bazarnews

کد خبر: ۱۷۷۲۸
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۸:۲۱
رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران در روایتی نوشت: ماشینت را به کارواش می بٓری،،باید به چند کارگر کارواش انعام بدهی. پیک، بسته ای را به خانه ات می آورد. باید عیدی و انعام بدهی. دنبال ثبت اسناد اداری ات هستی، قبل ازهرپاسخ گویی از تو طلب عیدی می کنند.
بازار نیوز - محسن جلال پور در روایت اول که کارواشی شدن جامعه بود، نوشت: برای پی گیری امور روزانه ات به هرجاکه می روی،کارمند و کارگر، عیدی و انعام می خواهند. کارگر پمپ بنزین، راننده آژانس،آرایشگر،کارگر نظافت و ... همه و همه از تو طلب انعام و عیدی می کنند.

از سال ها قبل در کارواش ها رسم بر این بوده که به کارگران حقوق کافی ندهند و در عوض، کارگر اجازه دارد انعام طلب کند. قدیم ها، دادن انعام اختیاری بود. فردی که خدمات می خرید، وقتی می دید فروشنده خدمات، کارش را به خوبی انجام می دهد، سعی می کرد با پرداخت انعام او را خوشحال کند. اما این روزها حتی بابت کاری که به درستی انجام نشده، باید انعام داد و اگر پرداخت نکنی، رسما به چالش کشیده می شوی.

اکنون رویه کارواش ها در حال تکثیر در جامعه است و تقریبا همه فروشندگان خدمات در دولت و بخش خصوصی، پرداخت انعام را وظیفه می دانند.

کارواشی شدن جامعه یک عارضه است. انعام به هرشکلش، یک اختیار است و زمانی که حالت اجبار بگیرد،انعام نیست و برای خریدار خدمات، هزینه اجباری است.البته نمی توان گفت کارگر کارواش یا کارگر نظافت ساختمان به خاطر زیاده خواهی،انعام طلب می کنند. شرایط آنها هم مساعد نیست.

اما سؤال این است که چرا این پدیده به این سرعت در جامعه ما رو به گسترش است؟ پیش از این، انعام اجباری،در کسب وکارهای کوچک مثل کارواش رایج بوده اما اکنون در حال تعمیم به نهادهای دولتی و بنگاه های بزرگ است.باید این پرسش را مطرح کرد که چرا این پدیده رو به گسترش است و این که عوارض کارواشی شدن جامعه چیست؟  
 
روایت دوم: پول چای
مِلکت قرار است به عنوان وثیقه مورد استفاده قرار گیرد. کسی را فرستاده اند تا ملک را ارزیابی کند.ارزیاب ملک را نه می شناسی و نه لازم است بشناسی. کارش که تمام می شود، شماره موبایلت را می خواهد.می رود و ساعتی بعد زنگ می زند. انتظار دارد، چیزی بگذاری کف دستش. "حق حساب "می خواهد.  

سروکارت به سازمان مالیاتی می افتد.همه افرادی که با تو سروکار دارند، آدم های موجهی به نظر می رسند.اما پرونده مالیاتی ات در مسیر درست پیش نمی رود.گیر کار کجاست؟ یک نفر می گوید؛ "پول چای" نداده ای.

در شهرداری دنبال مجوزی برای ساخت و ساز هستی.تقریبا همه چیز قانونی است .مجوزت را نمی دهند. پی گیر می شوی. یک نفر می گوید وظیفه ات را درست انجام نداده ای.می پرسم وظیفه ام چیست؟ می گوید:باید "دمشان را ببینی". قاضی،مدیرکل،ممیز،حسابرس، فرمانده، کارشناس ... همه و همه آدم های موجهی به نظر می رسند اما کارت پیش آنها گیر است و حتی اگر می خواهی کار قانونی ات درمسیرخودش پیش برود، باید پول چای همه را بدهی.
 
جامعه ما در مسیر خوبی حرکت نمی کند. اخلاق و اخلاقیات پشت سیاست گذاری های نادرست و تغییر نظام تمایلات مردم و فشارهای سنگین زندگی گم شده است.  

دیگر گرفتن رشوه مذموم نیست.ندادن رشوه و پول چای، بد و ناهنجار است.این ناهنجاری و بلبشو در نهادهای تولید کننده خدمات دولتی و غیر دولتی،قبل از هرچیز نشانه ای بر سیاست گذاری های نادرست در قیمت گذاری و تعیین حقوق و دستمزد است.در ساختاری که بازار به درستی کار نکند و قیمت سرکوب شود، اخلاق کسب و کار می میرد.  

پس از آن، نشانه ای بر ریشه دواندن تفکر مسموم و خطرناک تیول داری در نظام اداری کشور است. فردی که در مسند مسئولیتی قرار می گیرد، پیش خود فکر می کند عمر حضورش در این مسئولیت کوتاه است و زود گذر.پس باید از فرصت به وجود آمده بهره کافی برد و بار خویش را بست.

سومین نشانه این عارضه،مرگ اخلاق و نظام اخلاقی در جامعه است. جامعه ما نسبت به بی اخلاقی در نظام اداری، نه تنها حساس نیست که متأسفانه مدام با این گزینه مواجه می شود که "گور بابای اخلاق،کارت را پیش ببر". در این میان اگر فردی به رعایت قانون و اخلاق توصیه کند،از چنین جامعه ای طرد میشود.  

گویی میان جامعه ای که اخلاق در آن رنگ باخته و نظام اداری ناکارآمدی که در حال فرو رفتن در چاه فساد است، نوعی توافق بد شکل گرفته و برداشت همه این شده که در نظام اداری فاسد، کارها بهتر پیش می رود.

 در این صورت، امکان اصلاح امور نیز دشوار می شود.
واقعا مشکل کجاست؟ چرا در ساختاری که این قدر بر اخلاق تأکید می شود،بی اخلاقی به این شکل تکثیر می شود؟
 
خبرهای مرتبط
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: