گروه اقتصاد کلان بازارنیوز:چهار دهه از انقلاب اسلامی می گذرد و دولت های مستقر تاکنون نتوانسته اند اقتصاد ایران را در ریل رونق و ثبات اقتصادی پیش ببرند. در تمامی این دولت ها اقتصاددانان حضوری پررنگ داشتند اما چرا تغییرات جدی صورت نگرفته است؟ چرا اقتصاددانان همواره نسبت به امتناع سیاست مداران از توصیه ها و مشاوره های آنان شکوه می کنند؟ علیرضا عبدالله زاده دانش آموخته دانشگاه هاروارد در این گفتگوی تصویری با اقتصاد نگار به این سوالات پاسخ می دهد که در چند بخش منتشر خواهد شد.
*من مثال فساد را می زنم. چیزی که درگیرش هستیم و ابعادش خیلی بیشتر از چیزی است که سیاست گذاران فکر میکنند. مثلا ماموری در یک سازمان رشوه میگیرد تا یک ناحقی را به کسی بدهد. مثلا میخواهد مالیاتش کم شود .ما در ایران حدود 60 تا 70 هزار میلیارد تومان کسری مالیات داریم .این کسری یعنی کسانی که باید مالیات بدهند، نمی دهند و ما به ازای این عدهای باید رشوه بگیرند.
*اگر بخواهیم باز تعریفی کنیم، باید بگوییم که چگونه میتوانیم آدمها را برنده داستان کنیم. چه بخش خصوصی که نمیخواهد مالیات بدهد چه کارگزاری که از این فرصت سوء استفاده میکند، چگونه میشود اینها را جمع کرد؟ مثلا برای بخش خصوصی می شود سهم مالیات را کم کنیم تا همه مالیات بدهند. برای کارگزار میتوانیم این گونه بگوییم که اگر مالیات خوبی جمع شود به همه توزیع خواهد شد. یعنی سیاستی بگذاریم که به همه کسانی که منافعشان مشروع نیست هم چیزی برسد.