گاز طبیعی مایع یا LNG، نیازی حیاتی برای ساکنین قاره سبز است؛ در این سالها کمبود عرضه این حامل انرژی در اروپا باعث آسیب پذیری کشورهای این قاره در مقابل روسیه شده است.
گروه نفت و انرژی بازارنیوز: ماه گذشته، آموس هولشتاین، نماینده انرژی ایالات متحده گفت بود که ارسال محمولههای LNG آمریکا به اروپا با ظرفیت بالا در حال انجام است، چون کمبود گاز به این معناست که جان مردم در خطر است.
در این شرایط اروپا با تهدید دوگانه مواجه است، از یکسو به نظر میرسد روسیه عرضه گاز خود را متوقف کرده و از سوی دیگر چین هفته گذشته به شرکتهای انرژی خود اعلام کرد که سوخت زمستانی خود را به هر قیمتی تامین کنند.
باید توجه داشت که صادرات LNG ایالات متحده در سال جاری به شدت افزایش یافته است. با این حال در ماه گذشته، دریافت کننده اصلی LNG آمریکایی با سهم ۱۷ درصد از مجموع صادرات، چین بود. سایر کشورهای آسیایی ۳۷ درصد سهم داشتند و آمریکای لاتین که به دلیل خشکسالی از تولید برقآبی رنج میبرد، ۲۵ درصد را به خود اختصاص داد و باقی مانده نیز به اروپا صادر شد.
این آمار تعجب آور نیست. تحت سیستم بازار آزاد ایالات متحده، LNG به بالاترین پیشنهاد یا جایی که قراردادهای موجود حکم میکند میرود، نه جایی که دیپلماتها آن را بخواهند.
در مقابل گازپروم صادرکننده اصلی از طریق خط لوله، به تعهدات قراردادی خود عمل کرده، اما با وجود افزایش قیمت، گاز اضافی تحویل نداده است. اماکن ذخیره سازی اروپایی که توسط گازپروم اداره میشوند تقریباً خالی باقی ماندهاند، در حالی که سایر مکانها طبق معمول در انتظار زمستان پر شدهاند.
آیا گازپروم به سادگی نمیتواند سریعاً تولید کند؟ آیا در شبکه خانگی خود با تنگناهایی شده است؟ آیا با افزایش قیمتها میتواند درآمد را به حداکثر رساند؟ یا کرملین تصمیم سیاسی گرفته تا ارسال گاز اضافی را برای افزایش فشار به اتحادیه اروپا ارسال نکند تا آخرین تأییدیه خط لوله Nord Stream ۲ خود را که مستقیماً از دریای بالتیک به آلمان میرود و اوکراین و لهستان دور میزند، را بگیرد؟
نگرانی سیاسی دیگر قطع روابط دیپلماتیک الجزایر با مراکش است که میتواند گاز انتقال آن به اسپانیا را متوقف کند.
یکی دیگر از عوامل محرک بحران، تعطیلی عمدی میدان هلند گرونینگن، بزرگترین میدان اروپا و اصلیترین منبع تامین گاز از سال ۱۹۶۳ است. این میدان در سال ۲۰۱۶ تقریبا ۳۰ میلیارد متر مکعب یعنی تقریبا یک دهم مصرف اتحادیه اروپا را تولید میکرد، اما به دلیل لرزش زمین امسال این میزان به ۳.۹ میلیارد متر مکعب کاهش یافته و به جز موارد اضطراری تا اواخر سال آینده به طور کامل متوقف میشود.
نیاز اروپا به واردات گاز تا سال ۲۰۲۵، ۱۰ درصد افزایش مییابد تا استفاده زغال سنگ متوقف و راکتورهای هستهای آلمان و بلژیک بازنشسته شوند. افزایش مصرف خودروهای برقی و پمپهای حرارتی برای ساختمانها نیز تقاضای برق را افزایش میدهد؛ بنابراین اروپا، از جمله انگلستان به یک سیاست انرژی نیاز دارد که از ارتباطات تجاری، تجارت و بازارهای آزاد استفاده کامل کند، اما به هیچ یک از بلوکهای قدرتمند دیگر وابسته نباشد.
اول، نیاز به پیشبرد سریعتر برنامههای انرژی تجدیدپذیر و بهرهوری است که نیاز به تنوع جغرافیایی و انواع تجدیدپذیرها و اتصالات بیشتر دارند. پیوندهای بین المللی مانند طرح خورشیدی و بادی ۱۰.۵ گیگاواتی در مراکش کابل کشی شده به پرتغال، اسپانیا، فرانسه و انگلستان، یا IceLink یک گیگاواتی از زمین گرمایی و آبی ایسلند به انگلستان، ممکن است گزینههای آینده باشند.
دوم، تجدید نظر در مخالفت ایدئولوژیک با جذب هستهای و کربن در کشورهایی مانند ویژه آلمان. این میتواند نقش پایداری برای گاز در ترکیب انرژی حفظ کند.
ثالثاً، نیاز به ایجاد بازار هیدروژن به عنوان مکمل و سپس جایگزینی گاز و راهی برای ذخیره انرژی است. این امر مستلزم آن است که دولتها، شرکتهای خدمات رسانی و صنایع متعهد به خریدهای طولانی مدت شوند. اروپا هیدروژن را در داخل تولید میکند، اما در صورت لزوم آن را از شمال آفریقا، خلیج عربی و دیگر تامین کنندگان نوظهور وارد میکند.
چهارم، به خاطر آوردن حکم آدام اسمیت که تا حدودی نیاز به بیان دوباره دارد: ما از آمریکا، روسیه یا خلیج فارس انتظار خیرخواهی نداریم و باید از انرژی خود استفاده کنیم.
منبع: نشنال نیوز
پایان پیام//