بورس امروز در حالی کار خود را آغاز کرد که روز گذشته شاخص کل بورس توانست با افزایش ۱.۲۹ درصدی، بیشترین افزایش خود را طی دو ماه اخیر ثبت کند. شاخص هموزن نیز که به واسطه معاملات خوب گروه خودرویی شرایط بهتری را دنبال میکرد، بیش از ۱.۶ درصد افزایش یافت. امروز، اما کمی شرایط متفاوت دنبال میشود و از همان ابتدای بازار شاهد افزایش قدرت عرضهها نسبت به روز گذشته بودیم به طوری که پس از رشد اولیه شاخصها، نماگر اصلی تالار شیشهای عقبگرد و به محدودههای منفی وارد شد. ضمن اینکه بار دیگر پس از یک روز توقف، خروج پول از بازار آغاز شده است.
در این میان میتوان گفت که تنها گروه خودرویی و کمی نیز بانکیها روند مساعدی را دنبال میکنند که بخش اصلی آن به خوشبینی ایجاد شده حول مذاکرات هستهای برمیگردد. خودروییها که علاوه بر برجام، خبر واگذاری بلوک سهام دولتی را نیز پشت خود دارند، تقاضای بیشتری را به خود جلب کردهاند و ارزش معاملات آنها حتی در ابتدای معاملات به اندازه کل صنایع دیگر بود. شاید کمتر کسی پیشبینی میکرد که در شرایط کنونی و اخبار مثبت، بازار امروز پس از گذران یک روز کاملا سبز، دوباره وارد مدار نزولی شود.
خودروییها در اولویت خرید
همانطور که صحبت شد به نظر میرسد که این روزها سهام گروه خودرویی در اولویت خرید سهامداران هستند و جدال سختی نیز در معاملات امروز خود دارند. اما سوال اصلی این است که آیا واقعا خودروییها ارزش خرید دارند؟
صحبتها و نظرات درباره ارزندگی خودروییها بسیار متفاوت است و شاید نتوان به طور دقیقی به آن پاسخ داد، اما در این میان نکات مختلفی نهفته است که باید قبل از هرچیزی به آنها توجه کرد. آینده این صنعت از سمتی به مذاکرات هستهای و احیای برجام گره خورده و بدیهی است که با افزایش روابط بینالمللی و همکاریهای تجاری با شرکتهای خارجی، خودروسازان کشور منتفع خواهند شد و میتوانند با بهبود تولید، کاهش هزینههای تحریم و... به افزایش بهرهوری خود کمک کنند. همانند اتفاقی که در سال ۹۵ برای این شرکتها رخ داد.
از سمت دیگر، اما تمام مشکلات صنعت خودروسازی کشور به برجام و همکاری با شرکتهای خارجی مربوط نیست بلکه بخش اعظمی از آن به علت سیاستگذاریهای غلط و دخالتهای بیش از حد در این شرکتهاست. واگذاری بلوک سهام دولتی خودروسازها از این جهت اهمیت دارد که میتواند به خصوصیسازی این شرکتها منجر شود تا شاید شاهد پایان دخالتهای دولت در بحث تولید، عرضه و قیمتگذاری محصولات این شرکتها باشیم. اما سوال اصلی این است که آیا پس از واگذاری، دولت دیگر دخالتی در این صنعت نخواهد داشت؟ اجازه میدهد که خودروسازها با توجه به هزینههای تولید محصولات خود را قیمتگذاری کنند؟ تولید شرکتها به قدری خواهد رسید که دیگر نیازی به قرعهکشی برای فروش نباشد؟ اینها مسائلی است که برای خودروسازی کشور شاید حتی اهمیت بیشتری نسبت به برجام داشته باشند.
چرا صعودهای بورس ناپایدار است؟
مدتهاست که بازار سرمایه شرایط سختی را دنبال میکند و هر برگشتی به سمت بالا نیز دوام چندانی ندارد و پس از مدت کوتاهی دوباره به روند نزولی ختم میشود. سقوط ارزش معاملات به محدودههای بسیار پایین، روزهای انگشتشمار ورود پول کدهای حقیقی از ابتدای سال و... همه نشان از دورانی میدهد که همچنان پس از گذشته دو سال نتوانسته است طراوت گذشته خود را بیابد.
این روزها شرایط بسیار مساعدی برای بازگشت بورس تهران به مدار صعودی وجود دارد که طی دو سال گذشته کمتر وجود داشته است. احتمال بالای دستیابی به توافق هستهای، کاهش نگرانی از ریزش بازارهای جهانی، گزارشهای فصلی و ماهانه مناسب شرکتها، کاهش نرخ سود بینبانکی و... همگی از دلایلی هستند که میتوانند محرک مناسبی برای رشد بازار باشند، اما انگار همچنان قطعه گمشدهای در این میان وجود دارد.
شاید جمله کلیشهای «از بین رفتن اعتماد سهامداران» صحبتی تکراری باشد، اما اتفاقاتی که در این زمینه رخ میدهد همگی بُعد جدیدی را نمایان میکنند. اگر کمی به عقب برگردیم، طی یک ماه گذشته اتفاقاتی افتاد که همچنان اجازه اعتماد کامل به سیاستگذاران از سمت سهامداران بورسی را نمیدهد. برای نمونه بارز این موضوع میتوان به بحث صنعت روغن خوراکی و اجبار آنها به کاهش قیمت محصولاتشان اشاره کرد. حذف ارز ۴۲۰۰ تومانی از آن جهت برای بورس اهمیت داشت که میتوانست به برچیده شدن قیمتگذاری دستوری منجر شود، اما با این تفاسیر اکنون نگرانی از احتمال تکرار چنین اتفاقی برای صنایع دیگر نیز افزایش یافته است. از سمت دیگر افزایش چراغ خاموش نرخ بهره بانکی و تخطی از نرخهای مصوب را در بسیاری از بانکهای خصوصی و دولتی کشور داریم که به نظر ضربه محکمی به اعتماد زخمخورده بورس تهران زده است؛ بنابراین شاید بتوان گفت که احتمالا احیای برجام با وجود تدوام این مشکلات صرفا جشنی کوتاهمدت برای بورس تهران خواهد بود.
/فردای اقتصاد