به گزارش خبرنگار بازار نیوز، استفاده بیش از حد از شبکههای اجتماعی و اینترنت در کنار اثرات مثبت و منفی که دارد میتواند ابزار بسیار مفیدی برای کاهش فساد درون جامعه باشند.
در اغلب خانهها در ایران کامپیوتر شخصی وجود دارد و در صورت عدم وجود کامپیوتر شخصی بر اساس بررسیهای صورت گرفته توسط سازمان فناوری اطلاعات از هر دو گوشی درون کشور یک عدد آن هوشمند است. از سوی دیگر دولت در سالهای اخیر تلاشهای بسیار خوبی برای دسترسی دائم مردم برای استفاده از اینترنت کرده است. به طوری که در اغلب مناطق کشور اینترنت 3G یا 4G قابل دسترس است و جوانان و مردم میتوانند نظرات و فعالیتهای روزمره خود را با هزاران کاربر دیگر به اشتراک بگذارند.
آیا شبکههای اجتماعی میتوانند در کاهش فساد تاثیر بگذارند؟
بررسی کشور هند نشان میدهد در هنگامی که استفاده از اینترنت بر اساس شاخصهای بانک جهانی بالا رفته است آنگاه فساد نیز در این کشور کاهش یافته است. ضمن اینکه نفوذ اینترنت نیز از شاخصهای دیگری است که بر روی کاهش فساد در این کشور تاثیر داشته است.
اما چگونه اینترنت و شبکه اجتماعی به کاهش فساد کمک میکند؟ جدا از اعتراضاتی که میتواند سازمان یافته و توسط کمپینهای اجتماعی یا حتی دولتی انجام شود راههای متفاوت دیگری نیز وجود دارد که اینترنت و شبکههای اجتماعی میتوانند بر روی کاهش فساد اقتصادی تاثیر گذار باشند.
از اینترنت میتوان برای افزایش شفافت استفاده کرد. برای مثال دولت هنگامی که لایحه بودجه خود در سال 95 بر روی اینترنت گذاشت؛ افراد ناشناسی اقدام به بررسی لایحه بودجه کردند و از طرف دیگر به دلیل ناشناس بودنشان هیچ محدودهای برای بررسی خود قائل نبودند. این تحلیلها و قرار گرفتن آن در شبکههای اجتماعی سبب شد که عموم مردم با نقاط تیره و روشن لایحه آشنا شوند و تحلیلهای متفاوتی از هر دو جناح موافق و مخالف مطالعه کنند.
یکی از مهمترین مکانیزمهای اینترنت در کاهش فساد استفاده از دولت الکترونیک است. دولت الکترونیک سبب میشود مردم به طور مستقیم با مقامات رسمی در ارتباط نباشند و خدمات خود را به صورت آنلاین دریافت کنند. به عنوان مثال پر کردن اظهارنامه مالیاتی به صورت آنلاین سبب میشود ماموران مالیاتی دیگر به بنگاهها به منظور تعیین مالیات مراجعه نکنند. این امر در بیشتر کشورهای دنیا موجب کاهش دریافت رشوه از بنگاههای داخلی شده و از طرف دیگر منافع بسیاری را به سازمان مالیاتی آن کشور رسانده است.
کاهش قدرت انحصاری دولت
در آخر، شاید مهمترین کارکرد شبکههای اجتماعی این است که قدرت انحصاری دولت را در چرخش اطلاعات کم میکند. در بسیاری از کشورها دولت حاکم اطلاعات مرتبط با فساد دستگاهها یا مقامات دولتی، نقض حقوق بشر، نقض قوانین و اخبار این چنین را از مردم پنهان میکنند.
در کشوری همچون چین که حتی سایت گوگل نیز فیلتر است مردم با تمام محدودیتهایی که دارند باز هم سعی میکنند که اطلاعات را به گوش دیگر افراد برسانند. مثالهای بسیاری از این مورد در دنیا وجود دارد. اما مورد داخلی آن را میتوان املاک نجومی، حقوقهای نجومی و غیره نام برد.
نقش اینترنت و شبکههای اجتماعی در حقوقهای نجومی بسیار شاخص بوده است و همانطور که میدانید به نتایج خوبی هم رسید. چرا که افراد اگر به فیشهای حقوقی فردی که نامتعارف دریافت میکرد دسترسی داشتند به راحتی میتوانستند آن را در شبکههای اجتماعی منتشر کنند و از این طریق توجهات عموم مردم را جلب نمایند. این فرآیند تا آنجایی پیش رفت که در مجلس قانون شفافیتهای حقوقهای نجومی به تصویب رسید.
در این قانون آمده است دولت مکلف است ظرف یکسال نسبت به راهاندازی سامانه ثبت حقوق و مزایا اقدام نموده و امکان تجمیع کلیه پرداختها به مقامات، رؤسا، مدیران و کارکنان کلیه دستگاههای اجرائی، قوای سهگانه جمهوری اسلامی ایران و.... را فراهم نماید، به نحوی که میزان ناخالص پرداختی به هر یک از افراد فوق مشخص بوده و امکان دسترسی برای نهادهای نظارتی و عموم مردم فراهم شود. در این قانون به کلمه عموم مردم توجه کنید و اجازه دهید در مقابل شبکههای اجتماعی سر تعظیم فرود آوریم.
شبکههای اجتماعی موازی دستگاههای نظارتی
در کنار این موارد شبکههای اجتماعی و سایتهای خبری میتوانند به طور موازی با سازمانهای مبارزه با فساد همانند قوه قضاییه و نهادهای کشف فساد اقتصادی فعالیت و همکاری کنند. همکاری شبکههای اجتماعی با نهادهای کشف فساد به اینگونه است که آنها با مانیتور کردن شبکهها به آخرین اطلاعاتی که توسط عموم مردم بیان شده دست مییابند و میتوانند صحت آن را بررسی کنند. اما همکاری آن با دستگاه قضا به روش جالبی صورت میگیرد. هنگامی خبر فسادی در اینترنت پخش میشود و در واقع کمپین اینترنتی در مقابل اداره یا فردی صورت میگیرد در این صورت این فرد یا افراد وجهه خود را در برابر مردم از دست میدهند و برای اینکه عکس العمل مستقیم نشان دهند استعفا میدهند و یا از طرف نهادهای بالاتر برکنار میشوند. نمونه حقوقهای نجومی باز هم مثال دیگری برای اثبات این مدعا است.