گروه اقتصاد کلان بازارنیوز- بهزاد قبادی؛ رضا غلامی، مدیر مسئول پایگاه خبری بازارنیوز در یادداشتی نوشت: امروز مهمترین و موثرترین حربه دشمن علیه مردم ایران، تحریم اقتصادی است. براساس ادبیات نظری، تحریم اقتصادی از چند جهت مهم و موثر است. اول این که، تحریم میتواند توان نظامی و دفاعی کشور مورد تحریم را محدود کند که در آن شرایط، کشور تحت تحریم آسیب پذیرتر خواهد شد. دوم، به دلیل اثرگذاری مستقیم جریان مالی و اقتصادی بر اشتغال، تجارت و معیشت مردم کشور تحت تحریم (متن جامعه)، بخصوص در کشورهایی که نسبت تجارت به تولید در آنها بالا است، تحریم اقتصادی بطور مستقیم فشار را بر مردم وارد خواهد کرد. نکته این است که با توجه به نقش بالای مبادلات مالی و تجاری بین المللی در رشد اقتصادی و رفاه کشورها، همین نقطه مورد توجه تحریم کنندگان قرار میگیرد و تلاش دارند با ایجاد محدودیت در جریان تجاری و مالی کشورها، از طریق جریان کالایی و ارزی به کشور مورد تحریم صدمه بزنند.
دشمنان ما نیز با اهدافی که در بالا گفته شد، اقدام به تحریم ایران کردند. تحریم طی دهه ۹۰ جریان مالی و ارزی و تجاری کشور را به شدت محدود کرد و در سایه تدابیر ناکافی دولت ها، آثار منفی تحریم به صورت رشد اقتصادی تقریبا صفر در یک دهه، تورم بالا و فقیرتر شدن جامعه در این دوره نمود یافت.
نکته قابل توجه این است که اگرچه دشمن به دلیل خباثت خود به دنبال فشار بر مردم ایران است و باید در جهت مقابله با آن نیز تدبیر کرد، ولی این موضوع نافی آن نیست که در شرایط تحریم، تدابیر کافی و متقن برای کاهش آثار آن اتخاذ نکنیم. متأسفانه کم کاری دولتها و هماهنگی ناچیز و درک نادرست از موقعیت کشور و حتی شرایط تحریم و بعضا نفوذ افراد ذی نفع، تبعات منفی تحریم به مردم و متن جامعه منتقل گردیده است در حالی که لازم است متناسب با شرایط تحریم، تدابیر لازم را اتخاذ کرد. این برنامه ریزی در جریان عملیات نظامی اخیر که با هدف تنبیه رژیم صهیونیستی انجام شد و موجب موفقیت بالای آن گردید، به خوبی مشهود است. شاید بتوان از تجربیات این عملیات نظامی برای مدیریت تحریمها استفاده کرد. در ادامه، مهمترین درسهایی که از این عملیات برای اداره اقتصاد کشور گرفت میشود، اشاره میشوند.
درسهای اقتصادی عملیات وعده صادق
۱)نکته قابل تامل در جریان این عملیات نظامی این بود که در ساعت صفر روز ۲۶ فروردین سال ۱۴۰۳، صدها فروند پهپاد و موشک ایرانی هزاران کیلومتر مسیر را با اعلام قبلی طی کرده و در سرزمینهای اشغالی فرود آمدند تا به دشمن خبیث بفهمانند که نباید پای خود را از گلیمش درازتر کند. اولین و مهمترین نکته در این عملیات «باور داشتن وجود شرایط خاص و جنگی» است. همانطور که در جریان این عملیات نظامی، همگی باور داشتند که شرایط جنگی است و همه باید وظیفه خود را بخوبی انجام دهند، باید در جریان جنگ اقتصادی نیز به این باور برسیم که جنگی وجود دارد و باید همه توان خود را بسیج کنیم.
