bazarnews

کد خبر: ۱۵۴
تاریخ انتشار: ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۴:۵۶
دولت فعلی آمریکا و جانشین آن نیز به محکوم کردن ایران به "فعالیت های شرورانه" در منطقه، برای تامین منافعشان ادامه خواهند داد. بنابراین، شکاف میان لفاظی های آمریکا درباره ایران و واقعیت سیاسی، در سال های پیش رو نیز تنها افزایش خواهد یافت.
بازار نیوز- پایگاه آمریکایی کنسرسیوم نیوز با انتشار گزارشی به قلم "گرت پورتر" روزنامه نگار و منتقد آمریکایی، به عدم موفقیت سیاست قهری آمریکا در قبال ایران و علل پشت پرده دشمنی های واشنگتن با تهران پرداخته است.
 
"گرت پورتر" معتقد است اوباما درهای برقرار ارتباط دیپلماتیک با ایران را با دستیابی به توافق هسته ای باز کرده است اما فشارهای سیاسی در واشنگتن از عمیق شدن این ارتباط جلوگیری می کند.
 
پورتر، با بررسی تاریخی عدم موفقیت سیاست اجبار آمریکا در قبال ایران می نویسد: «برای مدت بیش از سه دهه، فرض اساسی در سیاست ایالات متحده در قبال ایران این بوده که آمریکا می تواند ایران را مجبور به پذیرش نظم منطقه ای تحت سلطه خود نماید؛ هر چند این اجبار بوسیله تغییر رژیم ایران و یا استفاده از دیپلماسی قهری برای مجبور کردن این کشور به تغییر سیاست های خود و تطبیق آن با منافع آمریکا باشد.

دولت ریگان امیدوار بود که حمله عراق به ایران به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر خواهد شد و تلاش کرد ایران را مجبور به تسلیم برنامه صلح آمیز هسته ای خود کند. دولت بیل کلینتون نه تنها تلاش کرد که ایران را از جهان سرمایه داری منزوی نماید بلکه همچنین از تلاش های اسرائیل برای جلوگیری از دستیابی ایران به یک توانایی موشکی متعارف برای ایجاد حداقل بازدارندگی در مقابل دشمنان، حمایت کرد.

پرزیدنت جرج بوش نیز برنامه داشت زمانی که نیروهای آمریکایی کنترل کامل عراق را به دست گرفتند از قدرت نظامی آمریکا برای سرنگونی جمهوری اسلامی استفاده کند و زمانی که دولت اولمرت در اسرائیل در سال 2006 نتوانست تنها متحد خارجی ایران، بشار اسد را  با استفاده از زور از قدرت در سوریه پایین بکشد، بسیار خشمگین بود.
 
اما این سیاست ها بر اساس تصورات اغراق آمیز نومحافظه کاران در مورد توانایی آن ها از استفاده از نیروی نظامی ایالات متحده برای تغییر رژیم ها در خاورمیانه شکل گرفته بود. دولت اوباما بدون چنین توهماتی به قدرت رسید.»
 
در ادامه این گزارش با اشاره به سیاست اوباما در قبال ایران، آمده است: «پرزیدنت اوباما نیز یک استراتژی دقیق برای استفاده از دیپلماسی قهری و وادار کردن ایران به پذیرش درخواست آمریکا در اتمام غنی سازی اورانیوم را دنبال می کرد.
 
پس از آنکه ایران پیشنهاد آمریکا برای تسلیم کردن دو سوم ذخایر اورانیوم کم غنی شده خود در قبال تامین سوخت هسته ای برای رآکتورهای تحقیقاتی را رد کرد، اوباما اعلام کرد که تعامل او با ایران به پایان رسیده و اکنون زمان فشار بر ایران است. اوباما به سرعت یک حمله مشترک سایبری آمریکایی-اسرائیلی به تاسیسات هسته ای نطنز ایران را که در سال 2009 صورت گرفت، تایید کرد. دولت اوباما در سال 2010 پا را فراتر گذاشت و آشکارانه عنوان کرد که ایالات متحده در صورت استفاده ایران از نیروی متعارف علیه آمریکا یا شرکا و متحدانش، از تسلیحات هسته ای علیه ایران استفاده خواهد کرد.

اوباما به صراحت از دیپلماسی قهری علیه ایران سخن به میان آورده و اعلام کرد که می خواهیم از طریق تحریم ها و سیاست های هسته ای، پیامی بسیار قوی بفرستیم که در صورت عدم تغییر رفتارهای ایران، جامعه بین الملل برای روبه رو کردن این کشور با پیامدهای آن، جدی است.»
 
این تحلیلگر آمریکایی در ادامه با اشاره به ناکارآمدی سیاست قهری اوباما در قبال ایران، می نویسد: «در سال 2011 دولت اوباما از سیستم جدید تحریم ها علیه ایران با هدف محدود کردن جمهوری اسلامی از توان دستیابی به درآمدهای حاصل از صادرات نفت، حمایت کرد. در بهار 2012 نیز تهدید دروغین حمله اسرائیل به ایران مطرح شد. اوباما در کمپین انتخاباتی خود در سال 2012 نیز هنوز به طور علنی عنوان می کرد که ایران باید غنی سازی اورانیوم را کنار بگذارد.
 
اما ایران با وجود تمامی فشارهای دیپلماتیک و اقتصادی، بر مواضع خود ایستادگی کرد؛ و حتی درعوض، ذخایر اورانیوم کم غنی شده خود را افزایش داده و شروع به غنی سازی اورانیوم تا 20 درصد نمود. در نهایت اوباما پذیرفت که مذاکرات با ایران را در سال 2013 آغاز کند در حالی که به روشنی می دانست نتیجه این مذاکرات، دستیابی ایران به برنامه صلح آمیزی هسته ای است که مشروع خوانده خواهد شد و رژیم تحریم ها علیه ایران نیز فرو خواهد پاشید. این اولین قدم مهم به دور از استفاده از دیپلماسی قهری علیه ایران توسط دولت آمریکا بود.»

نگارنده این گزارش، در ادامه اذعان می کند که با وجود دستیابی به توافق هسته ای و موفقیت دیپلماسی، سیاست های خصمانه آمریکا در قبال ایران ادامه خواهد یافت. پورتر با اشاره به علل پشت پرده دشمنی واشنگتن با تهران می نویسد: «یکی از مهمترین عوامل در ادامه رفتار خصمانه آمریکا در قبال ایران منافع سیاسی داخلی است که این سیاست برای مدت بیش از سه دهه به همراه داشته است. وزارت خزانه داری با نقشی که در مدیریت تحریم ها علیه ایران داشته، تاثیر به سزایی در سیاست خارجی به دست آورده و اقدامات دفتر تروریسم و اطلاعات مالی این وزارت، برای مدت طولانی منعکس کننده منافع لابی اسرائیلی بوده است.
 
وزارت دفاع، سازمان اطلاعات مرکزی و آژانس امنیت ملی نیز منافع بروکتراتیک زیادی در ادامه روابط کاری نزدیک خود با عربستان سعودی داشته اند. عربستان سعودی یک منبع گزارش نشده مهم حمایت بودجه ای، در مواردی مانند عملیات های مخفی سازمان سیا بوده است. برای پنتاگون نیز ارتش عربستان و دیگر شیخ نشین های سنی ضد ایرانی، به عنوان یک بازار بزرگ تجهیزات نظامی با تکنولوژی بالا هستند که سود ثابت و مطمئنی را برای پیمانکاران نظامی بزرگ تضمین کرده و مشاغل آینده وافری را برای ژنرال ها و دریاسالاران رقم می زند.

علاوه بر این، ادامه دسترسی نظامی ایالات متحده به پایگاه های خلیج [فارس] بستگی به حفظ رابطه امنیتی با عربستان سعودی دارد. نقش نظامی آمریکا در منطقه به طور عمده با وانمود کردن این که ایران و نه عربستان سعودی، تهدید کننده اصلی ثبات و امنیت منطقه است، توجیه می گردد.
 
در انتهای این گزارش آمده است: «تمامی این منافع این اطمینان را به وجود می آورد که دولت فعلی و جانشین آن نیز به محکوم کردن ایران به "فعالیت های شرورانه" در منطقه ادامه خواهند داد. بنابراین، شکاف میان لفاظی های آمریکا درباره ایران و واقعیت سیاسی، در سال های پیش رو نیز تنها افزایش خواهد یافت.»
جام نیوز


خبرهای مرتبط
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: