این روزها نه تحلیلگران تکنیکال قادر به تحلیل وضعیت بورس هستند و نه فاندامنتالیستها میتوانند پاسخ مناسبی به نوساناتی بدهند که یک روز شاخص را فراتر از اعداد قابل تحلیل به اوج میبرد و روز دیگر به مرزهایی نگران کننده برای سهامداران خرد سوق میدهد. همان روزهایی که شاخص تا ۷۰۰ هزار واحد پیش رفته بود، بسیاری از تحلیلگران تکنیکال و فاندامنتال در بازار سرمایه بر این باور بودند که از اینجا به بعد، شاخص جای تحلیل ندارد و به صورت هیجانی بالا میرود.
دقیقاً هم همین اتفاق افتاد. شاخص بورس با سرعت فزاینده، بدون دلیل و صرفاً به دلیل هیجان سهامداران تازهوارد و البته صحنهگردانی بینظیر عدهای در بورس، به شدت بالا میرفت و برخی اظهارنظرهای مسئولان نیز آتش آن را تندتر میکرد؛ تا جایی که شاخص به مرز دو میلیون و ۱۰۰ هزار واحدی هم رسید و پس از گذشت مدتی، شروع به افت کرد و متأسفانه حمایت همان افرادی که مردم را تشویق به خرید میکردند، از روی بورس برداشته شد.
به خصوص اینکه، تشویق دولت به خرید برخی عرضههای اولیه و صندوقهای پالایشی به دلیل خلف وعدهها و اتفاقاتی که در حاشیه فروش این سهام به دلیل ناهماهنگیهای میان وزارتخانهها و سازمان بورس رخ داد، کار را سختتر کرد و بهانهای شد تا بازار از نقطه اوج خود یعنی شاخص دو میلیون و ۱۰۰ هزار واحدی به میانه کانال یک میلیون واحد عقب نشینی کند؛ این روند افت اگرچه حدود ۴ ماه طول کشید اما شاخص بار دیگر به روند صعودی بازگشت و امید سهامداران به جبران زیانهایشان را زنده کرد. اما طی چند هفته اخیر دماسنج اصلی بازار سهام بار دیگر مسیر نزولی در پیش گرفته و به نحوی که هم اکنون برآوردها حکایت از آن دارد که صندوق پالایش یکم که با قیمت ۱۰ هزار تومان عرضه شد، هم اکنون و بعد از گذشت دو ماه ریزش مداوم، در محدوده ۵ هزار تومان قرار گرفته و عملاً زیان ۵۰ درصدی به سهامداران خود تحمیل کرده؛ ضمن اینکه در این بین صندوق دارا یکم که مربوط به سهام بانکها و بیمههای دولتی است نیز، در محدوده ۱۰ هزار تومان قرار گرفته است.
برخی اخبار منتشر شده همچنین حکایت از آن دارد که صندوق پالایش یکم، روند نزولی و زیاندهی جدی را آغاز کرده و ارزش این سهم همچنان با تداوم افت مواجه شده است. همین امر در کنار برخی ناکارآمدیهای بازار سرمایه منجر به طرح موضوع تحقیق و تفحص از بورس شده که البته دو روی سکه است؛ به نحوی که ممکن است ورود دستگاههای نظارتی به بورس منجر به فرار سرمایه و برخی مسائل در بازار شود؛ اما به هر حال اتفاقات بازار سرمایه نیازمند نظارت بدون ایجاد تنش در این بازار است.
اما نکته دیگری که این روزها به شدت سهامداران و بازار سرمایه را نگران کرده، موضوع اظهارنظرهای رئیس جمهور مبنی بر کاهش قیمت دلار تا سطح ۱۵ تا ۱۶ هزار تومان است. حسن روحانی چهارشنبه هفته گذشته در جلسه هیأت دولت با اشاره به اینکه آزادسازی داراییهای بلوکهشده ایران میتواند منجر به کاهش نرخ ارز به سطح ۱۵ تا ۱۶ هزار تومانی شود، بسیاری را نگران اعمال سیاستهای دستوری آن هم در ماههای پایانی دولت وی کرد؛ به نحوی که نه تنها بازار سرمایه به این اظهارنظر بدون پشتوانه واکنش نشان داد، بلکه تجار و بازرگانان نیز مجدد نگران اعمال قیمتگذاری دستوری در بازار ارز و فشرده شدن فنر قیمتی شدند.
در این میان البته نایب رئیس مجلس شورای اسلامی نیز با ارسال گزارشی مفصل به رئیس قوه قضائیه برخی ناکارآمدیهای صورت گرفته از سوی دولت در بورس را گوشزد کرده است. وی عنوان کرده که در آخرین جلسه با رئیس قوه قضائیه، گزارش تخلفات در بازار سرمایه را ارائه کرده و آیتالله رئیسی، خواستار تهیه گزارشی مستند از زیانهای وارد شده به مردم شدند. قاضی زاده هاشمی در این نامه که روز گذشته منتشر شده است، به دعوت و فراخوان عمومی دولت از جمله رئیس جمهور و وزرای نفت، اقتصاد و شرکتهای دولتی برای حضور مردم در بورس اشاره کرده و این فراخوانها را عامل حبابی شدن بورس و افزایش غیرواقعی سهام دانسته است.
قاضی زاده هاشمی اعلام کرده که پس از شروع ریزش بزرگ بازار، باز هم برخی مقامات دولتی با طراحی ادعاهای حمایت عاجل و مستمر از بازار سرمایه، امید به بازگشت بازار به روزهای متعادل را نوید دادند و با عرضههای سنگین سهام، سقوط هر چه بیشتر و تشدید سلب اعتماد و سرخوردگی سهامداران را رقم زدهاند. البته نایب رئیس مجلس مستنداتی را هم در این رابطه به رئیس قوه قضائیه ارائه کرده است.
محمدهادی بحرالعلوم، تحلیلگر مسائل بورسی در گفتگو با خبرنگار مهر با بیان اینکه تبیین دلایل یک رخداد، اصولاً نیازمند نگاهی عمیق و همه جانبه است، گفت: بسیاری از تحلیلگران عمدتاً عادت به سادهسازی دلایل دارند؛ در حالی که هرگاه مسألهای به درستی تحلیل نشود؛ طبعاً پاسخهای گمراهکننده و راهحل هایی ناقص به دنبال خواهد داشت؛ به نحوی که ابتدا باید کلمات را حتیالمقدور در معنای دقیق، مورد استفاده قرار داد.
وی افزود: اتفاقاتی که طی مردادماه سال جاری تاکنون در بورس ایران به وقوع پیوسته، یقیناً از نوع ریزش بوده؛ فلذا استفاده از مفاهیم اصلاح یا نوسان که بعضاً برخی کارشناسان یا مسئولان به کار بردند و آن را جزو ذات بازار دانستند، انگاره درستی نیست؛ ضمن اینکه مفهوم دیگر، خود مفهوم «بازار» است؛ به این معنا که برای بازار تعاریف فراوانی در متون اقتصادی به چشم میخورد که اصولاً کلیدواژگانی همچون مکانیسم قیمتگذاری، تعادل، رقابت و جریان آزاد اطلاعات از عناصر اصلی کارکردی چنین تعاریفی است؛ پس باید دید تا چه میزان این مفاهیم در بازار سرمایه ایران به طور عام و در ریزش اخیر به طور خاص، واجد معنا بودهاند.
بحرالعلوم با بیان اینکه این تعاریف و کلیدواژگان به قدر کافی میتواند توصیفگر کنشها در عرصه اقتصادی از جمله بورس باشد و البته نکتهای حتی مهمتر از جنبه تعاریف و کلیدواژههای مذکور، ماهیت بازار است؛ به این معنا که از آنجا که بازار، موقعیتی است که محل تضارب افکار، احساسات، تصمیمات خیل قابل توجهی از انسانها است، میبایست آنرا یک موجودیت زنده و به نوعی واجد روح دانست که از مجموع هوش کنشگران درون آن تشکیل شده؛ فلذا از تک تک آنها به تنهایی هوشمندتر است.
وی ادامه داد: ویژگی هوشمند بودن بازار وقتی برجستهتر رخ مینماید که بدانیم برخی عناصر فعال در آن، بازیگرانی معمولی و برخی دیگر در جایگاه بازیگردان هوشمندتر و تواناتر، امکان جهتدهی به توده را دارند؛ بر این اساس اگرچه کارکرد مورد انتظار بازار سرمایه، تجمیع سرمایهها عمدتاً در افقی بلندمدت به منظور سرمایهگذاری پایدار و توسعه اقتصادی است؛ لکن به دلایلی که البته تاحدی قابل مدیریت نیز هست، در بسیاری کشورها به مکانیزمی نه چندان مؤثر و دور از انتظار تبدیل شده است.