گروه اقتصاد کلان بازارنیوز : نقدینگی در طول زمان چطور خلق میشود؟ مثلاً زیاد پرسیده میشود که با وجود تلاش دولت با مدیریت بودجه متعادل و کاستن از کسری بودجه، چطور شده که نقدینگی کشور در این سالها این همه رشد کرده است؟ در این زمینه دو مکتب اصلی «پول درونزا» و «پول برونزا» عملاً اردوگاه اقتصاددانان را به دو دسته مختلف در مورد رابطه بین بانک مرکزی و بانکهای تجاری و منشأ خلق نقدینگی و اثر حقیقی نقدینگی تقسیم میکند و یکی از داغترین مباحث روز در حوزه اقتصاد پولی است.
برای تعریف پول درونزا باید از ضد آن یعنی «پول برونزا» شروع کنیم. پول برونزا (یا رابطه عمودی)، همان مفهومی است که اکثر ما از بسط نقدینگی توسط بانک مرکزی در ذهن داریم: در یک تصویر سادهسازیشده، بانک مرکزی به هر دلیلی (استقراض دولت به خاطر کسری بودجه، تغییرات ذخیره ارزی، سیاستهای پولی و...) تصمیم به تغییر پایه پولی میگیرد و با خلق پول «پرقدرت»4 و گذاشتن آن در اختیار بانکهای تجاری، به آنها اجازه میدهد تا در جریان فرآیند ضریب فزاینده، «هر ریال» پول پرقدرت را به «چند ریال» نقدینگی در سطح جامعه تبدیل کنند. در این مدل بانک مرکزی فعال مایشاء در حوزه تنظیم نقدینگی است و با کم و زیاد کردن پایه پولی میتواند حجم کلی نقدینگی را در جامعه تغییر دهد. این تصویر کلاسیک از مدیریت حجم پول است.
رویکرد «پول درونزا» در مقابل میگوید تصویر از خلق نقدینگی اشتباه و مشاهده آماری به اصلاح «بعد از وقوع»5 است. در رویکرد پول درونزا، بانکهای تجاری اول اعتبار جدیدی را خلق میکنند و چون این اعتبار جدید بالاخره یک جایی در حساب جاری یا پسانداز مشتری دیگری مینشیند، نهایتاً سپرده لازم را برای نظام بانکی خلق میکند. مثلاً وقتی بانکی به شخص الف وام خودرو میدهد، این وام به حساب جاری شرکت فروشنده - که باید در یک بانک باشد - منتقل میشود و چون نظارت بانک مرکزی در لحظه6 نیست و به صورت دورهای است، زمان کافی برای خلق سپرده وجود دارد. پس در نگاه درونزا وام خودش سپرده لازم را خلق میکند و رابطه زمانی /علی بهجای «سپرده-وام» از توالی «وام - خلق سپرده» پیروی میکند. البته جالب است که کسی که تحلیل آماری بین سپرده و اعتبارات انجام میدهد البته خیلی راحت قادر به دیدن مسیر توالی سپرده /وام نیست، چون آخر ماه نهایتاً نسبت مشخصی بین سپرده و وام در نظام بانکی رعایت شده است.
بانک مرکزی در این نگاه خیلی بیشتر از نگاه عمودی منفعل است و سطح کل نقدینگی جامعه تقریباً خارج از کنترل بانک مرکزی و بر اساس «تقاضای اعتبار» (یا جذب سپرده) در جامعه توسط بانکهای تجاری خلق میشود. در نوشته دیگری با خانم محبوبه داودی (دانشگاه شریف) نشان دادیم که چطور این مکانیسم البته در قالب یک بازی پونزی مخرب باعث رشد شدید نقدینگی کشور در سالهای اخیر شده است.7 نقدینگی در این مدل توسط بانکهای تجاری خلق و هدم (نابود) میشود. وقتی کسی وام بانکی خود را بازپرداخت میکند در واقع بخشی از نقدینگی موجود در جامعه را از گردش خارج کرده و به بانک اجازه میدهد که حجم نقدینگی را کاهش دهد. البته در عمل این اتفاق نمیافتد، چون بانک فوراً این ظرفیت آزاد خود برای خلق اعتبارات را صرف اعطای وامهای جدید کرده و در نتیجه همیشه حجم زیادی از اعتبارات در اقتصاد فعال هستند.
بانکها در خلق اعتبار البته به عواملی مثل جذابیت وام، ریسک نکول وامگیرنده، دوره بازپرداخت، میزان نقدشوندگی وثیقه و الخ توجه میکنند. علاوه بر آن بانکها از طرف بانک مرکزی و نهادهای ناظر هم محدود به مقررات کفایت سرمایه (مثل بازل) و مدیریت ریسک هستند که در یک سقفی ظرفیت وامدهی آنان را محدود میکند. در نتیجه حجم اعتبارات خلقشده توسط بانکهای تجاری هرچند زیاد است ولی بینهایت نیست.8
چارچوب پول درونزا پیامدهای سیاستی بسیار مهمی دارد: اولاً به ما میگوید که اگر اعتبارات کافی برای برخی بخشهای اقتصاد خلق نشده است، ریشه آن را باید در «عدم جذابیت» این بخشها برای نظام بانکی دید. ثانیاً میگوید که گسترش اعتبارات به بخش تولید نیازمند «هدایت» مستقیم نقدینگی یا حتی لزوماً فراخوان نقدینگی از بخشهای فعلی نیست چون اگر تقاضای جدید جذابی از سمت بخش تولید وجود داشته باشد بانکها در چارچوب مقررات ریسک و کفایت سرمایه خود، پیشنیازهای لازم برای تامین این اعتبارات - در عین حفظ اعتبارات قبلی - را فراهم خواهند کرد.