برداشت بنده از شرایط کشور و سیاستهای اقتصادی که دولتها طی دهه گذشته پیش گرفته اند این است که حتی در درون دولت هم این باور که در یک جنگ تمام عیار اقتصادی قرار داریم، وجود ندارد. به همین دلیل هم، سازوکار و مقدمات لازم برای اداره اقتصاد در این شرایط مثل اتاق فرماندهی مشخص، تدابیر یکپارچه، کاهش اتلاف منابع، هم جهت کردن توانهای دستگاههای اجرایی و مانند آن بطور کامل فراهم نشده است.
۲)نکته دومی که در جریان عملیات نظامی تنبیهی روز ۲۶ فروردین بسیار مشهود بود، آمادگی، هماهنگی، شجاعت و اطمینان در اثربخشی عملیات بود. اگرچه موفقیت قطعی یک عملیات در گرو برنامه ریزی دقیق، تمهید مقدمات و هماهنگیهای لازم داخلی و خارجی، انتخاب ابزارها و اسباب مناسب و کارآ است، ولی اینها هم برای موفق بودن در یک عملیات لازم هستند، ولی کافی نیستند. یک عملیات وقتی به موفقیت کامل میرسد که تبعات احتمالی آن نیز به دقت بررسی شده و تدابیر لازم برای دفع تبعات احتمالی اندیشیده شده باشد. به بیان دقیق تر، باید علاوه بر برنامه ریزی دقیق برای حمله، به دقت سناریوهای مختلف واکنش احتمالی دشمن را نیز بررسی کرد. متأسفانه با وجود مشکلات اقتصادی مردم، نه تنها هماهنگی در اجرای سیاست و تمهید مقدمات آنها انجام نمیشود بلکه بعضاً مشاهده میشود که سیاستی بدون حداقل مطالعات لازم در دستور کار قرار میگیرد و حتی تبعات احتمالی آن اندیشیده نشده راهکارهای لازم برای کنترل تبعات منفی آن اندیشیده نمیشود. اجرای سیاستهای مختلف ارزی بدون بررسی دقیق تبعات آنها بر سفره مردم، در واقع از بین بردن آثار مثبت سیاست است.
۳)نکته سوم، هماهنگی همه ارکان حکومتی از نیروهای مسلح، قوای سه گانه تا صدا و سیما در جریان عملیات نظامی اخیر از نقاط مثبت و برجسته عملیات بود. ولی متأسفانه چنین هماهنگی در جریان اجرای سیاستهای اقتصادی (حتی در درون دولت) مشاهده نمیشود. بارها مشاهده شده است که سیاستهای دستگاهها متفاوت بوده و تشتت آراء از درون دولت به جراید نشت میکند. این عدم هماهنگی در جریان اداره اقتصاد کشور تحت تحریم، در حالی است که دامنه سیاستهای اقتصادی بسیار وسیعتر و عمیقتر از یک عملیات نظامی است.
لذا درسهایی که از این اقدام نظامی تنبیهی برای اداره اقتصاد در شرایط جنگی میتوان گرفت، به شرح زیر است؛
(۱) باور کنیم در میانه یک جنگ اقتصادی قرار داریم و لازم است سازوکارها و ساختارهای لازم برای مدیریت اقتصاد در شرایط جنگ را فراهم کنیم و با هوشیاری برای هر اقدام (تحریم کننده یا اختلال کننده) دشمن برنامه دقیق داشته باشیم و تبعات آن را کنترل کنیم.
(۲) هماهنگی گسترده در قالب فرماندهی واحد برای اداره این شرایط و موقعیت ایجاد کنیم و تلاش کنیم اثرگذاری هر سیاست را «حداکثر» و تبعات منفی اجرای آن را «حداقل» کنیم.
(۳) شرایط قبل از اجرا و نتایج مورد انتظار پس از اجرا را به صورت قابل فهم برای عموم تبیین کنیم تا نتایج مشهود و ملموس، قابل قضاوت برای عموم باشد.
به قطع میتوان گفت که کشور بزرگ ایران با منابع غنی نیروی انسانی و طبیعی و موقعیت خاص استراتژیک، توان نمو و بالندگی در شرایط سختترین تحریمها را داشته و دارد. تنها لازم است سه اقدام فوق الذکر با دقت مورد توجه قرار گیرند.
پایان پیام//