گروه بین الملل بازارنیوز: سید مهدی میرحسینی؛ مسئله تامین مالی تروریسم، از چالشهای بزرگ مالی-امنیتی در سیاست امروز جهان محسوب می شود. مسئلهای که تداوم آن، دولت ها را با مشکلات عدیده ای روبرو خواهد کرد. تلاش جامعه بینالمللی جهت جلوگیری و مجازات تامین مالی تروریسم، بخشی از تلاشهای جامعتری است که به منظور مبارزه با تمامی جنبههای تروریسم صورت میگیرد. این اقدامات و تلاشها در سطوح مختلف جهانی و منطقه ای انجام گرفته است. در سطح جهانی، سازمان ملل متحدد از سال 1970 در مورد این موضوع فعالیت داشته است.
شورای امنیت هم از سال 1985 درگیر موضوع تروریسم بوده است و در سال 2001 یعنی پس از حملات تروریستی 11سپتامبر، مبارزه با تامین مالی تروریسم وجه بارز این اقدامات شد و با تصویب قطعنامه 1373، کمیته مقابله با تروریسم ایجاد گردید که عهده دار نظارت بر گزارش کشورهای عضو در خصوص شرایط و الزام های مقرر در قطعنامه شماره 1373 است. پس از حادثه 11 سپتامبر 2001 آمریکا، جامعه جهانی در کنار الگوهای سیاسی، نظامی و حقوقی مقابله با تروریسم، کنترل منابع مالی تروریسم را نیز به عنوان یک راهبرد ترکیبی همواره مدنظر داشته است.
در این سلسله یادداشتها، قصد داریم به بررسی تجربه های جهانی در حوزه تامین مالی تروریسم بپردازیم. در هر کدام از این مجموعه یادداشتها، با تمرکز بر یک گروه تروریستی در جهان،
آنچه که باید از القاعده بدانیم؟
شبکه القاعده، یک تشکیلات چند ملیتی است که هویت خود را از اعضایش که متشکل از گروه های اسلامی کشورهای مختلف اند، می گیرد. شکل گیری القاعده از سودان آغاز شد. بعد از خروج شوروی سابق از افغانستان در سال 1989، اسامه بن لادن گروهی به نام ارتش اسلام که بعدها القاعده نام گرفت، تشکیل داد. اسامه بن لادن و هم پیمانانش، القاعده را از مجاهدان موسوم به "عرب های افغان" در قالب سازمانی بزرگ تر و پیچیده تر به نام "جبهه جهانی علیه یهودیان و صلیبی ها" سازماندهی کردند. طی سال 1990 تا 1996 القاعده به یک سازمان رسمی با رهبری مرکزی محدود شد. این سازمان، هسته های جهانی کوچکی ایجاد و با هسته های جهادی دیگر ارتباط برقرار کرد. هدف گذاری القاعده از دشمنان نزدیک (رژیم های ضد اسلام خاورمیانه و جنگ در بوسنی) به دشمنان دور (آمریکا) تغییر و در عربستان و بعد سومالی پایگاه تاسیس کرد. القاعده با حمایت همه جانبه طالبان که به مدت 5سال( از سپتامبر 1996 تا دسامبر 2001) به طول انجامید، در توسعه تشکیلاتی خود و نیز سازماندهی "جهاد بین المللی" موفق شد و توانست پایگاه های متعددی در سرتاسر افغانستان دایر کند. این پایگاه ها شامل 48 مرکز آموزشی و 30هزار داوطلب بود که 18هزار نفر از آن ها عضو رسمی القاعده بودند.
کادر رهبری القاعده، حلقه های پراکنده ی این گروه در جهان را بر اساس عامل جغرافیا، به 6 حوزه تقسیم کرده است. این حوزه ها برای انجام عملیات ها و تامین مالی، به طور مستقل و در چارچوب سیاست های کلی کادر رهبری عمل می کنند و این 6 حوزه عبارتند از: شبه قاره هند، آسیای مرکزی، جنوب شرق آسیا، آفریقا، حوزه اروپا و آمریکا و حوزه خاورمیانه.
عملیات های القاعده یا منتسب به این سازمان، از نیمه دوم دهه 1990 تا 11سپتامبر 2001 در 24 کشور صورت گرفت. پس از 11سپتامبر، القاعده اصلی ترین دشمن هژمون آمریکا محسوب می شود.
یکی از نکات بسیار کلیدی در عملکرد سازمانی القاعده، به کارگیری فضای مجازی به عنوان یکی از مهم ترین ابزار القاعده برای استخدام، سازمان دهی، شناسایی، تامین مالی، ارتباطات و... سرلوحه کارشان بوده است که ضمن حمایت بیشتر از سازمان القاعده، آن ها را از ردگیری های دولتی و بین المللی مصون می کند.
شیوه های تامین منابع مالی در القاعده
به زعم یکی از مقامات نظامی آمریکا، جنگ با تروریسم اکنون جنگ حسابداران، حسابرسان، سلاح به دستان و مشاوران حقوقی است که مبین پیچیدگی شیوه های تامین منابع مالی این گروه ها است. عموما استدلال می شود که منابع مالی القاعده از سه منبع عمده یعنی ثروت شخصی بن لادن، هبه ها و فعالیت های مجرمانه تامین می شود. اما بررسی های دقیق تر نشان می دهد که شبکه های مالی القاعده از حیث مالی، یک شبکه چند لایه و بسیار متنوع است. چنانکه زمانی که آمریکا تلاش کرد برخی از دارایی های این گروه را توقیف کند، بن لادن طی پیامی اعلام کرد که این گروه، آلترناتیوهای متعددی برای تامین مالی خود دارد. او تاکید کرد که القاعده توسط جوانان تحصیل کرده فراوانی در جهان اداره می شود که قادرند این راه ها را بیابند. در ادامه تلاش می شود تا با درنظر گرفتن این پیچیدگی ها، منابع مالی اصلی القاعده احصاء و بررسی شوند:
یکی از اصلی ترین منابع درآمدی سازمان القاعده، موسسات خیریه است. پس از یازده سپتامبر 2001 ارتباط میان سازمان های خیریه اسلامی و القاعده هم در غرب و هم در منطقه خاورمیانه مورد توجه جدی قرار گرفت. برخی از بررسی ها نشان می دادند که القاعده حداقل در یک پنجم از خیریه های اسلامی مستقر در انگلستان، ولز و هلند نفوذ کرده بودند.
اگر تعداد خیریه های اسلامی این دو حوزه را حدود 10 هزار خیریه در نظر بگیریم، برآوردها نشان می دهند که القاعده با 2000 خیریه مستقر در این دو بخش، ارتباطاتی داشته است. با این حال، برخلاف دیدگاه رهبر این گروه، در مقایسه با سایر منابع درآمدی القاعده، نقش خیریه ها در تامین مالی این گروه را نباید بیش از اندازه در نظر گرفت. به طور مثال حدود 10 درصد از منابعی که سالانه به خیریه ها در آمریکا پرداخت می شود، نصیب القاعده می شود؛ یعنی از حدود 6 تا 9 میلیون دلار، چیزی در حدود 600 تا 900 هزار دلار که رقم قابل توجهی در میان سایر درآمدهای مالی القاعده نیست. با این حال مسئله اصلی اینجا این است که ردیابی پول هایی که از مدارس مذهبی، اشخاص حامی در مساجد و موسسات خیریه جمع آوری می شود، از آنجا که هیچ جایی ثبت و ضبط نمی شود و گاه در هیچ شبکه بانکی ورود نمی کند، بسیار دشوار است. گرچه در این میان ارتباط برخی از سازمان های خیریه مانند بنیاد امداد جهانی و یا سازمان الوفاق با القاعده تا حد زیادی مشخص شده است اما واقعیت این است که این منابع مالی به سرعت در حال گسترش و انتقال هستند بدون آنکه ردپایی از آن در هیچ شبکه رسمی مالی ملی یا بین المللی ثبت شود.
منابع
http://www.globalpolicy.org/security/issues/diamond/2003/Liberia-GW.pdf