bazarnews

کد خبر: ۱۱۷۴۴
تاریخ انتشار: ۰۸ دی ۱۳۹۵ - ۱۲:۱۲
سال 2016 وقایع آمریکا و انگلیس درس‌های بسیاری به مردم این کشور و دنیا داد. چه کسی در ابتدای سال می‌توانست پیش‌بینی کند ترامپ رای بیاورد یا مردم بریتانیا بخواهند از اتحادیه اروپا خارج شوند؟
به گزارش خبرنگار بازار نیوز، سال 2016 درس‌های بسیاری سنگینی به ما داد. به عنوان مثال انتخاب ترامپ نشان داد که به رای‌گیری‌ها بیشتر از عقل و درک خودتان اعتماد داشته باشید. توجه آمریکایی‌ها را درباره بررسی وقایع دست بالا نگرید، یا تنفر آنها را از اصحاب رسانه و خبرهایی که منتشر می‌کنند دست کم نگیرید. همچنین هیچگاه فراموش نکنید که چه مقدار برتانیایی‌ها دوست دارند که از قاره اروپا  خارج شوند.
 
درس 1) یک اقتصاد قدرتمند همچنان می‌تواند دستمزها را بالا ببرد
سال‌های اول بهبود اقتصادی که از سال 2009 شروع شده توانسته است که رشد اقتصادی هر چند به میزان خیلی کمی ایجاد کند. اما دستمزد آنچنانی به کارگران و کارمندان پرداخت نکرده‌اند. قبل از تعدیل تورم و  از 2010 تا 2014 میانگین پرداخت ساعتی با حدود 2 درصد در سال بالا رفته است. درآمد متوسط خانوارها که در طول رکود کاهش یافته بود، در سالهای ابتدایی بهبود اقتصادی تغییر آنچنانی نکرد.
 
حال اما این فرآیند شروع به تغییر کرده است. رشد دریافت ساعتی در سال 2015 و 2016 در مقایسه با سال‌های اولیه افزایش داشته است و در ماه اکتبر و قبل از کاهش اندک آن در نوامبر به سطح 2.8 درصد رسیده بود. همچنین داده‌های اعلام شده در ماه سپتامبر نشان می‌دهد که متوسط درآمد خانوارهای در سال 2015، 5.2 درصد افزایش داشته و بر اساس آمار بهترین سال از این لحاظ بوده است.
 
از یک سو، هیچ کدام از اینها نباید باعث تعجب شود زیرا در دوران بازگشت و بهبود نرخ بیکاری بالا بود و این بدین معنا است که افراد زیادی برای داشتن شغل با یکدیگر رقابت می‌کردند و شرکت‌ها انگیزه پایینی برای افزایش پرداخت‌ها داشتند. اما حال که نرخ تورم به زیر 5 درصد رسیده است شرکت‌ها باید تلاش بیشتری برای استخدام نیروی کار بکنند و به همین دلیل انگیزه‌هایی برای افزایش دستمزد وجود دارد.
 
اما از یک چشم‌انداز دیگر، این افزایش دستمزد چیزی بیشتر از یک مُسَکن برای خانوارها نیست. رشد دستمزد در دهه 2000 بسیار ناامیدکننده بود، با وجود اینکه اقتصاد حداقل بر روی کاغذ در شرایط بسیار قدرتمندی قرار داشت. برخی از اقتصاددان‌ها نگران این بودند که اهرم‌های گوناگون همچون افزایش نابرابری، اتوماسیون سازی و جهانی سازی، کار را برای نیروی کار به منظور اینکه بتوانند از این شرایط اقتصادی استفاده کنند سخت نماید. البته که این شرایط و این نگرانی هچنان پابرجاست.
 
درس 2: بازار کار قوی می‌تواند سبب شود مردم به کار برگردند
در کنار رشد کم دستمزد، داستان‌های دیگر بهبود و بازگشت اقتصادی سبب شد که نیروی کار از مشارکت سر باز بزنند. نرخ مشارکت (عبارت است سهم بالغ‌هایی که کار دارند یا به طور فعال به دنبال کار می‌گردند)  در دوران رکود بسیار کاهش یافته بود زیرا مردم از گشتن دنبال کار دست نگه داشته بودند. سپس رکود به پایان رسید و این نرخ همچنان به سقوط خود ادامه داد.
 
  اقتصاددان‌ها به طور کلی بر این موضوع اجماع دارند که کاهش نرخ مشارکت ترکیبی از ترک کار کوتاه‌مدت توسط نیروی کار به دلیل قرار داشتن در رکود و همچنین دلایل بلندمدتی همچون افزایش سن پیک جمعیتی سال‌های قبل اتفاق افتاده است. اما آنها درباره اینکه هر کدام از این فاکتورهای چه مقدار نقش بازی می‌کنند با یکدیگر اختلاف دارند.
 
در طول سال گذشته نرخ مشارکت به وضوح افزایش یافته است. این موضوع نشان‌دهنده این است که بی‌کاری کاهش یافته و دستمزدها با افزایش رو به رو شده است و برخی از نیروی کار از حاشیه‌ها وارد اقتصاد شده‌اند و توانستند کار پیدا کنند. 2016 نشان داد نرخ مشارکت تحت یک سری شرایط می‌تواند افزایش یابد.
 
درس 3: بسیاری از مردم همچنان درباره آینده اقتصادی نگران هستند
در قبل و بعد از انتخابات آمریکا بحث‌های بسیاری در این زمینه انجام می‌شد که چه مقدار انتخاب دونالد ترامپ به دلیل نگرانی اقتصادی صورت گرفته یا چه مقدار از آن به دلیل نظرات فرهنگی وی از جمله نژادپرستی و غیره بوده است. به این موضوع در اینجا نخواهم پرداخت اما هر چقدر که این دو فاکتور تاثیرگذار باشد نشان می‌دهند که دونالد ترامپ از نگرانی اقتصادی مردم درباره آینده به نفع خودش سود برده است.
 
بسیار مهم است که بین مشکلات اقتصادی و نگرانی اقتصادی تمایز قائل شویم. البته که مشکلات  اقتصادی وجود دارد. البته که میلیون‌ها آمریکایی همچنان در فقر زندگی می‌کنند. اما با گذشت هشت سال از رکود اقتصادی این مشکلات نسبت به آن دوران بسیار کمتر شده است. بر اساس هر آماری شرایط اقتصادی آمریکا در سال‌های اخیر بهبود یافته است.
 
با این وجود بسیاری از آمریکایی‌ها دلایلی دارند که بخواهند نگران آینده باشند. بسیاری از شغل‌های پر درآمد مخصوصا برای افرادی که مدارک دانشگاهی ندارند به دلیل اتوماسیون‌سازی در حال ضربه خوردن است. بازنشستگی نسبت به سال‌های اخیر بسیار نامطمئن‌تر شده و هزینه‌های درمان افزایش یافته است.
 
و حال سوالات؛
 
سوال یک: ترامپ چه کار خواهد کرد؟
ترامپ در کمپین‌های انتخاباتی خود وعده‌های بسیاری داده است، قرارداد‌های تجاری بهتر، مالیات کمتر، قوانین کمتر، ساخت دیوار عظیم در مرز مکزیک و غیره. اما وی درباره همه اینها جزئیات کمی ارائه داده و حتی برخی اوقات بیاناتی داشته که به نظر متناقض می‌آمدند.
 
در نتیجه ما هیچ نظری نداریم که ترامپ در آینده چه خواهد کرد. اما در این زمینه تناقضاتی هم وجود دارد، ترامپ، از پیتر ناوارو، اقتصاددانی است که بارها به وضوح در مقابل تجارت آزاد مصاحبه کرده خواسته است قوانین جدید در سیاست‌های تجاری بنویسد.
 
آیا وی واقعا بر شرکت‌هایی که باعث انتقال شغل به کشورهای دیگر شده‌اند تعرفه خواهد بست؟ آیا درباره ارتباط آمریکا با چین دوباره به مذاکره خواهد پرداخت؟ آیا توافق اخیراوباما با ایران بر سر مسائل هسته‌ای را قبول می‌کند؟ این سوالات بسیار مهم هستند ولی ما واقعا جوابی برای آنها نداریم.

سوال دو، فدرال رزرو چه خواهد کرد؟
فدرال رزرو اوایل این ماه برای اولین بار بهره بانکی را بالا برده و گفته شده است که سه بار دیگر این اتفاق می‌افتد. اما هیچ اطمینانی به این برنامه نیست زیرا دسامبر سال قبل فدرال رزرو گفته بود در سال چهار بار نرخ بهره را بالا خواهد برد اما تنها یک بار و آن هم در ماه آخر این کار را کرد.
 
اما بزرگترین سوال خود ترامپ است. اگر وی بخواهد وعده‌های خود را در زمینه کاهش نرخ مالیات و افزایش هزینه‌های زیرساختی عملی کند این موضوع سبب می‌شود نرخ بهره باز هم بیشتر افزایش یابد.
 
سوال سه: ما چه چیزهایی می‌دانیم؟
بهتر است یادآور شویم اغلب مشکلات اقتصادی و اتفاقاتی که در طی یک سال می‌افتد را ما نمی‌توانستیم پیش‌بینی کنیم. در پایان سال قبل کمتر کسی می‌توانست رئیس‌جمهوری ترامپ و خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را پیش‌بینی کند. همچنین اگر به تاریخ نگاهی بیاندازیم بیشتر شرایط عجیب اقتصادی که ما به یاد می‌آوریم همچون شوک نفتی، شوک بازار سهام و دوره شدید تورمی، هر چند که الان به نظر اجتناب ناپذیر می‌رسد در آن زمان بسیار شوکه کننده بود.
 
تمام کسانی که اطلاعات اقتصادی دارند با ما بازی می‌کنند که در سال بعد چه اتفاقی خواهد افتاد ولی  بر می‌گردیم به آن جمله معروف، اقتصاددان، کارشناسی است که فردا می فهمد چرا چیزی که او دیروز پیش بینی کرده بود امروز اتفاق نیافتاده است.

خبرهای مرتبط
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: