افزایش یارانه ها وعده دو نامزد انتخابات است اما آیا این میزان یارانه ممکن است؟ قرار است به چه کسانی پرداخت شود؟ آیا به نفع اقتصاد است؟ نامزدهای انتخاباتی به جای وعده باید جواب این سوالات را بدهند
به گزارش خبرنگار بازار نیوز، علی لاریجانی رئیس مجلس در صحبتهای روز دوشنبه میگوید: سالانه یک میلیون و پانصد هزار میلیارد ریال یارانه پرداخت میشود که با توجه به درآمدها و هزینههای دولت افزایش آن امکانپذیر نیست، زیرا دولتی پولی برای پرداخت یارانهها ندارد
وی ادامه میدهد: حقیقت این است که تا زمانی که اقتصادی کشور شکوفا نشود امکان افزایش وامهای ازدواج، یارانه، وام مسکن و سایر خدمات وجود ندارد چراکه دولت پولی برای پرداخت ندارد.
در بحث افزایش یارانهها سه دیدگاه باید مورد بررسی قرار بگیرد: اول اینکه آیا دولت توان پرداخت سه برابری یارانهها را دارد؟ دوم دهکهای پایین درامدی چگونه قابل تشخیص هستند؟ و سوم آیا به طور کلی افزایش یارانهها به نفع اقتصاد است؟
آیا دولت توان پرداخت یارانهها را دارد؟
صحبتهای رئیس مجلس نشان میدهد دولت توان پرداخت ندارد و حتی در صورت انتخاب شدن کاندید وعده داده، به احتمال فراوان طرح افزایش یارانهها در مجلس رای نخواهد آورد. علیرغم اینکه روش تعیین گروههای پایین درآمدی مشخص نیست اما اگر فرض کنیم دولت بخواهد به سه دهک پایین درآمدی یارانه دهد آنگاه در حدود 20 میلیون نفر شامل این طرح خواهند شد. جالب اینجاست که هیچ یک از کاندیداهای ریاست جمهوری رقم دقیقی را بیان نکردهاند و حرف از پرداختهای 100 هزار تومانی، 150 هزار تومانی و ... میآید. در صورت پرداخت 150 هزار تومان آنگاه دولت حداقل نیاز به دو هزار میلیارد تومان در ماه و 24 هزار میلیارد تومان در سال دارد. اگر این درامد بخواهد با استفاده از حذف یارانههای بالای درآمدی تامین شود آنگاه دولت باید یارانه 40 میلیون نفر را حذف کند که قطعا تعداد ثروتمندان ایران به این رقم نمیرسد.
با توجه به کسری بودجه 60 هزار میلیاردی دولت در سال 96 و اینکه هیچ پیشبینی نفتی حکایت از افزایش شدید قیمت نفت ندارد مشخص نیست مشخص نیست این رقم از کجا قرار است تامین شود.
اقتصاد مانند یک خانوار کار می کند. پدری را در نظر بگیرید که به فرزندانش میگوید من میخواهم پول جیبی شما را سه برابر کنم. پدر خانواده که همچنان درآمدهایش مانند قبل است در صورتی میتواند به وعده خود عمل کند که هر ماه زیر بار قرض برود. بعد از مدتی پدر و تمام اعضای خانواده به ورشکستی میرسند. تفاوت اقتصاد خانواده و کشور در اینجاست که سیاست غلط پدر، یک خانواده را به مرز نابودی میکشد اما سیاست دولت میلیونها خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد.
آیا دولت می تواند دهک پایین را شناسایی کند؟
سوال دیگری که باید از دولت پرسید این است که چگونه میخواهد دهکهای پایین درآمدی را شناسایی کند؟ یکی از مشکلاتی که دولت دهم و یازدهم در بحث حذف یارانههای بالای درآمدی با آن مواجه بود عدم امکان شناسایی این افراد بود. اتفاقی که به واسطه حسابهای بانکی و داراییها خیلی راحتتر از شناسایی دهکهای پایین است. شناسایی 20 یا 10 میلیون نفر و یا هر رقمی که فراتر از افراد تحت پوشش بهزیستی و کمیته امداد رود تقریبا غیر ممکن است. این دهکها به نسبت قابل قبول نزدیک به هم هستند و در صورتی که به بخشی از جامعه یارانه دهید و به بخشی دیگر ندهید آنگاه بسیاری از گروههای متوسط درآمدی از عملکرد دولت ناراضی خواهند بود و حتی امکان دارد تاثیرات اجتماعی و سیاسی بسیار بدی برای حکومت داشته باشد.
آیا افزایش یارانهها به نفع اقتصاد است؟
در بحث پول باید دو بخش مورد توجه قرار بگیرد. بخش اول میزان اسمی مقدار مشخصی پول است و مورد دوم هم قدرت خرید پول میباشد. برای درک این موضوع میتوانید به مقایسه قدرت خرید 45 هزار و 500 تومان در سال هدفمندی یارانهها با سال 95 بپردازید. با توجه به اینکه این 20 میلیون نفر میل نهایی به مصرف بالایی دارند یعنی کالاهای بسیاری وجود دارد که تمایل به خرید آن را دارند آنگاه یارانههای نقدی میتواند اثر شدیدی بر روی قیمت کالاها بگذارد. هنگامی که تورم که به آن مالیات قشر فقیر گفته میشود در اقتصاد به وجود آید نه تنها همان 20 میلیون نفر متضرر خواهند شد بلکه ثبات اقتصادی را متاثر میکند و بر روی تولید و سرمایهگذاری اثرگذار خواهد بود.
به زبان سادهتر افزایش یارانههای نقدی به این معنی است که عدهای با گرفتن یارانه مقداری شرایطشان بهتر میشود در حالی که گروهی یا شغل خود را از دست میدهند یا فرصتهای اشتغالزایی تهدید میشود.
همان خانوار را در نظر بگیرید و فرض کنید پدر خانواده فرزندانش را به استخدام خود در آورده است. در صورتی که بخواهد درآمد آنها را سه برابر کند در حالی که فروشش تغییر نکرده است آنگاه قطعا راهی جز اخراج یک یا دو فرزند خود نخواهد داشت.