bazarnews

کد خبر: ۱۱۲۳۲۲
تاریخ انتشار: ۱۳ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۳
هزارتوی دلاریزه شدن اقتصاد‌های در حال توسعه (۷)
یک کارشناس اقتصادی طی یادداشتی تحلیلی به سناریو‌های محتمل پس از اجرای فرآیند دلاریزاسیونِ اقتصاد‌های در حال توسعه پرداخت.

گروه بانک و بورس بازارنیوز- سیدمهدی میرحسینی (کارشناس اقتصادی)؛ پیامد‌هایی که اجرای دلاریزاسیون بر مولفه‌های موثر و حیاتی اقتصاد داخلی کشور‌های در حال توسعه بر جای خواهد گذاشت، همواره محل بحث و جدل مدیران بانکی کشور‌های در حال، سیاست گذاران پولی، اقتصاددانان و محققان دانشگاهی بوده است؛ لذا مبتنی بر این مهم، در یادداشت حاضر به دنبال ساده‌ترین درک از اثرات کلاسیک دلاری سازی بر اقتصاد‌های در حال توسعه و سناریو‌های محتمل قابل رخداد پس از اجرای این رویکرد پرداخته می‌شود.

سناریوهای محتمل پس از اجرای فرآیند دلاریزاسیونِ اقتصادهای در حال توسعه


الف) دلاریزه شدن چه اثرات کلاسیکی بر اقتصاد‌های در حال توسعه خواهد داشت؟


منطبق بر پژوهش‌های تئوریک و تجربیات عملی به وقوع پیوسته در جهان، دلاریزاسیون سه هزینه اقتصادی کلاسیک شناخته شده و مورد توافق عمومی برای کشور‌های در حال توسعه داشته است:


اول، انتقال ارزش پولی و مبادلاتی به ارز خارجی، کاهش اعتبار و در نهایت، بی اعتباری پول ملی به عنوان وسیله مبادله و ابزار ذخیره ارزش که چنین امری می‌تواند با بهبود وضعیت شاخص انتظارات تورمی مثبت در میان آحاد جامعه، اثرگذاری مطلوبی بر مناسبات تورمی داخلی و فروکش کردن نرخ تورم در یک بازه زمانی میان مدت داشته باشد، اما از سوی دیگر می‌تواند یک هزینه ذهنی و روانی بر عموم شهروندان جامعه و تمام افرادی که امکان تبدیل دارایی‌ها و سرمایه‌های خود از پول ملی به دلار ایالات متحده را نداشته اند، تحمیل کند که تحقق این مسئله، قطعاً در تضاد عملیاتی با نتایج مثبت حاصل از دلاریزاسیون قرار می‌گیرد.


دوم، حذف سیاست پولی مستقل هم در باب نرخ ارز و هم در باب نرخ بهره، انتقال طراحی و تصمیم گیری در حوزه سیاست گذاری پولی به خارج از کشور، میخکوب شده به سیاست‌های پولی ایالات متحده. با رخداد چنین شرایطی، از یک جهت به سبب قرار گرفتن ابتکار عمل طراحی سیاست‌های پولی کشور مقصد در دستان سیاست گذاران خبره آمریکایی که مبدع و مجری الگو‌های موفق دلاری سازی اقتصاد در اقصی نقاط جهان بوده اند، قطعاً در کوتاه مدت و میان مدت، با بهبود مولفه‌های حیاتی اقتصاد داخلی کشور‌های در حال توسعه نظیر نرخ تورم، نرخ بیکاری، سرانه درآمد ملی، تولید ناخالص داخلی و تراز پرداخت‌های تجاری بین المللی مواجه خواهیم بود، اما روی بد سکه، میخکوب سازی سیاست پولی یک اقتصاد کمتر توسعه یافته در اندازه‌ای کوچک و نوپا به سیاست‌های پولی اقتصاد پیشرفته، عظیم و بزرگی همچون ایالات متحده، مانند منطق جای دادن بیش از صد‌ها نفر انسان در یک سوئیت کوچک در مجلل‌ترین هتل جهان خواهد بود که پیامدی جز فاجعه‌ای غیر قابل جبران نخواهد داشت و در مقابل، یک بانک مرکزی فاقد اختیار و ابزار، امکان انجام کنش کارآمد و بهینه در پاسخگویی به شوک‌های مالی و اقتصادی ایجاد شده را ندارد.


سوم، حذف حق آقایی پول ملی برای بانک مرکزی کشور توسعه یافته، انتقال سینیورژ (حق آقایی) به ارز خارجی و در نهایت، کاهش درآمد دولت و نهاد پولی سیاست گذار. از دیدگاه برخی اقتصاددانان، وقوع چنین امری، به سبب دستاورد‌های مثبت فراوانی که دلاریزاسیون برای اقتصاد داخلی کشور‌های نوظهور و کمتر توسعه یافته رقم می‌زند، ناچیز و حتی قابل اغماض و چشم پوشی است، اما بعضی دیگر از پژوهشگران معتقدند برای یک اقتصاد در حال توسعه‌ی بحران زده که در جهت عبور از چالش‌های اساسی بوجود آمده، دست به دامن دلاری سازی اقتصاد خود شده است، حذف درآمد هنگفت حاصل از چاپ و انتشار پول ملی، قطعاً به راحتی قابل چشم پوشی نخواهد بود و می‌تواند معضل دیگری به معضلات و تنش‌های حال حاضر آن بیافزاید.


ب) سناریو‌های محتمل پس از اجرای فرآیند دلاریزاسیونِ اقتصاد‌های در حال توسعه


ادبیات نظری و مفاهیم تئوریک مرتبط با پیامد‌های ناشی از پیاده سازی فرآیند دلاری شدن و اجرای دلاریزاسیون در اقتصاد‌های در حال توسعه، در بسیاری از مواقع نسبت به تجربیات عملی به وقوع پیوسته در کشور‌های هدف، متفاوت بوده است.


در واقع می‌توان گفت که بکارگیری این رویکرد در اقتصاد‌های نوظهور و کمتر توسعه یافته، چه در دهه ۹۰ میلادی، چه در آغاز هزاره‌ی سوم و چه در امروز، بسته به نوع و اندازه یک اقتصاد، عمق و ژرفای چالش اقتصادی پیش رو و میزان آنتروپی شایع در شاخص‌های کلان اقتصادی آنها، نتایج گوناگون و منحصر به فردی را در پی داشته است.


به همین دلیل است که در برخی گزارشات رسمی صندوق بین المللی پول از برون داد پیاده سازی دلاریزاسیون، ما شاهد اثرات منفی و ناامیدکننده‌ای نظیر کاهش اثربخشی سیاست‌های پولی، محدودیت‌های شدید در انعطاف‌پذیری سیاست مالی، افزایش ریسک‌های ثبات مالی و هزینه‌های تحمیلی اضافی بر کارایی نظام بانکی بوده ایم که نتایج تلاش‌های سیاستی برای افزایش استفاده از پول‌های ملی در معاملات مالی (به جای استفاده از دلار) را توجیه می‌کرد.


از سوی دیگر، برخی تحلیل­های مرتبط با نتایج دلاری شدن اقتصاد‌های در حال توسعه، حاکی از شکوفایی اقتصاد داخلی این کشور‌ها و رهایی از تورم‌های افسار گسیخته و حرکت به سوی بهبود وضعیت رشد اقتصادی، بهبود سازوکار‌های بانکی، توسعه بازار‌های مالی محلی و حتی دستیابی به نرخ‌های تورم یک رقمی، به واسطه اجرای مستمر دلاریزاسیون بوده است که این امر به ویژه در مورد کشور‌هایی با درجه بالای دلاریزه شدن مالی، بیشتر صدق می‌کرده است؛ بنابراین در تبیین و بررسی‌های انجام گرفته، با سناریو‌های دو سویه و گاهی اوقات در تضاد با یکدیگر روبرو بوده‌ایم.


پایان پیام//

نام نویسنده:
خبرهای مرتبط
نظرات کاربران
نام:
ایمیل:
* نظر: