پروفسور «حسین عسکری» معتقد است چین میتواند از طریق افغانستان و ایران به خاورمیانه متصل شود و این به عنوان یک شاهراه برای پکن باشد.
طی روزهای گذشته شاهد سیطره طالبان در افغانستان و حضور در ارگ ریاست جمهوری این کشور بودیم.
کابل برخلاف ارزیابی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا خیلی سریع سقوط کرد و سخنگوی طالبان از پایان جنگ در افغانستان خبر داد.
در حالی که طالبان وعهده تشکیل دولت فراگیر داده بود، اما ترکیب دولت اعلام شده نشان از واقعیت دیگری داشت. طالبان اعلام کرده این دولت موقت است و نباید آنرا نهایی قلمداد کرد.
از سوی دیگر با قدرت یابی مجدد طالبان در افغانستان بحث همکاریهای منطقهای مطرح شده است. یکی از مباحث مطرح برای ایران، چگونگی تداوم همکاری با دولت طلبان در خصوص مسیرهای ترنزیتی منطقه است. یکی از مسیرهای مهم در این خصوص پروژه «یک کمربند-یک جاده» است که میتواند چین را از افغانستان به ایران و خاورمیانه متصل کند.
در خصوص این موضوع و تأثیر بر روابط افغانستان با کشورهای منطقه خبرنگار بازار مصاحبهای با پروفسور «حسین عسکری» مشاور بانک جهانی و استاد دانشگاه جورج واشنگتن انجام داده که در ادامه آمده است.
حسین عسکری مشاور وزیر دارایی (۱۹۷۸ میلادی) بوده و از او به عنوان معمار اقتصاد عربستان نیز یاد میکنند. عسکری استاد تجارت بین الملل و امور بین الملل دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا و رئیس موسسه تحقیقات و مدیریت جهانی و رئیس پیشین دپارتمان تجارت بین الملل دانشگاه جورج واشنگتن بوده است. زمینه تخصصی و بحثهای او در دانشگاه جورج واشنگتن بر اقتصاد، توسعه سیاسی و انسانی در خاورمیانه، اختلافات و جنگها در خاورمیانه، اقتصاد سیاسی نفت و اقتصاد اسلامی متمرکز است.
*در حال حاضر چین اعلام کرده حاضر به سرمایه گذاری در افغانستان برای توسعه این کشور است. افغانستان به لحاظ ژئوپلیتیک چه اهمیتی برای گسترش پروژه «یک کمربند-یک جاده» دارد؟ گفته میشود چین قادر خواهد بود تا از طریق افغانستان به ایران و خاورمیانه متصل شود. نظر شما چیست؟
موافقم. من فکر میکنم چین علاقه زیادی به ذخایر معدنی افغانستان، به ویژه فلزات کمیاب، لیتیوم برای باتریها دارد. اگرچه چین دارای بیشترین ذخایر فلزاتی از این دست است، اما حدود ۳۵ درصد از ذخایر جهان را در اختیار دارد، اما ذخایر افغانستان انحصار خود را برای کنترل غرب افزایش میدهد.
همچنین، ذخایر زیادی از مس، طلا و جواهرات وجود دارد. اما به عنوان یک موضوع مهم، من موافقم که افغانستان برای چین شاهراهی برای اتصال به خاورمیانه ایجاد خواهد کرد؛ خاورمیانهای که دارای ذخائر نفت و گاز عظیم است.
در واقع چین میتواند از طریق افغانستان و ایران به خاورمیانه متصل شود و این به عنوان یک شاهراه برای پکن باشد.
از سوی دیگر این موضوع میتواند باعث خروج آمریکا از صحنه جهانی شود.
*حضور طالبان در قدرت منافع چه کشورهایی را تامین و منافع چه کشورهایی را به خطر میاندازد؟ با توجه به اینکه تندروهای جناح نظامی طالبان مناصب کلیدی دولت موقت را اشغال کردهاند. مثلا اثری از شیعیان در این کابینه نیست و قاری فصیحالدین، فرمانده ارتش طالبان که وابستگی دیرین با جنبش اسلامی ترکستان شرقی دارد و پکن این جنبش را به ارتکاب حملات تروریستی در ایالت شینجیانگ متهم میکند نیز در این کابینه موقت حضور دارد.
من فکر میکنم هنوز برای گفتن زود است. ما باید منتظر بمانیم و سیاستهای دولت طالبان را ببینیم. اما به یاد داشته باشید که افغانستان تا حدی قبیلهای است؛ بنابراین در نهایت، برای موفقیت، کشور باید از داشتن سرزمینی فقط برای پشتونها فراتر رود.
باید به موقع نقش مهمی را برای برخی دیگر از گروهها از جمله تاجیک ها، هزارهها و ازبکها در نظر بگیرد. از نظر منطقه ای، من فکر میکنم پاکستان بیشترین سود را دارد، اما این یک شمشیر دو لبه برای پاکستان است، زیرا طالبان نیز میتواند ناآرامیها را در پاکستان برانگیزد.
من فکر میکنم که قطر هر چه باشد سود خواهد برد. ترکیه میتواند تا حدودی نفوذ خود را به دست آورد. اما در خصوص تأثیر کنترل کابل توسط طالبان بر چین، ایران و روسیه زود است قضاوت کرد.
این تأثیر بستگی به بسیاری از نتایج احتمالی مانند تعصب آنها در تفسیرهای رادیکال اهل سنت از اسلام دارد. اما طالبان متوجه شده اند که این سه کشور، به ویژه چین و ایران، برای بقای این کشور مهم هستند، زیرا میتوانند نقش حمایتی داشته باشند یا در این کشور آتش بپا کنند.
/بازار