گروه اقتصاد کلان بازارنیوز: حسن حسنخانی، کارشناس اقتصادی در یادداشتی برای بازارنیوز نوشت: به دنبال التهابات ارزی در اواخر سال 96، ستاد اقتصادی دولت در 20 فروردین 97، طی مصوبهای اعلام کرد زین پس، نرخ رسمی ارز در کشور 4200 تومان بوده و هرکس به هر میزان برای واردات هر کالایی میتواند دلار با این نرخ دریافت نماید. کمتر از یک ماه پس از این مصوبه آمریکا به طور غیر قانونی از برجام خارج شد و سیاست فشار حداکثری را رسماً آغاز کرد.
چرا ارز جهانگیری پرداخت شد؟
تعیین و اعلام نرخ ارز توسط دولت در فروردین 97 دو مفهوم می توانسته داشته باشد. یا این اعلام نرخ، تعیین یک رژیم ارزی ثابت (fixed exchange rate regime) بوده و یا یک سیاست حمایتی. تعیین رژیم ثابت ارزی، مستلزم در اختیار داشتن منابع معتنابهی از ارز در دسترس است که در فروردین 97 به اذعان رئیس جمهور وقت در اختیار بانک مرکزی نبوده، و اجرای یک سیاست حمایتی نیز مستلزم مشخص شدن دقیق جامعه هدف حمایت است که این جامعه هدف نیز تاکنون و پس از گذشت بیش از 42 ماه هنوز به طور دقیق مشخص نشده است.
از سوی دیگر با وجود تهدیدهای مکرر دونالد ترامپ مبنی بر خروج از برجام و مسجل شدن تشدید تحریم، طبیعتاً دولت نمیتوانست یک منفعل محض باشد. ناگزیر باید برای مقابله با خروج آمریکا از برجام سیاستی به کار می گرفت. اما موفقیت هر سیاستی منوط به اجرای درست آن است که متأسفانه در خصوص سیاست تخصیص ارز ترجیحی به درستی انجام نگرفت. با وجود پرداخت ارز ترجیحی طی 4 سال، امروز سیاستگذار هزینه تداوم اجرای آن را به طور شفاف درک میکند، اما اثر قابل ملاحظه ای از تداوم اجرای این سیاست بر زندگی مردم نمی بیند. به همین دلیل، زمزمه ها برای حذف این سیاست در شرایط فعلی و با وجود تشدید شکاف بین نرخ غیر رسمی ارز با نرخ 4200 تومانی بالا گرفته است. برای همراهی سیاستگذار و جلوگیری از اتخاذ سیاست های عجولانه در خصوص سیاست های ارزی و حمایتی ذکر نکاتی ضروری است:
تصمیم به حذف نرخ ترجیحی ارز در شرایط فعلی میتواند به صورت حذف دفعی و یا تدریجی اقلام مشمول (گندم، جو، دانه سویا، روغن خام، ذرت، کنجاله و دارو) صورت پذیرد. همچنین دولت میتواند به ازای حذف این نرخ، اقدام به پرداخت حمایتی (نقدی یا کالایی) به همه افراد و یا صرفاً به دهک های فقیر کند و یا حتی هیچ سیاست حمایتی اجرا نکند. در صورت اجرای سیاست حمایتی، دولت میتواند این حمایت را بدون افق زمانی مشخص (مانند یارانه معیشتی) انجام دهد و میتواند افق زمانی برای آن در نظر بگیرد.
تورم نتیجه قطعی هر تغییری در حذف ارز ترجیحی، خواهد بود. اما هر ترکیبی از انتخابهای صدرالاشاره، میتواند تبعات متفاوتی بر کسری بودجه و نابرابری رقم بزند. به عنوان مثال، بدترین شیوه حذف ارز ترجیحی، حذف تدریجی آن همراه با اجرای سیاست حمایتی فراگیر به صورت دائم خواهد بود. چرا که این تصمیم، هم منجر به تشدید تورم خواهد شد، هم تشدید نابرابری و هم تشدید کسری بودجه.
به نظر می رسد اگر بنای دولت بر حذف ارز ترجیحی است، بهتر آن است که سیاست حمایتی جایگزین، به صورت هدفمند و با شناسایی کامل دهکهای فقیر صورت پذیرد. ضمن آنکه بر اساس بند "و" تبصره 17 قانون بودجه 1400، کلیه سیاست های حمایتی صورت گرفته لازم است به صورت شفاف در سامانه رفاه ایرانیان وزارت رفاه درج و تجمیع گردد. بر این اساس به نظر میرسد تجمیع سیاستهای حمایتی در قالب یک بنکارت الکترونیکی خرید کالا، مصارف ریالی دولت برای اجرای سیاست حمایتی را شفافتر خواهد نمود.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که اعمال یا حذف هر نوع سیاست، مستلزم پاسخ قانع کننده به 4 پرسش اساسی است:
الف) دقیقاً مشکل چیست؟
ب) مکانیزم دقیق رفع مشکل با سیاست پیشنهادی چیست؟
ج) تبعات اجرای سیاست پیشنهادی چیست؟
د) آیا سیاست جایگزین با تبعات کمتر وجود نداشت؟
پایان پیام//