ترامپ در چند روز اخیر تصمیمات بسیاری را گرفته خواهد گرفت. یکی از مهمترین آنها تعییم تعرفه برای کالاهای وارده به آمریکا است. هیچ کس از سیاستهای اقتصادی وی مطمئن نیست.
به گزارش خبرنگار بازارنیوز و به نقل از بلومبرگ، چند بار به باراک اوباما گفتهشده نا اطمینانی سیاستی وی به فرآیندهای تصمیمگیری شرکتها و عوامل اقتصادی ضربه وارد میکند. "انجام تجارت در فضای نا اطمینانی مفرط مانند انجام بازی است که قوانین آن را نمیدانید. بدون قوانین هم تنظیم استراتژی تقریباً غیرممکن است." ریچارد فیشر رئیس بانک فدرال دالاس این جمله را در سال 2010 در میز گردی که با فعالین اقتصادی داشت بیان کرد.
حال که آقای غیرقابلپیشبینی رئیسجمهور است مدیران بخش خصوصی باید شکایت بیشتری داشته باشند. دونالد ترامپ در حال بداههنوازی سیاستهای اقتصادی است و دقیقاً در مسیر اقتصادی آمریکا برخلاف ترجیحات عوامل اقتصادی حرکت میکند زیرا آنها در این صورت قوانین زمینبازی را نمیدانند.هیچکسی نمیداند چه شرکت آمریکایی قربانی بعدی توئیتری وی خواهد بود. وی میخواهد تعرفههای فراوانی بر روی شرکتهایی که شغلها را از آمریکا خارج کردند ببندد. اهداف وی برای اقتصاد بسیار جاهطلبانه اما مبهم است. شاخص نا اطمینانی سیاسی که توسط اقتصاددانهای دانشگاهی تعریف شده بعد از انتخاب شدن ترامپ بسیار افزایش داشته است.
با تمام این شرایط بهسختی میتوان کوچکترین شکایتی از مدیرعامل شرکتها شنید. رئیس شرکت "هانیول" میگوید: "حرفی که مردم میزنند مهم نیست بلکه عمل آنها تأثیرگذار است." مارک فیلدز مدیرعامل فورد بعد از جلسه 3 ساعتهای که به همراه دیگر خودروسازان با ترامپ در تاریخ 23 ژانویه داشتند میگوید جلسه "بسیار بسیار مثبتی بود". مدیرعامل شرکت آرکونیک بعد از ملاقاتش با ترامپ به بلومبرگ گفته است " بحث بسیار بازی با یکدیگر داشتیم، بسیار باز! وی بههیچوجه بر روی موقعیت و دیدگاه خود تأکید نمیکند و بیشتر سؤال میپرسد و گوش میدهد."
یکی از دلایلی که مدیرعاملهای بخش خصوصی هیچ حرف مخالفت آمیزی با وی نمیزنند این است که نمیخواهند در مقابل وی قرار بگیرند. اما مدیرانی هم هستند که کاملاً اعتقاددارند دوران ترامپ بهتر از دوران اوباما خواهد بود. برخی اعتقاددارند که اوباما بهروشهای گوناگون به اقتصاد ضربه زده است. آنها میگویند عدم قطعیت، محدودیتی برای سرمایهگذاری و استخدام شده بود.
اما عدم قطعیت لزوماً چیز بدی نیست. بهطور ساده یعنی اینکه توزیع خروجیهای بالا و پایین را بسیار گستردهتر میکند. سرمایهگذاران آمریکا به نظر میرسد که بر روی بالا رفتن و بهبود اقتصاد شرطبندی میکنند زیرا شاخص S&P از زمان انتخاب ترامپ در حدود 6.5 درصد افزایش داشته است. اما امکان هم دارد که این تصور نا اطمینانی تنها در خبرها و سایتهای خبری باشد. اقتصاددان دانشگاه استنفورد کسی که شاخص نا اطمینانی را توسعه داده به مزاح (حداقل من اینطور فکر میکنم) گفته است: "ممکن است که اخبار هیچ رابطهای با واقعیت نداشته باشند. بههرحال شما دروغگوهای بزرگی هستید."
چیزی که کسبوکارهای آمریکا میخواهند این است که به قولهای دادهشده عمل کند و آنهایی که دوست ندارند همانند تعرفه سنگین که میتواند زنجیره تأمین شرکتها را نابود کند را به دست فراموشی بسپارد. جیم ویلکینسون بنگاه مشاوره مالی هوستون بعد از تحلیف ترامپ گفت" من به خودم گفتم، باشه، چه اتفاقی میافتد وقتی ماهعسل تمام شود؟... فکر میکنم برای مدتی مشخص نباشد چه کسی برنده و چه کسی بازنده است".حتی اگر تمام سیاستهای ترامپ هم مشخص باشد بازهم آنها چیزی از عکسالعمل بازیگران دیگر همچون چین نمیدانند."، ویلکینسون میگوید: " عکسالعملهای خشونتآمیز اقتصادی و اجتماعی ممکن است."
دارون آسم غلو بزرگترین اقتصاددان MIT و متولد کشور ترکیه اعتقاددارند که فعالان اقتصادی خطر ترامپ را جدی نمیگیرند. وی ترامپ را مشابه رجب طیب اردوغان که در حال تثبیت قدرت و کاهش تأثیر سازمانهای دیگر همچون دادگاه و رسانه در ترکیه است میداند و میگوید: " احتمالاً ما میتوانیم 4 سال سیاستهای اقتصادی غلط را تحمل کنیم اما برخی مواقع ممکن است آسیبهای آن بیشتر باشد. در ترکیه من یادم میآید همانند آمریکا، خوشنودی بسیاری وجود داشت و مردم فکر میکردند همه اینها موفق خواهد شد و به سرانجام میرسد."
کانتور عضو سابق جمهوریخواه سنا میگوید: " من تصور میکنم فعالان اقتصادی ما واقعاً فکر نمیکنند که در دوران یک رئیسجمهور پرقدرت قرار داریم." و اینیک چیز دیگری است که باید نسبت به آن نا اطمینان باشیم.