانهای برگرفته از سیاستهای تهاجمی آمریکا در اقتصاد قضاوت نمود بررسی بازار کار و میزان اشتغال در بازارهای گوناگون است که در ادامه مقاله به آن میپردازیم.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده میکنید، پس از شیوع ویروس کرونا در ماه مارچ امسال مدعیان دریافت بیمه بیکاری در آمریکا در ماه آپریل به ۱۴.۷ درصد از واجدان اشتغال رسیده و با وجود پایان قرنطینه سراسری در ایالات متحده و بازگشایی دوباره بسیاری از کسب و کارها، این حجم از بیکاری به وجود آمده و تعدیل بی سابقه در تاریخ اقتصاد آمریکا، پس از ۳ ماه هنوز نتوانسته به صورت موثری کاهش یابد و همچنان نرخ بیکاری در آمریکا بیش از ۱۱ درصد و بسیار بیشتر از اعداد پیش بینی شده توسط دولتمردان این کشور پس از بازگشایی کسب و کارهاست.
از طرفی همان طور که در چهار نمودار بالا مشاهده میکنید، گرچه در دو نمودار سمت چپ که به ترتیب متعلق به شاخص شرکتهای حوزه فناوری اطلاعات و شرکتهای حوزه بهداشت و درمان عضو شاخص s&p۵۰۰ به عنوان شاخص موفقترین ۵۰۰ شرکت برتر در هستند، علاوه بر احیای این صنایع در دوره بحران موج اول کرونا ارزش این شرکتها با توجه به اقبال عمومی به بهره برداری بیشتر از زیرساختهای فناوری اطلاعات و استفاده هرچه بیشتر از محصولات بهداشتی و درمانی بیشتر شده است، اما همچنان همانطور که در دو نمودار سمت راست میتوانید مشاهده کنید، شرکتهای فعال در حوزه مالی و حوزه صنعتی شاخص s&p۵۰۰ همچنان برای احیای ارزش خود ناتوانند و با مشکلات فراوانی برای بهبود اوضاع خود دست و پنجه نرم میکنند.
شرکتهای تولید خودرو به جز شرکت تسلا که طلایه دار خودروهای خودران و طراح طرح تاکسیهای بدون راننده است، همگی بر خلاف شرکت تسلا با کاهش قابل توجه ارزش مواجه شده اند، شرکتهای هواپیمایی به علت قطع اکثر خطوط مسافربری در یک بحران و سردرگمی به سر میبرند و حتی سرمایه گذاران بزرگی همچون وارن بافت و بیل آکمن خوش بینی خود به آینده میان مدت این شرکتها را از دست داده اند و تمام دارایی خود در این شرکتها را به فروش رسانده اند، از طرفی با توجه به معضلات گسترده حوزه توریسم و گردشگری غولهای بزرگ خدماتی همچون شرکت HERTZ که بزرگترین شرکت اجاره خودرو در فرودگاههای دنیا بود نیز در حال اعلام ورشکستگی هستند، همانطورکه در کشور خودمان نیز خبر تعدیل نیروی شرکت گردشگری علی بابا با واکنشهای بسیاری روبرو شد.
در حوزه فناوری اطلاعات شاخص ۱۰۰ شرکت برتر تکنولوژی آمریکا معروف به Nasdaq۱۰۰ که در چند ماه گذشته با توجه به اقبال عمومی به استفاده بیشتر از خدمات شرکتهایی مثل خرده فروشی اینترنتی Amazon، شرکتهای ارائه خدمات نرم افزاری Apple و Microsoft و شبکههای اجتماعی مثل Facebook و Twitter و در نهایت ارائه کنندگان محتوی و سرگرمی مثل Netflix، توانسته بود حتی به رکورد جدیدی از قیمت فراتر از ناحیه قیمت خود قبل از همه گیری کرونا دست پیدا کند، در پی جا ماندن شاخص بخشهای مالی و صنعتی از حوزه فناوری و بهداشت و درمان پس از ثبت یک الگوی تکنیکال سقف دو قلو و عدم توان گذر کردن از ناحیه عرضه و تقاضا حائز اهمیت در پیش روی خود پس از چند هفته رشد پیاپی نهایتا در هفتهی گذشته با نزول قابل توجه و شکست خط روند صعودی میان مدت خود فعلا در یک چرخه میان مدت توسط یک خط روند کوتاه مدت حمایت شده است، اما طبق بررسیهای بنیادی و تکنیکال روی بازارهای موازی دیگر احتمال شکسته شدن این سطوح حمایتی دور از انتظار نیست و احتمال آن میرود آن چیزی که سیاستمداران آمریکا بعنوان یک احیای اقتصادی V شکل از آن نام میبرند، با توجه به سطح بیکاری قابل توجه، احتمال اوج گرفتن موج دوم کرونا، به طول انجامیدن تولید وسیع واکسن این بیماری، تعویق پرداخت معوقات بانکی صنعت گران و وامهای مسکن، کاهش قابل توجه درامد بخشهای مهم صنعتی و احتمال تعدیل بیشتر نیرو در این بخشها و افزایش سطح بیکاری با یک رکود بی سابقه مواجه گردد و حداقل در بهترین حالت به جای یک احیای V شکل در شاخصهای اقتصادی شاهد یک احیای W شکل روی نمودارها باشیم و با توجه به عدم گردش کارامد زنجیره چرخههای بدهی در تعداد زیادی از کسب و کارهای حتی با وجود تزریق نقدینگیهای تورم زای فدرال رزر احتمالا اقتصاد آمریکا با یک رکود کم سابقه مواجه خواهد بود که تاثیر بسزایی روی اقتصادهای دیگر دنیا خواهد گذاشت.
شرایط احیای اقتصاد اروپا نیز که متاثر از قرنطینه سراسری و کاهش تولیدات صنعتی به واسطه تمرکز بیشتر این اقتصاد روی صنایع و تمرکز کمتر روی فناوریهای اطلاعاتی نسبت به آمریکا با آسیب بیشتری روبرو بوده است، با وجود تصویب بسته حمایتی ۷۵۰ میلیارد یورویی بانک مرکزی این کشور به عنوان وام و کمکهای بلاعوض برای کسب و کارهای آسیب دیده طبق گفته کریستین لاگارد رییس بانک مرکزی اروپا در مسیری ناهموار و نامشخص قرار دارد. اما از طرفی رئیس جمهور چین معتقد است که چین میتواند این بار جای آمریکا را به عنوان بزرگترین اقتصاد دنیا پر کرده و احیای اقتصاد بین المللی را رهبری نماید به همین جهت در حال تصمیم گیری برای منعطف کردن سیاسیتهای پولی سخت گیرانی است.
از زاویه دید اقتصاد دانان خردمند، تمامی نوسانات اقتصادی و بحرانهای بزرگ وجه دیگری نیز دارند و میتوان از آنها به عنوان فرصتهای بزرگ اقتصادی بهره جست، همان گونه که در بحبوحهی بحران حاصل از همه گیری کووید-۱۹ دولت چین در حال پر کردن انبارهای ذخایر استراتژیک خود از سوختهای فسیلی در پایینترین قیمتهای تاریخی است و سعی دارد تا با ارائه رمزارز یوان دیجیتال ساختار انحصارگرایانه مالی بانک مرکزی آمریکا که موجب بدل شدن ایالات متحده به ابر قدرت اقتصادی گشته را کنار زده و با ایجاد سیستم جایگزین مالی بتواند در انتهای یک جنگ تجاری تجاری تمام عیار و بدون برنده، نتیجه بازی را به نفع خود تغییر دهد، در این بین شاید سوال اصلی که در ذهن خواننده متباتر میگردد این است که سهم کشور ایران از این همه نوسانات و درگیریهای اقتصادی چیست و ما چگونه میتوانیم از تغییر توازن قدرت ها، ریزش بازارهای مالی بین المللی و دیگر جریانات به نفع خود به نحو عالیه بهرهمند گردیم.
گرچه با توجه به ریسکهای موجود در بازارهای مالی بین المللی، مخصوصا معاملات اهرمی ابزارهای مشتقه مالی، نظیر قراردادهای آتی بازار کالاهای گرانبها، شاخصهای سهامی و جفت ارزها و رمزارزها، فعالیت مستقیم شهروندان ایرانی جهت حفاظت از آنها در این بازارها از طرف دولت و مراجع قانونی ممنوع اعلام شده است، اما با توجه به ظرفیت علمی نهفته جوانان متخصص ایرانی در این حوزه و حجم قابل توجه نقدینگیهای راکد کشور در بانکهای خارجی که امکان انتقال آن به کشور هنوز محیا نشده است، با توجه به سیاستهای اقتصاد مقاومتی بسیار پسندیده است که در این دورهی طلایی که بازارهای سهامی سراسر جهان با ریزشهای گسترده روبرو بوده اند و در بازار کالاهای گرانبها و جفت ارزها نوسانات قابل توجهی در جریان است، با حمایت از نیروی اندیشمند و خبرهی کشور، این داراییهای ساکن را به حرکت در آورده و از فرصتهای موجود در این بازارهای به نحو احسن برای افزایش سهم کشور از اقتصاد بین المللی و ارز آوری هرچه بیشتر مخصوصا افزایش سهم کشور از ارزهایی همچون دلار و یورو بهره با ایجاد اتاقهای معاملاتی به ایجاد بهره وری بیشتر پرداخت.