مسعود سپهر، استاد علوم سیاسی دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی برای "راهبرد" نوشت:اعلام نامزدی رییسی برای انتخابات ریاست جمهوری با اجماع اصولگرایان تقریبا قطعی شده است. در پشت پرده چه محاسباتی اتاق فکر دایره مرکزی قدرت را برای چنین تصمیمی برانگیخته است؟
بازار نیوز - سعی کنیم این مساله را از منظر هسته سخت فکری اصولگرایان درک کنیم. باور کنیم که ما دارای مبانی استدلالی و مفروضات یکسانی با آنان نیستیم . بازی برد-برد همان بازی مجموع صفر نیست! مطلقگرایی و نسبیگرایی دو بنیاد منطقی متعارضند.
خلاصه دیدگاه و عملکرد اصولگرایان در سخنان «نقل به مضمون» دبیر شورای نگهبان در انتخابات مجلس هفتم قابل فهم است که گفت با این ردصلاحیتها چند روز ناسزا میشنویم؛ اما چهار سال نفس راحت میکشیم! با همین استدلال هم بود که هاشمی رفسنجانی ردصلاحیت شد.
در این دوره و در یک رقابت منصفانه نه تنها پیروزی روحانی در انتخابات قطعی است؛ بلکه تکرار نتیجه انتخابات مجلس اخیر برای شورای شهر تهران و شهرهای بزرگ دور از دسترس نیست. از دست رفتن سفره پربرکت شهرداری تهران و کلانشهرها مصیبت کوچکی نیست.
با ردصلاحیت روحانی و هر نامزد در سایه او با یک تیر دو نشان زده میشود:
اول: رییسی بهراحتی کسوت ریاستجمهوری را بر تن میکند؛ بیآنکه چموشیهای احمدینژاد را داشته باشد.
دوم: با ردصلاحیت روحانی بیشتر مردم باز با صندوقهای رای قهر میکنند و رای سازمانیافته راست انتخابات شوراها را میبرد.
اما اگر گزینه ردصلاحیت روحانی را کنار بگزاریم؛ اگر مجموعه اصولگرایان با نامزد واحد و با تمام توان وارد عرصه شوند و با اختلاف فاحش از روحانی شکست بخورند، در واقع همه تخممرغهای خود را در یک سبد گذاشتهاند و شکستهاند.
در دوره قبلی مطابق ادعای اصولگرایان همه رقبای روحانی از جناح آنان بودند و روحانی نیز با سابقه عضویت در روحانیت مبارز به اصولگرایان نزدیکتر بود. اگر این برداشت صحیح باشد؛ پس میتوانند باور کنند که رییسی بهعنوان نماینده همه ✍️ اصولگرایان قادر به جذب رای همه رقیبان روحانی و بخشی از رای خود او به دلیل رویگردانی بخشی از هوادارانش بهویژه با هجمه تبلیغاتی و سیاهنمایی عملکرد او باشند. با این مفروضات کسب بیش از نیمی از آراء دور از دسترس رییسی نیست!
البته خود میدانند که این محاسبه غلط است و تنها برای توجیه هواداران ساده به کار میآید. نه آن رای روحانی ناشی از حضور همه هواداران بالقوه او که چهار سال پیش هنوز به صندوقهای رای بیاعتماد بودند، دانسته میشود و نه رای دیگر کاندیداها (غیر از جلیلی) در ذیل اصولگرایی قابلتعریف است.
به گمان من، اتاق فکر اصولگرایان که بر همه نظرسنجیها و فضای عمومی جامعه اشراف اطلاعاتی دارد؛ بهتر از هرکس واقف است که در یک رقابت شفاف و عادلانه رییسی در برابر روحانی هیچ شانسی ندارد!
بر این اساس، حضور رییسی و اجماع بر او تنها با یکی از سناریوهای زیر قابل پیشبینی است:
الف/ نامزدی رییسی و ردصلاحیت همه نامزدهای مطرح اعتدالی و اصلاحطلب و پیروزی در یک مسابقه یک نفره
ب/ رقابت رییسی با روحانی و رییسجمهور شدن او طی عملیات چندلایه مهندسی انتخابات مانند ادوار پیش و در فرآیندی که اکنون ابعاد آن به ذهن ما هم خطور نمیکند.
ج/ حضور رییسی و مطرح شدن بهعنوان یک فرد مهم و جدی و انصراف در زمان مقتضی به نفع چهرهای چون بذرپاش مثلا به بهانه جوانگرایی و خوابیدن هر دو در آب نمک برای ادوار بعدی و مناصب مهمتر
د/ شکست رییسی و بهاصطلاح خلق حماسهای دیگر. به همین سادگی!
شخصا امیدوارم سناریوی آخر محقق شود؛ اما باور کردنش دشوار است.
وکیل ملت
گزینه دو دنبال بی بند و باری
ببخشید ولی گزینه دیگری برای هواداران روحانی به ذهنم نمیرسه.