bazarnews

کد خبر: ۱۱۲۲۵۳
تاریخ انتشار: ۲۰ خرداد ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۶
هزارتوی دلاریزه شدن اقتصاد‌های در حال توسعه (۴)
یک کارشناس اقتصادی طی یادداشتی تحلیلی به موضوع دلاریزه شدن اقتصاد کشور‌ها و پیامد این موضوع بر سیاست‌گذاری پولی و مالی آن‌ها پرداخت.

گروه بانک و بورس بازارنیوز-سید مهدی میرحسینی (کارشناس اقتصادی)؛ کارشناس اقتصادی یکی از مهم‌ترین مباحث و چالش‌هایی که اقتصاد‌های دلاریزه شده همواره با آن روبرو بوده اند، مسئله سرنوشت سیاست‌گذاری‌ها و سیاست‌های پولی در دوران پسا دلاری شدن اقتصاد است.

دلاریزه شدن اقتصاد و اثرات و پیامد‌های آن بر سیاست‌گذاری‌های پولی
همان طور که در گزارش قبلی در باب خطرات، معایب و پیامد‌های منفی دلاریزه شدن اقتصاد یک کشور گفته شد، با اتخاذ این رویکرد، عملاً نقش سیاست گذار پولی داخلی حذف و تعیین سیاست‌های پولی، به خارج از مرز‌های جغرافیایی یک کشور منتقل شده و عملاً میخکوب به سیاست‌های فدرال رزرو ایالات متحده خواهد شد؛ لذا، می‌توان دریافت که اثر دلاریزه شدن اقتصاد بر سیاست گذاری پولی یک کشور، مسئله‌ای پر چالش و احتمالاً، با بروز پیامد‌های منفی در اقتصاد داخلی این کشور‌ها خواهد بود.


با توجه به اهمیت موضوع، در این گزارش به بررسی این مسئله یعنی اثر دلاریزه شدن اقتصاد بر سیاست پولی و چگونگی اثربخشی سیاست پولی در اقتصاد‌های دلاری شده پرداخته می‌شود.


الف) چگونه دلاریزه شدن اقتصاد بر سیاست‌های پولی تأثیر می‌گذارد؟


گردش موازی و منظم یک ارز خارجی در یک کشور، چه به عنوان ابزار پرداخت و چه به عنوان ابزار ذخیره ارزش، ناگزیر بر اجرای سیاست‌های پولی و در نهایت، بر مولفه‌ها و شاخص‌های کلان اقتصادی اثر می‌گذارد.


آنچه که تا به امروز محققان و پژوهشگران در تحقیقات خود به آن اشاره داشته اند حاکی از این است که ادبیات نظری و تئوری‌های اقتصادی، پاسخ روشنی در مورد اینکه چگونه دلاری شدن ممکن است بر سیاست پولی تأثیر بگذارد، نمی‌دهند، اما با پدیده‌ای مهم‌تر از مباحث نظری و تئوریک روبرو هستیم و آن، تجربیات عملی به وقوع پیوسته در اقتصاد‌هایی است که به دلاری شدن روی آورده اند و نتایج حاصل از این مشاهدات تحقق یافته در قالب پژوهش‌های جدید تحلیلگران اقتصادی، ارائه شده است.

دلاریزه شدن اقتصاد و اثرات و پیامد‌های آن بر سیاست‌گذاری‌های پولی
یکی از پژوهش‌های مهم این حوزه در سال ۲۰۲۱ و در پژوهشکده مطالعات رشد و اقتصاد توسعه دانشگاه میشیگان ایالات متحده انجام شد و به نتایج قابل توجهی در باب تبیین چگونگی اثرگذاری دلاریزه شدن اقتصاد بر سیاست‌های پولی دست یافت.


بدهی‌های عمومی دولت در یک اقتصاد دلاری شده می‌توانند از یک سو، با ایجاد یک اثر انضباطی بر سیاست‌های پولی بانک مرکزی، به اصلاح سوگیری کاهش ارزش پول ملی کمک کنند، اما از سوی دیگر، به سبب وجود اطلاعات ناقص، می‌تواند همچنان اقتصاد را در تله دلاری شدن برای بلندمدت نگه دارد.


در اقتصاد‌های دلاریزه شده، از آنجا که نهاد پولی مرکزی فاقد قدرت تصمیم گیری و اجرایی است و فقط می‌تواند به عنوان یک بانک مرکزی خیرخواه که فاقد اعتبار است عمل کند، آنگاه سطوح بالا و عمیق دلاری شدن، طراحی و اجرای ساده‌ترین سیاست پولی تثبیت کننده را سخت و ایجاد اعتبارات را بسیار پرهزینه می‌سازد؛ لذا، در کشور‌هایی که با دوره‌های طولانی مدت دلاری ماندن اقتصاد خود مواجه هستند (که این شرایط بیشتر مختص اقتصاد‌های نوظهور است که عموماً در معرض اطلاعات ناقص هستند)، تثبیت دلاریزه شدن اقتصاد، بار سنگینی برای طراحی، تصمیم سازی و اجرای سیاست‌های پولی محسوب می‌شود و عملاً قدرت عملیاتی سیاست گذاران مرکزی در کوچکترین و کم اهمیت‌ترین تصمیمات پولی، در پایین‌ترین سطح خود قرار می‌گیرد.


ب) اثربخشی سیاست پولی در اقتصاد‌های دلاریزه شده چگونه است؟


در باب این موضوع، پژوهش‌های انجام گرفته در مراکز تحقیقاتی معتبر، در قالب دو دیدگاه قابل بحث و بررسی است:


بخشی از دیدگاه رایج در میان اقتصاددانان این است که دلاری شدن یک اقتصاد، اجرا و اثربخشی سیاست‌های پولی را پیچیده‌تر، اما در عین حال، مؤثرتر می‌کند. تا حد زیادی این دیدگاه را می‌توان به نتایج نظری حاصل از ادبیات تئوریک اولیه در مورد جایگزینی ارز خارجی به پول ملی نسبت داد. در حقیقت، دلاریزه شده اقتصاد می‌تواند نوسانات تقاضای پول را به دلیل کاهش هزینه‌های تغییر از دارایی‌های ملی به ارز خارجی کاهش داده و بدین ترتیب، موجب افزایش اثربخشی سیاست‌های پولی بر مولفه‌های کلان اقتصادی یک کشور از جمله نرخ تورم، نرخ بیکاری، نرخ رشد اقتصادی و تولید ناخالص داخلی گردد اثرات تورم جلوگیری شود.

دلاریزه شدن اقتصاد و اثرات و پیامد‌های آن بر سیاست‌گذاری‌های پولی
البته از بعد دیگری هم این مسئله قابل مشاهده است و آن این است که منطبق بر پژوهش‌های انجام گرفته، جایگزینی ارزی، نوسانات نرخ ارز را نیز افزایش می‌دهد و در حقیقت، یک همبستگی مثبت قوی بین جایگزینی ارزی و نوسانات نرخ ارز وجود دارد. نوسانات بالاتر نرخ ارز همچنین از این واقعیت ناشی می‌شود که جایگزینی ارزی موجب می‌گردد که نرخ ارز به تغییرات مورد انتظار در عرضه پول داخلی و سایر عواملی که بر بازار پول تأثیر می‌گذارد، پاسخ دهد. از آنجایی که دلاریزه شدن اقتصاد، موجب حرکت به سمت دارایی‌های ارزی در دسترس کم هزینه‌تر می‌شود، می‌توان انتظار داشت که تقاضا برای ذخیره ارزش در اقتصاد دلاری شده پاسخگوی رشد پولی یا تغییر نرخ ارز باشد. بنابراین، واکنش تورمی شوک‌های پولی باید در اقتصاد‌های دلاری قوی‌تر باشد و کشش نرخ تورم در برابر انبساط پولی با عمیق گشتن فرآیند دلاریزه شدن یک اقتصاد به طور قابل توجهی افزایش می‌یابد. با این حال، واکنش شدیدتر قیمت به شوک‌های پولی نشان می‌دهد که کاهش نرخ رشد پول، نتیجه تثبیت‌کننده قوی‌تری در اقتصاد‌های دلاریزه شده خواهد داشت.


از طرف دیگر، برخی اقتصاددانان اعتقاد به انتقال پولی ضعیف‌تر و اثربخشی ضعیف و شکننده سیاست‌های پولی در اقتصاد‌های دلاریزه شده دارند. این دیدگاه از آنجا ناشی می‌شود که به سبب تعیین سیاست‌های پولی اقتصاد‌های دلاریزه شده در خارج از کشور، مؤلفه‌های ارزی پول به شکل پررنگ و قابل توجهی نمی‌تواند مستقیماً تحت تأثیر تصمیمات مقامات پولی قرار گیرند. بنابراین، عرضه پول توسط مقامات پولی داخلی تعیین نمی‌شود، بلکه بر اساس رفتار نمایندگان دارای دارایی‌های خارجی و ارز داخلی تعیین می‌گردد؛ لذا بدیهی است که توانایی مقامات پولی و سیاست گذاران مرکزی برای کنترل و مدیریت مولفه‌های کلان اقتصادی، به شدت خنثی گردد. در حقیقت، در این زمان است که مقامات پولی علاوه بر اینکه قادر به تأثیر مستقیم بر عرضه پول داخلی نیستند، بلکه در موقعیتی قرار می‌گیرند که حتی قابلیت کنترل و مدیریت محدودترین تعاریف از پول نظیر پایه پولی و نرخ ذخایر الزامی بانک‌ها نیز برای سیاست گذاران بانک مرکزی دشوار می‌گردد.


پایان پیام//

نام نویسنده:
خبرهای مرتبط
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: