طبق آمارهای موجود کاهش تولید نفت اوپک در ماه ژانویه تقریبا محقق شده است اما با توجه به نقش عربستان و نااطمینانیهای موجود در مورد این کشور هنوز خیلی زود است درباره سرانجام این توافق نتیجهگیری کنیم.
به گزارش خبرنگار بازار نیوز و به نقل از فایننشال تایمز، سهمیهبندی جدید اوپک طی 6 هفته گذشته کشورهای عضو را مجبور کرده تا تولید خود را کاهش دهند. اما اگر بخواهیم بر اساس واقعیتها تا شایعات اظهارنظر کنیم این 6 هفته مدت زمان بسیار کمی است. سوالهای اصلی این است. آیا توافق نفتی که انجام شده میتواند موفق باشد یا نه؟ آیا کشورهایی که به آنها کاهش تولید تحمیل شده میتوانند تا ماه ژوئن تحمل کنند؟
قیمت نقت به طور قابلملاحظهای در بین 54 تا 56 دلار برای نفت خام برنت ثابت بوده است. این رقم 15 درصد بالاتر از قیمت قبل توافق ماه نوامبر است اما همچنان نصف قیمت سه سال پیش میباشد. بنابراین آیا قیمت همچنان بالا خواهد رفت یا این سقف قیمتی نفت است؟ حال به واقعیتها بپردازیم.
سه چیز بسیار واضح است. اول اینکه بیشتر اهداف کاهش تولید بهدستآمده اما بر اساس دستهبندی منطقهای این اتفاق چندان هم رخ نداده است. سه کشور الجزیره، ونزوئلا و عراق تولید خود را کاهش ندادهاند و یا اگر کاهش دادند بسیار کمتر از مقداری متعهد شده بود. دوم، خارج از اوپک، وضعیت روسیه بسیار گیجکننده است. گفته شده بود مقداری از تولید کاهش یافته اما آنالیزهای جدید میگوید تولید و صادرات این کشورها با رشد مواجه شده است. در آخر، باقی کشورها توانستهاند تقریباً سهمیه تعیین شده را تولید کنند و حتی عربستان بیشتر از مقداری که تضمین داده تولید را کاهش داده است. تولید نفت این کشور به 9.8 میلیون بشکه و تقریباً 300 هزار بشکه کمتر از سهمیه خود رسیده است. بدون این کشور هدف اوپک قطعاً حاصل نمیشد.
این موضوع حرکات قیمتی ماههای گذشته را توضیح میدهد و شاید در حالت خوشبینانه انتظار رود قیمت نفت به 70 دلار هم برسد. اما برای آینده چه چیزی را میتوان انتظار داشت؟
پیشبینیهایی که تنها روی یک نقطه خاص از عرضه انجام میشود بسیار بیارزش است. بهترین راه برای پاسخ دادن به این سؤال این است که بازار را منظر تقاضا و عرضه بررسی کنیم.
در سمت تقاضا شواهد نشاندهنده رشد متوسط تقاضا است که بیشتر آنها با انگیزه ترامپ برای سرمایهگذاری در زیرساختهای اقتصادی آمریکا حاصل میشود. از سوی دیگر برنامه توسعه هیدروکربنی دونالد ترامپ و افزایش تولید برای اینکه به باروری برسد به زمان نیاز دارد. پس در کوتاهمدت این افزایش تقاضا تحریککننده قیمت است. موسسه اطلاعات انرژی (یکی از منابع معتبر در ایالت متحده) پیشبینی کرده افزایش تولید 100 هزار بشکه در روز برای امسال و 550 هزار بشکه در روز برای سال 2018 کرده است. برخی از مفسران بااینوجود پیشبینی رشد بیشتری برای تولید نفت ایالت متحده کردهاند و میگویند در سال 2017 تولید نفت آمریکا میتواند تا 700 هزار بشکه در روز میتواند بیشتر شود. تا زمانی که این اتفاق بیافتد بر اساس دادههای ماه ژانویه آمریکا مجبور است به واردات وابسته باشد.
اروپا همچنان در رکود خود دستوپا میزند و رشد چین برای سال 2016 تنها 2.5 درصد بوده است.
مسئله بسیار مهم دیگری که میتواند بر روی قیمت تأثیر بگذارد رفتار اعضای دیگر و بهظاهر دوست اوپک همانند روسیه است. نمیتوان انتظاری داشت این کشورها که تابهحال به تعهدات خود پایبند نبودهاند، یکدفعه تغییر رویه دهند. تنها کشوری که در این مدت موجب شد مقدار کاهش به دست آید کشور عربستان بود و احتمالاً اگر شما وزیر انرژی کشورهای عراق، لیبی و ایران بودید فکر میکردید که آنها حتی میتوانند بیشتر از این مقدار نفت خود را کاهش دهند.
در این شرایط بسیار سخت است که تمام کشورها بخواهند از این کاهش تولید نفع ببرند و همچنان فشارهایی از کشورهایی همچون ایران، لیبی و عراق برای افزایش سهمیهبندی وجود دارد زیرا آنها بعد مدت زمانی که با مشکلاتی همچون تحریم و جنگ مواجه بودند در حال ترمیم اقتصادی کشورشان هستند. موضوع افزایش مدتزمان سهمیهبندیها در انتهای بهار 2017 توسط اعضای اوپک بررسی میشود و ممکن است توافق انجامشده در سال ژانویه 2017 تا 6 ماه دیگر تمدید شود.
با کنار هم گذاشتن این نکات متوجه رشد کمی در تقاضا، رشد محدودی در عرضه و احتمالاً کاهش نسبی ذخایر جهانی نفت میشویم. این روندها است که سبب شده قیمت نفت به حدود 55 دلار برسد.
تاکنون همهچیز بسیار منطقی بحث شده است اما شرایط عربستان سعودی را هم باید بررسی کنیم.
اجازه دهید دوباره با حقایق شروع کنیم. استراتژی سال 2014 عربستان سعودی به نفع ثبات قیمتی رها شده است. هنوز مشخص نیست این تغییر تفکر به دلیل زیر فشار قرار گرفتن این دولت رخ داده است یا تجدیدنظر دولت عربستان سعودی برای گرفتن سیاستهای متعارف. به هر دلیلی که باشد شواهد سه ماه گذشته نشان میدهد که سعودیها برای نگهداشتن کف قیمتی هر کاری که از دستشان بر بیاید انجام خواهند داد. اقدامات عربستان بسیار مهمتر از کشورهای دیگر است زیرا ریش و قیچی کاملاً در دست آنها میباشد.
نتیجهگیری این است که در حال حاضر باید قبول کنیم که عربستان سعودی تولیدکننده تنظیمکننده "Swing Producer” است و قبول کردن این موضوع خودش نا اطمینانی بسیاری را نسبت به بازار به وجود خواهد آورد.
تولیدکننده تنظیمکننده عبارتی است که عربستان اصلاً از آن خوشش نمیآید و سیاست سال 2014 با این هدف ایجاد شد تا آنها بار تعادل بازار را بر دوش دیگران بگذارند و خودشان تنها سهم بازار را حفظ کنند. با نگاه کردن به دیگران همانند صنعت نفت شل متوجه میشویم که برای ریاض بسیار تحقیرآمیز است درحالیکه صنعتهای دیگر هرروز تولید خود را افزایش میدهند آنها بار سنگین کاهش تولید را تحمل کنند،.
اما از سوی دیگر محاسبات اقتصادی قرار دارد. بانکهای جهانی بعد از اعلام فروش سهمی از آرامکو روزهای خوبی را میگذرانند. هنوز هیچچیز مشخص نیست. این اتفاق ممکن است بر اساس سهام شناور انجام شود و یا نقل و انتقالی بین تعداد محدودی از شرکتهای بینالمللی و عربستان باشد. با توجه به این شرایط بازار و نا اطمینانیهای موجود، با کاهش قیمت نفت ممکن است مقداری از ریسکهای سرمایهگذاری نیز کم شود.
با تمام این شرایط اگر عربستان بازهم بخواهد در آینده تولید اوپک کاهش یابد، باید همچنان نقش تولیدکننده تنظیمکننده را بازی کند. نقشی که در شرایط مازاد عرضه اصلاً منطقی به نظر نمیرسد.